گفتوگو با سعید خراطها، آسیبشناس اجتماعی، درباره تأثیر اقتصاد بر جرائم
یقهسفیدها؛ تولیدکنندگان بزرگ جرم
قطعا مهمترین پدیده یک قرن اخیر در تولید جرم را یقهسفیدهایی که بر اقتصاد چنبره زدهاند، ایجاد کردهاند.
قطعا مهمترین پدیده یک قرن اخیر در تولید جرم را یقهسفیدهایی که بر اقتصاد چنبره زدهاند، ایجاد کردهاند. بخشی از این جرائم به دلیل ثروت بیانتهای نفت در ایران به وقوع پیوسته و بخشی نیز به علت مشکلات ناشی از حکمرانی دولتها؛ اما هرچه هست، یقهسفیدها بزرگترین جرائم یک قرن اخیر در ایران را از منظر جرمشناسان ایجاد کردهاند. دکتر سعید خراطها، دانشآموخته اقتصاد، آسیبشناس اجتماعی و استاد دانشگاه در گفتوگو با «شرق» پدیده یقهسفیدها و جرائمی را که مرتکب شده و منجر به ایجاد جرائم یقهچرکها و پرشدن زندانها و آسیبهای دیگر اجتماعی شدهاند، بررسی کرده و معتقد است بیقوارگی اقتصادی منجر به این نوع از جرم شده است. یقهسفیدها افراد صاحب نفوذ، قدرت و منصب هستند که گلوگاههای اقتصادی کشور را در دست گرفته، در ارکانهای مختلف حکمرانی نفوذ کرده و هرگونه برخورد با جرائمشان را بهشدت هزینهزا میکنند یا اینکه با آغشتهکردن عدهای از افراد دخیل در حکمرانی به تخلف و جرم، آنها را وادار به سکوت میکنند. آنها معیشت جامعه را به نفع خود به خطر انداخته و باعث جرائمی میشوند که مرتکبان آن اصطلاحا یقهچرکها هستند.
از نظر شما مهمترین چالش در حوزه جرم که اقتصاد دلیل اصلی آن بوده، در یک قرن اخیر چه بوده است؟
مهمترین چالش و بزرگترین جرائم اقتصادی رایج که آسیبهای فراوانی به ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی زده، جرائمی است که یقهسفیدها مرتکب شدهاند. یقهسفیدها افراد بانفوذی هستند که در دستگاههای مسئول حضور دارند و با اقدامات خودشان که عموما اقتصادی هم هست، جرائم بزرگی را رقم میزنند. این جرائم میتواند از جرائم خرد مثل رشوه خرد و جزئی یا معرفی شخصی به بانک برای دریافت تسهیلات کلان یا پارتیبازیها برای بستن قرارداد شروع شود و تا جرائمی در حوزه کارکنان دولت مانند جعل اسناد و فاکتور و... ادامه پیدا کند. جالب است بدانید یقهسفیدها حتی بودجهریزی و بودجهخواری هم میکنند؛ به این صورت که سهم اقتصادی بنگاههای تحت نفوذ آنها، از بودجهای که پول مردم است، بیشتر میشود بدون اینکه اهمیتی داشته باشد مردم رضایت دارند یا نه.
در واقع میتوان گفت بهترین جا برای یقهسفیدها در دستگاههای دولتی و میان افراد صاحب نفوذ و قدرت است.
بله همینطور است. یقهسفیدها بهعنوان مسئول نیز در این دستگاهها حضور دارند. همین مسئله کیفیت خودرو در ایران را که اخیرا تا بالاترین ارکان نظام هم به آن اعتراض کردهاند، ببینید؛ خودروهای بیکیفیت و آلاینده که پول را از مردم میگیرند و جنسی بیارزش به آنها میدهند، درحالیکه مردم انتخاب دیگری ندارند، چون واردات خودرو وجود ندارد. سود حاصل از فروش این خودروهای بیکیفیت به دست چه کسانی میرسد؟ این پولها به یقهسفیدها داده میشود که پشت پروندههای بزرگ اقتصادی هم هستند. حتی برخی از جرائم یقهسفیدها میتواند به یک جنایت تبدیل شود و آسیبهای آن تا سالهای زیادی باقی میماند؛ مانند اختلاسهای نجومی که توسط افراد صاحبمنصب انجام میگیرد و این افراد از منصبی به منصب دیگر حرکت میکنند و در امان هستند.
به نظر میرسد جرائمی که مجرمان یقهسفید انجام میدهند با اعمالی همچون دورزدن قانون است.
