گفتوگو با غلامعلی لطیفی، مترجم «رفیق دُن کامیلو»
تعمیرکاری که روزنامهنگار شد
ماجراهای کتاب «رفیق دُن کامیلو» اثر جووانی گوارسکی، طنزنویس صاحبنام ایتالیایی در سال 1959 در 14 شماره پیوسته در هفتهنامه «کاندیدو» منتشر شد؛ نشریهای که نویسنده کتاب آن را در میلان منتشر میکرد. غلامعلی لطیفی بخش آخر این داستانهای بههمپیوسته را که حول محور شخصیت کشیشی به نام دُن کامیلو روایت میشوند، با عنوان «رفیق دُن کامیلو» ترجمه کرده که اخیرا در نشر فرهنگ معاصر به چاپ رسیده است. لطیفی میگوید این کتاب را 20 سال پیش ترجمه کرده؛ دورانی که اتحاد جماهیر شوروی موضوع روز بوده است: «آن موقع شوروی فرو ریخته بود و این کتاب هم شهرت جهانی داشت و موضوع آن کمونیسم روسی بود که با آن روزگار مناسبت داشت.
ماجراهای کتاب «رفیق دُن کامیلو» اثر جووانی گوارسکی، طنزنویس صاحبنام ایتالیایی در سال 1959 در 14 شماره پیوسته در هفتهنامه «کاندیدو» منتشر شد؛ نشریهای که نویسنده کتاب آن را در میلان منتشر میکرد. غلامعلی لطیفی بخش آخر این داستانهای بههمپیوسته را که حول محور شخصیت کشیشی به نام دُن کامیلو روایت میشوند، با عنوان «رفیق دُن کامیلو» ترجمه کرده که اخیرا در نشر فرهنگ معاصر به چاپ رسیده است. لطیفی میگوید این کتاب را 20 سال پیش ترجمه کرده؛ دورانی که اتحاد جماهیر شوروی موضوع روز بوده است: «آن موقع شوروی فرو ریخته بود و این کتاب هم شهرت جهانی داشت و موضوع آن کمونیسم روسی بود که با آن روزگار مناسبت داشت. برای همین کتاب را ترجمه کردم البته انتشار آن عقب افتاد تا امروز منتشر شد». به گفته مترجم «رفیق دُن کامیلو»، دیگر کتابهای گوارسکی هم در انتشارات پنگوئن منتشر شده و همین دلیلی بر اعتبار این آثار است. چنانکه لطیفی میگوید «رفیق دُن کامیلو» آخرین قصه از مجموعه دُن کامیلو است که نویسنده در این بخش نهایی به نتیجه میرسد و این مجموعه را با سفر دُن کامیلو به شوروی ختم میکند. اهمیت و شهرت این قصه تا حدی است که فیلمی هم از روی آن ساختهاند که فرناندل، هنرپیشه مطرح کمدی، در آن نقش دُن کامیلو را ایفا میکند. غلامعلی لطیفی با اشاره به این فیلم مطرح از کمونیسم ایتالیایی سخن میگوید که در اروپا بسیار مورد توجه بوده است: «کمونیسم ایتالیایی ضمن اینکه در اروپا نیز نقش بزرگی داشت، شکل دیگری داشته تا حدی که وقتی تولیاتی، رهبر کمونیسم ایتالیا درگذشت، بهعنوان رئیس کشور تشییع شد و تا این حد احترام داشت. کمونیسم در ایتالیا وضعیت خاصی داشت و با تغییر زمانه هم بهکلی رفت پی کارش و به تاریخ پیوست». جز اینها، از جذابیتهای دیگر «رفیق دُن کامیلو» که غلامعلی لطیفی را به ترجمهاش ترغیب کرده، شناختی است که این کتاب از شوروی کمونیستی به دست میدهد و او معتقد است از این نظر نیز کتاب برای خوانندگان مفید خواهد بود. جووانی گوارسکی، در تمام دورانی که دست به قلم برد، با رویکردی نیشدار و طنزی تندوتیز سیاستهای حاکم را مورد نقد قرار داد و علاوه بر نگاه انتقادی به کمونیسم شوروی و نوع ایتالیایی آن، همواره منتقدی تمامعیار بود که علیه فاشیسم و کمونیسم و حتی رادیکالیسم مسیحی انتقاد میکرد. لطیفی میگوید