|
کد‌خبر: 248851

پرسش و پاسخ با سید محمد غرضی

تمدن ایران و نقش اقوام در تاریخ ایران، به نقل از سید محمد غرضی

ایران در این مسیر تاریخی که طی نموده است، هرگز مقهور نگردیده، حتی اگر شکست هم خورده باشد، هرگز به سلطه‌ی بیگانگان تن نداده است.

تمدن ایران و نقش اقوام، به نقل از سید محمد غرضی‌.

 

تحقیقات انسان‌شناسان نشان می‌دهد که عمر بشر تمدن‌ساز حدود 7 هزار سال است. تمدن ایران در این بین بر خلاف تمدن‌های مصر و چین در سرزمین خشک و بی‌آبی شکل گرفت که این مشخصه به اعتقاد صاحب‌نظران یکی از علل تداوم یافتن این تمدن شد.  

سرزمینی که شمال آن به دامنه‌های غربی هیمالیا در دشت وسیع آسیای میانه، شرق آن به روسیه فعلی، جنوبش به سند و اقیانوس هند (خاور میانه‌ی فعلی) و غرب آن به مدیترانه ختم می‌شود، دست کم حدود 5هزار سال تاریخ مدون دارد واگرچه در طول این سالیان دراز مورد هجوم بسیاری از اقوام قرار گرفته (مثل اقوام 

زرد)، اما هیج کدام نتوانستند در فرایند تمدن‌سازی ایران بزرگ خللی وارد کنند. 

بنیان‌گذار تمدن هخامنشی کورش یا به قول علامه طباطبایی ذوالقرنین، تمدن را در این سرزمین پهناور، توسعه داد. بعدها ایران مورد هجوم سلوکیان به فرماندهی اسکندر مقدونی قرار گرفت ولی آنها بعد از حاکمیت 100 ساله‌شان منقرض شدند و سلسله‌هایی چون ساسانیان قدرت را بدست گرفته وتوسعه‌ی این تمدن ادامه پیدا کرد. 

  سید محمد غرضی در مقبره خواجه نظام الملک و ملکشاه سلجوقی

 

با ظهور اسلام، ایران توحیدی توانست شکل تمدن‌سازی خود را حفظ نماید.  

ایران در قرون 3 و4 و 5 هجری با حکومت‌های 10 میلیون کیلومتر مربعی از غرب هیمالیا تا دمشق ابراز وجود می‌کرد . 

نکته‌ی مهم آن است که اسلام در قالب توحید پدیدار شد اما قرائت‌های بنی‌امیه ، بنی‌مروان و بنی‌عباس از اسلام، مفهوم عرب فاشیستی را به ذهن متبادر می‌کرد که هر سه، توسط ملت‌های توحیدی اسالمی ایرانی سرنگون شدند. 

بنی‌امیه و بنی‌مروان توسط ابومسلم و بنی‌عباس توسط خواجه‌نصیر به زیر کشیده شدند و تمدن ایران به حیات خود ادامه داد. 

ایران به جای آنکه به خلافت تکیه کند، به خاندان رسول گرامی اسلام تکیه کرد و کلمه‌ی توحید را از حمله‌ی فاشیست‌ها مصون نگه داشت. بعد از گذشت مدتی ایران مورد حمله‌ی چنگیز و خاندان او قرار گرفت اما از آنها پس از مدتی هیچ نشانی نماند چرا که فرهنگ ایرانی به مراتب استوارتر از آن بود که در دل فرهنگ مغولان هضم شود و رفتار های منفعلانه از خود نشان دهد.  

ریشه‌های هویت امروزه‌ی ایرانیان در زمان حکومت 250 ساله‌ی صفوی بود که شکل و قوام پیدا کرد. در زمان صفویه اگرچه ایران هم‌دوره با فاشیست‌هایی چون خاندان تزار و در اصطکاک و چالش با امپراطوری‌های عثمانی در غرب و شیبانی در شرق بود و لشکرکشی‌های متعدد و جنگ‌های گوناگونی را در شمال و جنوب و غرب و شرق تجربه کرد و از سر گذرانید، اما نه تنها شکست نخورد بلکه موقعیت خود را تثبیت نیز نمود. 

تا به الان هم وضعیت چنین بوده است. این سرزمین، دشمنان داخلی و دشمنان خارجی بسیاری دارد. کما این که در گذشته نیز همانطور که اشاره شد، داشته است. 

نگاهی به وضعیت فعلی ایران، مبین آن است که این تمدن آرام نمی‌گیرد و همواره در حال تحرک است و گویی به دنبال هویت و موقعیت راستین خویش می گردد. ایران در این مسیر تاریخی که طی نموده است، هرگز مقهور نگردیده، حتی اگر شکست هم خورده باشد، هرگز به سلطه‌ی بیگانگان تن نداده است. چه اینکه یا آنها را بیرون کرده، یا آنها را در دل فرهنگ خود هضم نموده است. دشمنان این پهنه‌ی جغرافیایی هم هیچ‌گاه به منظور چیرگی بر آن از پای ننشسته‌اند، و از هر ابزاری از نظامی‌گری گرفته تا سیاست‌ورزی، در جهت به زیر کشیدن آن مدد گرفته‌اند. اما واقعیت گواه این است که تسلط بر این سرزمین هرگز میسر نگردیده و روز به روز بر هزینه‌های آنها افزوده، در حالی که چیزی جز احساس خستگی برایشان باقی نگذاشته است. دلیل این امر هم در این نکته خلاصه می‌گردد که مردم ایران در مقابل هر فشاری مقاومت می‌کنند و هرگز حاضر نیستند که از کسی فرمانبرداری نمایند یا در مقابل کسی سرخم کنند. 

