|
کد‌خبر: 254624

کتیبۀ پارسی

کتیبۀ پارسی قطب‌شاهیان ایرانی در حیدرآباد هندوستان

قطب‌شاهیان یکی از پادشاهی‌های مسلمان دکن بودند که آیین تشیع را به عنوان آیین رسمی اعلام کردند. نیای بزرگ دودمان قطب‌شاهی، سلطان قلی همدانی بود که پایه‌گذار این دودمان است.

نویسنده: حمیدرضا سروری

قطب‌شاهیان یکی از پادشاهی‌های مسلمان دکن بودند که آیین تشیع را به عنوان آیین رسمی اعلام کردند. نیای بزرگ دودمان قطب‌شاهی، سلطان قلی همدانی بود که پایه‌گذار این دودمان است. او از ایران به هندوستان مهاجرت کرد و همراه عمویش الله‌قلی به دربار و پایتخت دوم بهمنیان یعنی شهر بیدر رسید. سلطان قلی پسر اویس‌قلی بود، تبار وی به تیره‌ای از قبیله‌های ترکمن قراقویونلو یا صاحبان گوسفندان سیاه می‌رسید(Minorsky,1955:50). سلطان قلی سوگند می‌خورد که چنانچه بتواند به استقلال دست یابد، مذهب دوازده امامی را در همۀ مناطقی که در آنها پرچم تشیع به اهتزار درنیامده بود رواج دهد. با این حال گوشزد می‌کند که در این کار از شاه ایران، شاه اسماعیل صفوی پیروی نمی‌کند، زیرا نیاکان او پیش از این یعنی از دورۀ حکومت سلطان یعقوب، شیعه بوده و خاندانش پیرو مذهب دوازده امامی بوده‌اند(Hollister,1953:121). رسمی شدن آیین شیعه به وسیلۀ چهار پادشاهی در ایران،بیجاپور،احمدنگر و حیدرآباد، آن هم یکی پس از دیگری در ابتدای سدۀ شانزدهم میلادی باعث نزدیکی سیاسی و برقراری پیوندهای فرهنگی و تاریخی بیشتری بین آنها شد. بنابراین برای نخستین بار در هندوستان حاکمان مسلمان براساس مسلک به دو بخش تقسیم شدند، بخش بزرگترکه به وسیلۀ حاکمان سنی یعنی گورکانیان درشمال هند اداره می‌شد و سه پادشاهی در دکن که تحت تسلط فرمانروایان شیعه بود. سه پادشاهی شیعه همپیمان شاهان صفوی در ایران شدند و نام شاهان صفوی را پیش از نام خود درخطبه‌ها قرار دادند. بنابراین روابط بین ایران با قطب‌شاهیان درحیدرآباد، عادل‌شاهیان در بیجاپور و نظام‌شاهیان در احمدنگر در زمینه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی گسترده‌تر شد. هرچند حضور ایرانیان درهند پیش از این سه پادشاهی هم بسیار چشمگیر بود ولی پس از آن مهاجرت ایرانیان به شبه قاره و به ویژه فلات دکن بیشتر شد. حتی ایرانیانی که در دربار صفوی صاحب پستهای کلیدی بودند هم به هند مهاجرت کردند. در این میان بیشتر وزیران حکومت قطب‌شاهی همین ایرانیان مهاجر بودند، قطب‌شاهیان خیلی خوش شانس بودند که مدیران لایقی چون علامه میرمؤمن، نکنام‌خان و...داشتند که به شکل مؤثر و کارآمدی کارهای حکومت قطب‌شاهی را انجام می دادند(Naqvi,2003:90). زبان فارسی هم به عنوان زبان دیوانی و رسمی پذیرفته شده بود و در نامه‌نگاریهای رسمی به کار می‌رفت.بخش بزرگ کتیبه‌های برجای مانده از شاهان مسلمان دکن نیز به پارسی نبشته شده است. در این میان یکی از کتیبه‌های جالب توجه دورۀ قطب‌شاهی کتیبه‌ای است که در شهر حیدرآباد و جایگاه ذخیرۀ آب وجود داشته، البته این جایگاه ذخیرۀ آب روی برجی قرار داشته است که امروزه دیگر اثری از آن وجود ندارد. به نظر می‌رسد این کتیبه دوقلو بوده است. نگارنده از جایگاه و بود و نبود کتیبۀ دوم اطلاعی به دست نیاورد ولی با پرس و جوهای پیاپی در نهایت موفق شد کتیبۀ اصلی را در محلۀ مصب تنک حیدرآباد هند درون منزل اعیانی یکی از شهروندان! حیدرآباد مورد بازدید و عکس‌برداری قرار دهد. دلیل این‌که چرا این کتیبۀ ارزشمند درگوشۀ حیاط خانۀ این فرد نگهداری می‌شود بر نگارنده روشن نشد! ولی خوشبختانه ایشان اجازۀ بازدید از کتیبه را به نگارنده دادند و همین موضوع را می‌توان در جای خود مثبت ارزیابی کرد. کتیبۀ پارسی روی سنگ سیاه صیقلی، به خط نسخ در10سطر نگاشته شده است(50-53 Bilgrami,1992:).

متن کتیبه چنین است:

همواره همت والا نهمت علیا حضرت سعادت افزای خاندان عفت و وفا

خانم آغا بنت میر مقصود علی طباطبا بر ارتفاع ارکان

اقسام رفاهیت جمهور انام از طبقه خاص و طائفه عوام مبذو

ل و مصر و فست بنابراین نظر اعتبار برخواتم امور و عواقب کار

گماشته حوضی در سواد پنت خیرآباد معمار کرده خوش دا

شت که اصناف ذی حیات آسایش یابند و ثواب جاری آن تا

قیام قیامت بر روزگار بانی و ساعی عاید و راجع باشد درین و

لاحوض مذکور بانعام سیادت و نجابت پناه شاه خوند کار ابن

سیادت و معالی دستگاه شاه محمد الحسینی مقرر فرموده‌ایم فی 1034

غرض نقشیست کزما بازماند - که هستی را نمی بینم بقایی

با توجه به تاریخ کتیبه1034ه/1624م. روشن است که در سالهای آخر فرمانروایی محمد قطب‌شاه(1626-1611م). نوشته و نصب شده است. کتیبه این موضوع را شرح می‌دهد که مخزن ذخیرۀ آب به دست خانم آغا، دختر میرعلی طباطبا بنا گردیده است.

 

کتابنامه

Bilgrami Asafjahi, Syed Ali Asgar.1992, Landmarks of the Deccan: A Comprehensive Guide to the

Archaeological Remains of the City and Suburbs of  Hyderabad.Reprint.New Delhi,1992.(first published 1927).published by J.Jetley.pp.50-53.

Hollister,John.1953,The Shi’a of India.London,Luzac,p.121.

به پارسی ترجمه شده است:  هالیستر، جان نورمن. 1373، تشیع در هند، ترجمه آذرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی

Minorsky,Vladimir.1955,“The Qara Qoyunlu and the Qutb Shahs”,in the Bulletin of the Oriental&African Studies.vol.17,No.1.London,pp.50-73.

Naqvi,Sadiq.2003,The Iranian Afaquies contribution to the Qutb Shahi and Adil Shahi kingdoms.Hyderabad

 

source: 55 آنلاین