آیت الله سید علی خامنهای
هشتاد و سومین سالروز تولد آیتالله سیدعلی حسینی خامنهای +عکس
آیت الله سید علی خامنهای از ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ با رای اکثریت نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به عنوان دومین رهبر انقلاب اسلامی سکاندار نظام جمهوری اسلامی ایران شدند.
آیت الله سید علی خامنهای از ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ با رای اکثریت نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به عنوان دومین رهبر انقلاب اسلامی سکاندار نظام جمهوری اسلامی ایران شدند.
امروز ۲۹ فروردین ماه هشتاد و سومین سالروز تولد آیتالله سیدعلی حسینی خامنهای در سال ۱۳۱۸ است.
شماره شناسنامه سیدروحالله موسوی خمینی، بنیانگذار و اولین رهبر انقلاب اسلامی براساس اسناد سجلی کشور ۲۷۴۴ و شماره شناسنامه سیدعلی حسینی خامنهای، دومین رهبر و سکاندار انقلاب اسلامی ایران طی ۳۳ ساله گذشته، بر اساس همان اسناد سجلی ۲۱۷ شمارهگذاری شده است.
سیدعلی کیست؟
چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۱۸ از سیده خدیجه نجفآبادی میردامادی در مشهد متولد شد و پدرش سیدجواد حسینی نجفی خامنهای سه سال و نیم بعد از پسر اول، صاحب دومین فرزند پسر شد. جد اعلای خدیجه، محمد دیباج فرزند امام جعفر صادق (ع) بود.
جد اعلای سید علی، سیدمحمد حسینی تفرشینسب است که در شمار سادات افطسی است. شجره خانوادگی سیدمحمد به سلطانالعلماء احمد ملقب به سلطان سیداحمد میرسد که با پنج واسطه به امام سجاد (ع) میرسد.
پدرِ سیدعلی، خود پسرِ آیتالله سیدحسین نجفی خامنهای از فقهای سرشناس نجفاشرف بود که در کودکی همراه پدر و خانواده به شهر خامنه مهاجرت کرد و در این شهر سکونت گزید.
سیدحسین در خامنه و تبریز محل رجوع مردم بود و چند سالی در مسجد جامع تبریز، پیشنماز بود و به همین دلیل به سیدحسینِ پیشنماز معروف بود. این عالم دینی قبل از هجرت به مشهد، در سال ۱۲۹۷ از علمای طرفدار مشروطه شد و با برخی روحانیون مشروطهچی آشنا شد و این آشنایی زمینهای شد برای وصلت شیخ محمد تبریزی معروف به شیخ محمد خیابانی با سیده خیرالنساء خامنهای، دخترِ سیدحسین و عمه سیدعلی.
بازی سیدعلی در کودکی «گرگم به هوا» و محل بازیهایش، کوچههای خاکی بود. ورزش مورد علاقهاش از نوجوانی تا میانسالی «والیبال» بود و کوهگردی هم تفریح همیشگیش از دوران جوانی بوده است.
از چهار سالگی همراه برادر بزرگش سید محمد، به مکتب رفت تا نزد ملا مکتبی قرآن بیاموزد. حدود ۶-۷ سالگی به مدرسه غیردولتیِ دارالتعلیم دیانتی فرستاده شد. همزمان با تحصیل در کلاس پنجم دبستان، تحصیلات مقدماتی حوزوی را با کتاب «جامعالمقدمات» توسط معلمی طلبه، آموزش دید. با پایان دبستان، از ۱۲ سالگی به تحصیل علوم دینی پرداخت. مدرسه سلیمانخان و نواب صفوی از مدارس علوم دینی بودند که سیدعلی دروس طلبگی را در آنجا آموخت. او دوره دبیرستان را شبانه خواند.
در کل دوران مدرسه به دلیل ضعیف بودن چشمهایش، تخته سیاه و صورت معلم را به خوبی نمیدید. این وضعیت تا حدود ۱۳ سالگی ادامه داشت تا بعد از فهمیدن این نقص، پدر و مادر را در جریان گذاشت تا برایش عینک خریدند.
