|
کد‌خبر: 251291

سیدعلیرضا واسعی

نوروز باستانی چرا ارجمند است؟

عید باستانی نوروز، ‌رسمی شکوهمند و ارزشی،‌ و همساز با دیانت اسلامی است.

خدا بیامرزد شهید مطهری را که در بین نواندیشان حوزوی، تنها کسی بود که صادقانه در باره نقش ایرانیان دراسلام سخن به میان آورد و با کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران نشان داد اگر اسلام بر ایران اثر گذاشت، نقشی که ایران درژرفایی،‌ پویایی و مانایی آن ایفا کرد به همان میزان ارجمند و شایسته تعظیم است. او به حق‌ کوشید تا چشم برخی از کژاندیشان بدخواه ایران را به سوی حقایقی بگشاید، هر چند بسیاری از آنانی که در ستیز با ایران و ایرانی‌اند، ‌نه اهل مطالعه‌اند و نه در جستجوی حقیقت و راستی!

فرهنگ کنونی ایران که هویت ساز مردمانش است،‌ از سه فرهنگ ایران باستان، اسلام و تمدن کنونی(غرب)شکل یافته و انکار هر یک از آنها، نقش بر آب و مشت بر صندان است و جز زاده کوته‌اندیشی و ناآگاهی مفرط مدعیان نیست؛ باید هر سه عنصر نقش‌آفرین فرهنگ ایران را پاس‌داشت و حرمت نهاد و هیچ‌یک را در مقابل دیگری قرار نداد، چون این ستیزافکنی جز زیان و خسارت عائدی نخواهد داشت. البته تردیدی نیست در این جدال ساختگی، آن عنصری باقی می‌ماند که بدون پشتوانه قدرت،‌ بر جان‌های مردم حکم‌ می‌راند.

اما نوروز باستانی که هر ساله از سوی برخی از مدعیان دینی و به تبع‌آنان سودجویان کژاندیش و خودمحور به چالش کشیده می‌شود و در سال‌های پیش‌رو به حکم تقارنش با ماه رمضان، بیشتر از سوی مدعیان دینی مورد حمله قرار خواهد گرفت، نه تنها با دیانت سر ناسازگاری ندارد، بلکه در گسترش ارزش‌های آن تأثیری بسزا دارد، از آن رو که آکنده از سنت‌های انسانی و پیام‌های اخلاقی است، ‌اما پیش از بیان آنها، ‌سه نکته مهم و بنیادین بایسته یادآوری است:

اول آن‌که بیشتر احکام‌اسلامی(شریعت‌محمدی) ریشه در شرایع یا سنت‌های پیشینیان دارد و به بیان روشن‌تر، اکثر آنها امضایی‌اند نه تأسیسی و این به معنای مقبولیت بسیاری از داشته‌های گذشته از سوی‌دیانت اسلامی است، بی‌آنکه تغییرات زیادی در آنها رخ داده باشد، بنا بر این صرف آن که عملی ریشه در اسلام ندارد، نمی‌تواند مورد نفی و انکار قرار گیرد.

دوم آن‌که مراسم و آئین‌های‌اجتماعی که در گذر زمان شکل گرفته، عملا از پشتیبانی عقل فرهنگی/تجربی برخوردارند و به حکم کارکردهای ویژه خود،‌ نهادینه شده و جدای از مبادی و مناشی‌شان ارج‌گذاری می‌شوند، به همین سبب نمی‌توان و نباید به بهانه‌های ایدئولوژیک، به مخالفت و ستیز با آنها برخاست،‌ مگر آن که حاوی پیام‌ها یا پیامدهای غیراخلاقی یا غیرانسانی باشد که آنهم تنها با جایگزین امری کارآمدترقابل تعدیل است.

سوم آن‌که انتساب عید باستانی نوروز به دین مجوس(زرتشتی) که از سوی برخی از تریبون‌داران‌داخلی و اخیرا از طرف طالبان افغان ابرازشده، نوعی عوامی‌گری و خروج از اخلاق حقیقت‌جویی است، از آن رو که زرتشتی یا مجوسیت از سوی دیانت اسلامی به عنوان شریعتی آسمانی و پیروانش نیز به عنوان اهل‌کتاب شناسایی شده و بی‌گمان پاره‌ای از آیین‌های آن می‌تواند ریشه در آموزه‌های آسمانی داشته باشد، بر این مبنا صرف چنین انتسابی، هرگز دلیل بر غیرارزشی بودن آن نیست.