بسیار جالب است که گوارسکی با اینکه سابقه روزنامهنگاری نداشته، اما روحیه طنز و دید طنز قوی داشته و همین ذوق است که او را در کار انتشار مجلهاش موفق میکند. «نیاز نیست بگویم که دید طنز اکتسابی نیست و پدیدهای مادرزادی است و گوارسکی این ذوق طنز را در خود داشته، وگرنه پیش از این حرفهاش تعمیر موتورسیکلت بوده و درواقع متخصص تعمیرات موتور بوده است؛ اما ذوق طنز داشته و سرش برای سیاست درد میکرده و این است که همه چیز از نگاه او مورد انتقاد است. بسیار برایم جالب بود که گوارسکی از کار تعمیر موتورسیکلت میرود نشریه درمیآورد و نشریهاش هم موفق میشود و تیراژ میآورد. این خیلی جالب است؛ چراکه روزنامهنگاری اینطور نیست که آدم یکباره تصمیم بگیرد برود روزنامهنگار بشود، طبعا مراحلی دارد؛ اما گوارسکی به خاطر همان ذوق طنز بدون هیچ سابقهای کارش میگیرد. این غیرعادیبودن وضعیت گوارسکی برای من جذابیت زیادی داشت، اینکه او از چه خاستگاهی آمده و ذوق طنزش چطور او را به موفقیت رسانده است و بعد هم که دوران نئورئالیسم و فیلمهای این مکتب به انتها میرسد، او هم مجلهاش را تعطیل میکند و سر دکان و دستگاه خودش برمیگردد». درواقع وقتی دیگر گرایش ایتالیاییها به سمت راست و شکل حاکمیت اقتصاد آزاد و نظام سرمایهداری کمرنگ میشود و از کمونیستستیزی دست میکشند، نشریه طنزآمیز گوارسکی هم که هجویهای علیه کمونیسم است، جاذبه خود را از دست میدهد تا حدی که گوارسکی در سال 1962 مجبور میشود آن را تعطیل کند. گوارسکی چنانکه مترجمش میگوید در کتاب «رفیق دُن کامیلو» دو طرز فکر و جهانبینی متضاد را که در جامعه پس از جنگ ایتالیا حاکم بود، در برابر هم قرار میدهد. یک کشیش و یک کمونیست بهعنوان نماد و نماینده این دو طرز تفکر حاکم، در مواجهه و مقابله با یکدیگر از مرام و مسلک خود دفاع میکنند و مجدانه بر حقانیت خود اصرار میورزند. طنز گوارسکی نهتنها در قصههای دُن کامیلو که معروفترین اثر او است، بلکه در تمام مطالبش موجب شهرت او شد و این طنز تند سیاسی حاصل چهار دهه حضور گوارسکی در کوره حوادث سیاسی و اجتماعی وطنش ایتالیا از سال 1920 تا 1960 است. به قول مترجم کتاب «بسیاری از حوادث این دوره نهفقط خالی از مایههای طنز نیست، بلکه برخی از آن حوادث در پرورش ذوق و مشرب فکری او اثرگذار بودهاند». گوارسکی در دورانی که علیه فاشیسم مینوشت، مدتی هم در اردوگاههای نازی به سر برد و گویا همانجا با کشیشی آشنا میشود و چهبسا دُن کامیلو نوعی گرتهبرداری از این شخصیت باشد. اما لطیفی میگوید به چنین مسئلهای برنخورده و معتقد است دُن کامیلو در واقع خودِ نویسنده است: «گوارسکی معتقد بود فرهنگ مسیحیت در ایتالیا ریشههای عمیقتری نسبت به دیگر کشورهای اروپایی دارد و خودش هم اعتقادات مذهبی داشت و ازاینرو کشیش دُن کامیلو درواقع خود او و نمایانگر طرز فکر و اعتقادات خودش است. درعینحال در این قصه کمککار کشیش هم هست و به نام عیسی مسیح گاهی با او سخن میگوید و هرجا کشیش زیادهروی میکند، به رفع و رجوع میپردازد و او را تصحیح میکند. این خود نویسنده است که تندرویها را بهتدریج در داستان تعدیل میکند، دستکم برداشت من این بوده است».