بخشی از مقدمات را نزد پدر و دوره سطح را در مدرسه نواب صفوی آموخت. او معالمالاصول را نزد آیتالله سیدجلیل حسینی سیستانی و شرح لمعه را نزد پدر و میرزا احمد مدرس یزدی آموزش دید. رسائل، مکاسب و کفایه را نیز نزد پدر و آیتالله حاج شیخ هاشم قزوینی آموخت و در سال ۱۳۳۴ درس خارج فقه را نزد آیتالله سید محمدهادی میلانی در حوزه علمیه مشهد آموخت.
به دلیل مانوس بودن مادر با دیوان حافظ، تبع شعر پیدا کرد و سالها بعد اشعار مختلفی سرود. علاوه بر پدر و مادر با دو شخصیت دینی و سیاسی هم عصر خود، سیدمجتبی و سیدروحالله مانوس شد.
در سال ۱۳۳۶ در سفری کوتاه به نجف اشرف پای درس آیات عظام سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خویی، سید محمود شاهرودی، میرزا باقر زنجانی و میرزا حسن بجنوردی حضور یافت اما به دلیل مخالفت پدر برای اقامت در نجف به مشهد برگشت و یک سال دیگر در درس آیتالله میلانی حضور یافت و در سال ۱۳۳۷ به شوق ادامه تحصیل، عازم حوزه علمیهی قم شد. در قم نیز نزد اساتیدی چون آیات حاجآقا حسین بروجردی، سیدروحالله موسوی خمینی، حاج شیخ مرتضی حائری یزدی، سیدمحمد محقق داماد و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی درس آموخت.
سیدعلی ۲۵ ساله در سال ۱۳۴۳ به دلیل ضعف بینایی پدر به اجبار از قم به مشهد برگشت و تا سال ۱۳۴۹ در جلسات درس آیتالله سید محمدهادی میلانی شرکت کرد. او از ابتدای حضور در مشهد، به تدریس سطوح عالی فقه و اصول از جمله رسائل، مکاسب و کفایه و برگزاری جلسات تفسیر برای عموم مردم پرداخت.
در سال ۱۳۴۷ جلسات عمومی و تخصصی تفسیر قرآن را برگزار کرد و استنباطش از اندیشه اسلامی را از آیات قرآن استخراج و در سخنرانیهای انقلابی شرح داد همچنین به تبیین بنیانهای اندیشه مبارزه علیه حکومت پهلوی پرداخت. تفسیر تخصصی قرآن کریم تا سال ۱۳۵۶ و تا قبل از تبعید به ایرانشهر ادامه داشت.
حاصل عمر او چهار پسر به نامهای مصطفی، مجتبی، مسعود و میثم است.
سیدعلیِ سیاسی
از ۱۵ سالگی با سیدمجتبی میرلوحی معروف به نواب صفوی آشنا شد و تحت تاثیر دیدگاههای فکری، دینی و سیاسی او قرار گرفت. بعد از اعدام نواب صفوی و یارانش که به دنبال ترور نافرجام حسین علاء توسط رژیم پهلوی دستگیر، محاکمه و اعدام شدند، شیفته شخصیت سیدروحالله موسوی خمینی شد.
نحوه آشناییاش با سیدروحالله را اینگونه تعریف کرد: «من قبل از آنکه به قم بیایم و قبل از شروع مبارزات، نام امام را شنیده بودم و بدون اینکه ایشان را دیده باشم، به ایشان علاقه و ارادت داشتم. علت هم این بود که در حوزهی قم، همهی جوانان به درس ایشان رغبت داشتند؛ درس جوانپسندی داشتند. من هم که به قم رفتم، تردید نکردم که به درس ایشان بروم. از اول در درس ایشان حاضر میشدم و تا آخر که در قم بودم، به یک درس ایشان مستمرا میرفتم. ایشان هم روی من خیلی اثر داشتند.»
نخستین دیدار سیدعلی جوان با امام خمینی (ره) در سال ۱۳۳۶ انجام شد. در جریان مخالفت سیدروح الله خمینی با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی که به پیروزی ایشان در برابر اسدالله عَلَم منجر شد، سیدعلی ۲۳ ساله با وجوه سیاسی، الهی و شخصیتی رهبر نهضت اسلامی بیشتر آشنا شد. با برگزاری همهپرسی لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی از سوی رژیم پهلوی به همراه برادر بزرگش مامور رساندن نظر مردم متدین مشهد در قالب نامه مفصلِ آیتالله سید محمدهادی میلانی، رییس وقت حوزه علمیه مشهد به امام خمینی شدند.