با توجه به نکات بیان شده باید گفت:عید نوروز که گاه از آن به آیین باستانی و گاه سنتی آریایی یاد می‌شود، از هر تاریخ و جایی نشأت گرفته باشد، همانند دیگر آداب و سنن، بر پایه منطق اخلاقی- انسانی قابل بررسی استقلالی  و سنجش است. روشن است وجود پاره‌ای از رفتارهای غلط یا غیراخلاقی که به نام نوروز از سوی برخی از افراد سر می‌زند، هرگز ملاک ارزیابی آن نباید قرار گیرد، چنان که کژرفتاری‌ها و خرافه‌گستری‌هایی که گاه در مراسم دینی و مذهبی صورت می‌گیرد به پای آن‌ها نوشته نمی‌شود.

 واقعیت آن است آیین‌ها و آداب نورورزی، به شدت در مسیر ارزش‌های اخلاقی و اسلامی است و مخالفت با آن‌ها- که البته هیچ‌گاه نتیجه‌بخش نبوده و نیست- جز هزینه‌سازی برای فرهنگ و بدنمایی چهره دیانت، ثمری ندارد. پاره‌ای از آثار و پیام‌های ارزشمند و بی‌بدیل نوروز ‌چنین است:

 ۱.خانه‌تکانی، نوشدن و خودآرایی که همسو با آرایش طبیعت و حیات دوباره آن به عنوان مظهر تجلی رحمت الهی برجسته‌ترین آیین آن است که با دور افکندن کهنه‌ها و زدودن غبارها پیوند دارد. مگر نه آن که در دیانت اسلامی زمان‌هایی بهانه قرار می‌گیرند تا امکان بازگشت انسان به خویشتن و اصلاح‌گری فراهم گردد، ‌پس چرا این فرصت نوروز تقدیر نشود؟

۲.مهرورزی که در اقدام نمادین عیدی دادن متجلی است،‌ خود بزرگ‌ترین امر اخلاقی است که هم در تعاون اسلامی ریشه دارد و هم در ایثار و از خودگذشتگی، ‌ضمن آن که مایه انبساط و شادی دسته بزرگی از آدمیان می‌گردد که خود ارزشی وصف‌ناپذیر است،‌همان‌طور که ادیان الهی برای تحقق آن -ایجاد پیوند و دوستی میان انسان‌ها- فرو فرستاده شدند.

۳.دید و بازدید که ازآن در متون اسلامی به صله رحم و مایه رزق و روزی و گشایش نعمت‌الهی یاد شده،‌ دیگر آیین این عید فاخرباستانی است، بهانه‌ای برای رفع کدورت‌ها، کینه‌ها و دشمنی‌ها و نیز فرصتی برای همدلی‌های بیشتر و خبرگیری از احوال هم‌دیگر که بالاترین فضیلت اخلاقی است.

بنا بر این‌ها، پاس‌داشت نوروز، تکریم ارزش‌ها و انسانیت است و علی‌القاعده هیچ انسان شرافتمندی با آن به ستیزه برنمی‌خیزد و به بهانه‌های واهی به طرد و رد آن روی نمی‌کند، ‌البته این سخن به معنای تأیید همه آن چه به نام نوروز انجام می‌شود نباید به حساب آید و بدیهی است رفتارهای خلاف و هنجارشکنانه در قالب هر رسم و آیینی باشد، مطرود و ناشایست است و باید از انجام و اشاعه آن جلوگیری کرد، اما نادیده‌انگاری ارزش‌های نوروز، به ویژه به بهانه دین‌ورزی،‌ نه با سیره و سنت دینی سازگاری دارد نه با بنیاد شریعت اسلامی!

نقش و کارکرد مراسم و آیین‌ها را باید در بستر تکوّن خود آنها جستجو کرد.

* عضو پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 

source: خبر آنلاین