ماه رمضان
ماه عزیز خدا، مبارک ما | چرا رمضان را جشن نمیگیریم؟+ویدئو
رمضان برای هر کشوری جز ما، همین قدر شاد و عزیز است.
اول:
روزهاولی بودم. آنموقعها، ماهِ عزیز خدا، توی پاییز بود. لحظههای باد و باران. شبهای زیادی که برای سحر بیدار میشدم، میرفتم پشت پنجره که زیادی بلند و بزرگ بود برای قامت کوچکم. باید روی پاشنهٔ پا میایستادم تا قدم به تماشاکردن برسد. روی پنجهها بلند میشدم تا ببینم چراغهای خانهٔ بابای مسجد روشن شده است یا نه. آنموقع مسجدها خادم داشتند. ما بهشان میگفتیم «بابای مسجد». حالا را نمیدانم. بابای مسجد دوران کودکیِ من، به تکدرخت نارنج وسط حیاط مسجد آب میداد، چراغهای مسجد را روشن میکرد، بعد میکروفن را میگذشت پشت رادیو، تا اذان پخش شود. تمام دلهرهٔ منِ روزهاولی این بود که نکند بابای مسجد خواب بماند و اذان پخش نشود؛ آنوقت، آدمها حواسشان نباشد و آب و غذا بخورند بعدِ اذان.
شاید برای همین قرابت نزدیک به مسجد و تماشاکردنهای منارهها و گنبد مسجد «حجت» بود که من را به این نتیجه رساند، خانه باید پنجرههای بلند و قدی داشته باشد؛ بعد هم رو به گنبد یک مسجد باشد.
حالا پنجرهٔ اتاقم، قدی است و رو به گنبد فیروزهای یک مسجد. اما مسجدهای تازه «بابا» ندارند انگار.
دوم:
این ویدئو جزو چندین ویدئویی بود که از کشورهای مختلف برای تبریک ماه رمضان تماشا کردم. برای ما تبلیغاتچیها که کارمان به تبلیغ و بازاریابی گره خورده، تماشای این محتواهای تولیدی، درسهای بزرگی دارد. جدا از اینکه رمضان هیچوقت برای ما، ماهِ شادی و جشن نبوده، لباس تازه نخریدهام و بابتش ذوق نداشتهایم و بیشتر از اینکه آیین جمعی باشد، به یک آیین فردی تقلیل پیدا کرد؛ رمضان، برای هر کشوری جز ما، همینقدر شاد و عزیز است.
این فیلم را دوست داشتم، چون زن دارد، مرد دارد، کودک دارد، خیابانهای استانبول را دارد و مسجد ایاصوفیه را.
ماهِ عزیزِ خدا مبارکِ ما.