اولین بازداشت
رهبر نهضت در محرم سال ۱۳۴۲ سیدعلی را مامور رساندن پیامهایی به آیتالله سید محمدهادی میلانی و سایر علما و هیاتهای مذهبی خراسان در جهت آگاهسازی مردم نسبت به تبلیغات دروغین رژیم پهلوی کرد. امام خمینی در این پیامها خطمشی مبارزه را ترسیم کرده بودند و از علمای سراسر کشور خواستند اقدام هتاکانه رژیم پهلوی در حمله به علمای قم و طلاب حوزه علمیه فیضیه را از روز هفتم محرم در منابر به اطلاع مردم برسانند.
سید علی خامنهای خود راهی شهر بیرجند شد و در مساجد و هیاتهای مذهبی آن دیار به تبیین و تشریح جنایت فیضیه و سلطه رژیم صهیونیستی در کشورهای اسلامی پرداخت. در پی این سخنرانیها در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۴۲ همزمان با هفتم محرم برای اولین بار دستگیر و در مشهد زندانی شد. اندکی پس از آزادی به حوزه علمیه قم رفت و با همکاری روحانیون مبارز به سازماندهی فعالیتهای سیاسی از طریق جلسات مشورتی و تبلیغاتی پرداخت.
بازداشت دوم و سوم و ...
سید علی در بهمن ۱۳۴۲ که همزمان با ماه مبارک رمضان بود برای تبیین اهداف نهضت راهی شهر زاهدان شده بود در مساجد شهر زاهدان علیه رژیم دست به افشاگری زد و همین مسئله موجب دستگیری و انتقال ایشان به زندان قزل قلعه تهران، محل نگهداری زندانیان سیاسی و امنیتی شد. رژیم بعد از بررسی پرونده سیدعلی در ۱۴ اسفند ۱۳۴۲ قرار بازداشت او را به قرار التزام به عدم خروج از حوزه قضایی شهر تهران تبدیل و او را از زندان آزاد کرد. او از این تاریخ تا ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ زیر نظر نامحسوس ماموران ساواک قرار داشت.
اواخر سال ۱۳۴۳ گروه ۱۱ نفرهای برای اصلاح و تقویت جنبه مبارزاتی حوزه علمیه قم متشکل از روحانیون جوانی چون سیدعلی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خامنهای، حسینعلی منتظری، ابراهیم امینی، احمد آذری قمی، علی قدوسی، محمدتقی مصباح یزدی، عبدالرحیم ربانی شیرازی، علی فیض مشکینی و مهدی حائری تهرانی تشکیل شد. این گروه در دوره تبعید ۱۴ ساله امام، برنامهریزی مبارزات را بر عهده داشت.
فعالیت این گروه در اواخر سال ۱۳۴۵ توسط ساواک کشف شد. در پی این کشف برخی اعضا دستگیر و برخی دیگر متواری شدند که ساواک روحانیون فراری از جمله سید علی جوان را به شش ماه حبس محکوم و به دلیل فراری بودن، تحت تعقیب قرار داد.
سخنرانی ضد رژیم آیتالله سید حسن قمی در فروردین ۱۳۴۶ در مسجد گوهرشاد مشهد موجب دستگیری و تبعید ایشان و درخواست سید علی جوان از رییس حوزه علمیه مشهد برای واکنش نسبت به این اقدام شد. ماموران ساواک با پی بردن به حضور خامنهای جوان در مشهد و در مراسم تشییع پیکر آیتالله شیخ مجتبی قزوینی او را دستگیر ، اما سه ماه بعد در تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۴۶ آزاد کردند.
به دنبال به قتل رسیدن آیتالله سید محمدرضا سعیدی در ۲۰ خرداد ۱۳۴۹ توسط ساواک، به تحریک خامنهایِ جوان عدهای از طلاب علوم دینی با تهیه و انتشار اعلامیههایی به حمایت از نهضت امام و انتقاد از رژیم پهلوی و عملکرد ساواک پرداختند که این اقدام موجب گسترش دامنه مبارزات و اعتراضات مردمی و به دنبال آن بازداشت سیدعلی توسط سازمان اطلاعات و امنیت مشهد در تاریخ دوم مهر ۱۳۴۹ شد وی برای چند روز در زندان لشکر خراسان بازداشت بود.