از طرف دیگر طبیعت این تمدن ایجاب می‌کرد که از طریق تعریف اقوام متفاوت، به حیات خود معنا بخشد.

اگر به اسامی قپچاقها ، قرقیزها ، قزاقها ، تاجیک‌ها ، ازبک‌ها، هزاره‌هها ، پشتوها ، سیستانی‌ها ، بلوچها ، گیلکی‌ها ، طبری‌ها ، آذری‌ها، لرها ، ترک‌ها ، بختیاری‌ها ، قشقایی‌ها ، عربها، قزلباش‌ها، افغان‌ها ، ترکمن‌ها، بلوچ‌ها، سنجابی‌ها و چندین و چند اسم دیگر که نامشان در پهنه تاریخ از یاد رفته است، توجه کنید، در می‌یابید که این اقوام در این سرزمین خشک چندین میلیون کیلومتر مربعی، تمدنی به قدمت تاریخ آفریدند و ماندگار شدند. در حالی‌که تمدن‌های کنار رودخانه‌ها یا ابتر ماندند یا حذف شدند وامروز این اقوام و این ملت‌ها و این فرهنگ در ماقبل هجمه‌ی فرهنگی نظامی سرمایه‌ای از خود مقاومت نشان می‌دهد. نگاهی به صحنه خاورمیانه نشان می‌دهد که همه جا جنگ و مقاومت است و تمام اقوام در کنار هم ایستادگی می‌نمایند و پیروزی خود را مرهون دلسوزی بر یکدیگر می‌دانند و به همین دلیل است که در ایران بزرگ هرگز جنگ داخلی میان اقوام روی نداده و همواره اگر جنگی بوده از جانب خارجی تحمیل گردیده است. ‌پیشینه‌ی تاریخی اقوام این منطقه‌ی جغرافیائی نشان‌دهنده‌ی آن است که همگی آنها تمدن‌ساز بوده‌اند و در برابر نیروهای خارجی نیز به مقاومت می‌پردازند. در مقام مقایسه عرض می‌نمایم که بنده تمدن غرب را فیزیکی می‌دانم چرا که برای توسعه خود به ابزار فیزیکی و نظامی متوسل می.شود و هیچ دلسوزی یا مراعاتی نیز در آن نیست. این تمدن انسانها را رقیب می‌داند، نه رفیق و جنگ های اول و دوم جهانی موید همین نکته است. حتی جنگهای آلمانها فرانسوی‌ها و روسها هم در زمره‌ی جنگهای قبیله‌ای قرار می‌گیرد. تزریق رقابت در انسان‌ها ماحصلی جز جنگ ندارد. جنگ‌های آلمانها علیه فرانسوی‌ها و فرانسوی‌ها علیه انگلیس‌ها و هر سه علیه روس‌ها از رقابت‌های نژادی نشات می‌گیرد و در قرن بیستم برتری‌جویی آمریکایی‌ها علیه کشورهای ذکرشده کار را به جایی رسانید که درنتیجه‌ی رقابت‌ها، این قرن با صد میلیون کشته پشت سر گذارده شد. رقابت، تمدن‌ساز نیست، بلکه برتری‌جویی می‌آورد. همین رقابت بین قبایل اروپایی بود که آتش جنگ‌های جهانی را شعله‌ور کرد. در مقابل، دلسوزی بر انسان است که تمدن‌ساز بوده و این از سیره‌ی انبیاست. 

از آنجا که سرزمین ایران درمناطق خشک جغرافیایی شکل گرفته از تمدنی استوار و پایدار بهره‌مند است . 

بر ماست که گذشتگان خود را بشناسیم و بر آنان‌ که در طول حیات این تمدن از آن حفظ و حراست کرده‌اند پشت نکنیم و بدانیم که با هویت منفک قایل گردیدن برای هر یک از این اقوام، تنها آنان را در تعاریف سیاسی خویش محدود کرده‌ایم در حالی که اقوام از ذاتی اجتماعی و نه سیاسی برخوردارند. ما می‌بایست حق تمدن‌سازی آنان را بپذیریم و از روش زندگی آنان در این راه بهره بجوییم . 

فراموش نکنیم که تمدن صفوی با حضور تمامی اقوام شکل گرفت ، و قاجارها با طرد اقوام وگروه‌ها بود که به زیر کشیده شدند. رضا شاه سیاست خود را در مقابله‌ی با اقوام برکشید و بیش از یک دهه نیز با آنان درگیر بود. حال آنکه زمانی که خلع شد هیچ کدام از اقوام و طوایف ایران با اوهمدل نبودند. 

اکنون نیز همین گوناگونی اقوام و فرهنگهاست که به ما ابتکار عمل بخشیده وایران را از هر منظر منحصر به فرد گردانیده و همین پیوستگی و حسن همجواری است که باعث شده تمدن ایرانی بتواند علی‌رغم تمامی کشمکش‌های تاریخی همچنان سیر تکاملی خود را طی نماید. این موقعیت منحصر به فرد را باید دریافت و در جهت اعتلای آن تلاش نمود که تمامی اهداف در توسعه و تعالی کشور تنها زمانی به بار می‌نشیند که بتوان اقوام را با آن‌ها همراه کرد.

source: ۵۵ آنلاین