سیدعلی در مرداد، آبان و آذر ۱۳۵۰ به بهانه پیشگیری ساواک از فعالیت روحانیون در تحریم جشنهای ۲۵۰۰ ساله و به اتهام اقدام بر ضد امنیت داخلی از چند روز تا ۹۰ روز بازداشت و در زندان لشکر خراسان محبوس شد.
او پس از آزادی در اواخر اسفند ۱۳۵۰ فعالیتهای سیاسی ـ اجتماعیش را گسترش داد و بارها در جلسات هیات انصارالحسین و مسجد نارمک تهران حضور یافت و سخنرانیهای متعددی در موضوعات دینی و سیاسی ایراد کرد. جلسات درس و تفسیر خامنهای جوان در مدرسه میرزاجعفر و مساجد امام حسن (ع) و قبله و نیز در منزلش در مشهد استمرار یافت.
سیدعلی خامنهای در فروردین ۱۳۵۲ برای تبلیغ عازم نیشابور شد و در مساجد آن شهر سلسله جلسات درس اصول و عقاید که هفتهای یک بار تشکیل میشد را برگزار کرد. ساواک مشهد خرداد همان سال جلسات تفسیر سیدعلی در مسجد امام حسن (ع) و منزلش را تعطیل کرد. او در آذر ۱۳۵۲ محل اقامه نماز جماعت و جلسات تفسیر خود را به دعوت بانی و واقف مسجد کرامت به آن مسجد انتقال داد و آنجا را به کانون فعالیت دانشجویان و طلاب جوان تبدیل کرد. ساواک مشهد در واکنش به فعالیتهای سیاسی گسترده سیدعلی مانع برگزاری نماز جماعت در مسجد کرامت شد.
سیدعلی خامنهای از آبان ۱۳۵۳ تا شهریور ۱۳۵۴ به مدت ۱۰ ماه به علت سخنرانی او در جلسهای خصوصی درباره ضرورت ایجاد جمعیتی برای ساماندهی مبارزه و استفاده از فرصتها برای پیشبرد اهداف نهضت اسلامی در مشهد بازداشت شد و به زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری تهران منتقل شد که در این مدت زندانی به گفته خودش سختترین وضعیت حبس در دوران مبارزه را تجربه کرد به نحوی که اجازه هرگونه ملاقات از او سلب شد و از محل زندانیش هیچ اطلاعی به خانواده ایشان داده نشد.
ماجرای زندانی ۸ ماهه آیتالله سخنرانیهای او در مسجد جاوید تهران واقع در خیابان جمهوری اسلامی بود. او به دعوت آیتالله محمد مفتح، امام جماعت مسجد که در آبان ۱۳۵۳ ممنوعالمنبر شده بود، به تهران آمد و در آن مسجد سخنرانیهای آتشینی داشت که به شعلهور شدن آتش خشم مردم زجر کشیده تهران منجر شد.
به دنبال سلسله سخنرانیهای ایشان در مسجد جاوید ماموران ساواک آیتالله مفتح را دستگیر و مسجد جاوید را تعطیل کرد و آیتالله خامنهای را از دی ۱۳۵۳ تا دوم شهریور ۱۳۵۴ برای ششمین بار دستگیر و زندانی کرد.
در پی درگذشت مرموز و مبهم آیتالله سید مصطفی خمینی در عراق و تاثیر این درگذشت بر شدت گرفتن سیر تحولات سیاسی و اجتماعی انقلاب اسلامی، نهضت امام وارد مرحله تازهای شد و موج سنگینی از دستگیری مبارزان مشهدی توسط کمیسیون امنیت اجتماعی خراسان رقم خورد. در سلسله بازداشتهای کمیسیون امنیت مشهد، آیتالله در ۲۳ آبان ۱۳۵۶ دستگیر و به سه سال تبعید به ایرانشهر محکوم شد اما آیتالله ساکت نشد و به دلیل ارتباطات خوب با اهل سنت استان سیستان و بلوچستان موج انقلاب اسلامی را قویتر از قبل به ایرانشهر و سایر شهرهای این استان منتقل کرد.
سخنرانیهای او در مسجد آلرسول ایرانشهر و رفت و آمد علما و روحانیون مبارز، نیروهای انقلابی و اقشار مختلف مردم به منزل ایشان، عوامل امنیتی را بر آن داشت تا فعالیتهای سید علی را محدود و از رفت و آمد مردم به منزل او جلوگیری کنند به این منظور در مرداد ۱۳۵۷ محل تبعید ایشان را از ایرانشهر به جیرفت تغییر دادند.
زلزله ویرانگر جنوب استان خراسان در ۹ شهریور ۱۳۴۷، سیل خرداد ۱۳۵۵ قوچان و سیل تیر ۱۳۵۷ ایرانشهر سه حادثه طبیعیِ بزرگی بود که با وجود خسارتهای جانی و مالی فراوان و جان باختن دهها نفر از شهروندان استانهای شرقی و جنوب شرق کشور موجب تقویت ارتباط آیتالله سیدعلی خامنهای با مردم محروم، مظلوم و زجر کشیده شرق کشور و رسیدن موج انقلاب اسلامی به مناطق دور افتاده شرق و جنوب شرق کشور شد.
با گسترش مبارزات عمومی و ناتوانی رژیم پهلوی در مهار روند فزاینده انقلاب، آیتالله خامنهای در اول مهر ۱۳۵۷ از جیرفت به مشهد برگشت و ساماندهی امور انقلابیون را مستقیما برعهده گرفت.
ارتباط آیتالله خامنهای با بیت امام از طریق شخصیتهای سیاسی و دینی همراه امام در پاریس از پاییز ۱۳۵۷ بیشتر و بیشتر شد و به دنبال همین رابطه بود که سید احمد خمینی در تماسی از نوفل لوشاتو با آیتالله صدوقی در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۵۷ از تمایل امام خمینی برای ملاقات با ایشان و آیتالله خامنهای سخن گفت.
آیتالله خامنهای پس از تاسوعا و عاشورای عظیم در آبان ۱۳۵۷ مشهد، غائله خونبار بیمارستان شاهرضای مشهد در ۲۴ آذر و فاجعه خونین ۱۰ دی ۱۳۵۷ مشهد در تاریخ ۲۲ دی ۱۳۵۷ همزمان با صدور فرمان تشکیل شورای انقلاب اسلامی از سوی بنیانگذار انقلاب اسلامی به عضویت این شورا درآمد و ادامه فعالیتهای انقلابی خود در پایتخت را دنبال کرد.
بر بال ارتقاء
آیتالله سیدعلی خامنهای در طول دوران خدمتش در نظام جمهوری اسلامی ایران مسوولیتهای متعددی را بر عهده داشته است از جمله معاونت امور انقلاب وزارت دفاع، عضویت در کمیسیون وزرای امنیتی که سرپرستی امور انتظامی، نظامی و امنیتی از جمله بحران گنبد، کردستان و خوزستان و مقابله با اقدامات گروههای ضدانقلاب را بر عهده داشت، مسؤولیت مرکز اسناد، نماینده شورای انقلاب در جلسات سپاه پاسداران، سرپرستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی، ریاست جمهوری، اولین امام جمعه تهران، نماینده مردم تهران در اولین دوره مجلس شورای اسلامی، رییس کمیسیون امور دفاعی مجلس، نمایندگی امام خمینی در جبهه حق علیه باطل، نمایندگی امام در شورای عالی دفاع، رییس شورای عالی پشتیبانی جنگ، اولین رییس مجمع تشخیص مصحلت نظام، تمشیت امور ارتش و سپاه، پیگیری مطالبات ایران از امریکا و سایر کشورها به فرمان امام و انتخاب توسط مجلس خبرگان رهبری به عنوان دومین رهبر انقلاب اسلامی ایران.
ایشان از ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ با رای اکثریت نمایندگان مجلس خبرگان رهبری به عنوان دومین رهبر انقلاب اسلامی سکاندار نظام جمهوری اسلامی ایران شدند.