بیشتر بیتوجهی به قانون است تا دورزدن قانون. یک نوع دیگر از جرائم بسیار خطرناک، قراردادهای پنهانی است که یقهسفیدها میبندند و به دور از چشم مردم و بهصورت کاملا پنهانی آن را امضا میکنند و زندگی روزمره مردم تحت تأثیر این عامل قرار میگیرد. بیشتر این قراردادها برخلاف حتی قانون اساسی کشور است و به دور از عقلانیت و در پی منافع مالی یقهسفیدها بسته میشود و بخشی از ثروت مردم واگذار میشود؛ قراردادهایی که معمولا چند سال بعد صدایش درمیآید؛ یعنی زمانی که مردم آثار و تبعات سوء آن را در زندگی خود میبینند. در این میان چند نفری سود میکنند و معاملات پنهان را پیش میبرند.
جرائم یقهسفیدها تا کجا پیش میرود و وارد چه عرصههایی میشود؟
جرائمی که یقهسفیدها انجام میدهند، همانطور که گفتم، اقتصادی است؛ اما در واقع ظاهر این جرائم اقتصادی است، آنها برای تأمین منافع خود حتی محیط زیست را از بین میبرند. در سالهای گذشته جرائم سنگینی در حوزه محیط زیست انجام گرفته که آن را تبدیل به یک بحران ملی کرده و معیشت مردم را به خطر انداخته است. سودهای کلان ناشی از این جرائم، شامل حال برخی کارخانهداران میشود. منظور جرائمی است که کارخانهداران صنایع آببر مرتکب شدهاند. در سالهای اخیر، آبها را منحرف میکنند و باعث خشکشدن رودخانهها میشوند، کشاورزان را بیروزی میکنند و باغها را از بین میبرند، فرساش خاک را موجب میشوند و اکوسیستم را از بین میبرند تا سود بیشتری به دست آورند. کسی هم حریف آنها نیست؛ چون یقهسفید هستند و تعدادی از آنها صاحب منصب یا نفوذند. همینطور کوهخواریها یا فروش میراث فرهنگی و خرید و فروش و مبادلات و استخراج تپههای باستانی و شخمزدن میراث فرهنگی و... .
جرائم کلان و گسترده آنها مهمترین ضربه را به کشور وارد میکند و صدای آنها از هر صدای دلسوزانهای بالاتر است.
مجرمان یقهسفید در ارتباط با جرائمی که انجام میدهند از سوی همکیشان خودشان بهشدت حمایت میشوند. فرض کنید یک اختلاس اتفاق میافتد، سپس از سوی یک یقهسفید دانهدرشت لاپوشانی میشود و کسی نمیتواند به آن رسیدگی کند؛ چون فرد، نفوذ دارد. از طرفی فرد حامی، خودش در جای دیگر مرتکب جرائم یقهسفید شده و هر بازخواستی به یک گروکشی و مبادله میان یقهسفیدها تبدیل میشود. بنابراین چارهای جز حمایت نیست. مجرمان بزرگ کسانی هستند که همه میدانند مرتکب جرم شدهاند، ولی به دستشان دستبند زده نمیشود و جامعه نمیتواند حقخواهی بکند. این موضوع تأثیر بسیاری بر مردم میگذارد.
آیا میتوان پولشویی را هم از جرائم یقهسفیدها دانست؟
قطعا پولشویی یکی از روشهایی است که یقهسفیدها برای پاککردن ردپای خود از اختلاس و خلافکاری انجام میدهند و پول سمی و کثیف را به این ترتیب وارد چرخه اقتصاد کرده و اقتصاد را بیمار میکنند. گاه پولشوییها آنقدر کلان است که برای مردم قابل درک نیست. حتی ساختار بینالملل نیز از آنها حمایت میکنند.
گفتید نهادهای بینالمللی هم از یقهسفیدها حمایت میکنند، چطور این اتفاق میافتد؟
مردم تصور میکنند نهادهای بینالمللی از مردم حمایت میکنند، درحالیکه فرزندان و خانواده این افراد (یقهسفیدها) اتفاقا در خارج از کشور هستند و نهادهای ناظر بینالمللی هم از آنها حمایت میکنند و به پولشویی و انتقال سرمایه مشغول هستند و حتی پناهندگی و حق شهروندی به آنها داده میشود تا راحت و آزاد زندگی کنند. در واقع حمایت میکنند و حتی جایزه هم به آنها میدهند تا چرخه پولشویی ادامه داشته باشد. بیشتر پولهایی که در ایران اختلاس شده، در بانکهای کشورهای پیشرفته در حال چرخش و کار است. بنابراین جرائم یقهسفیدها، بزرگ و سازمانیافته است و در واقع تولیدکننده جرائم یقهچرکها هستند.
درباره یقهچرکها بیشتر توضیح دهید.
یقهچرکها جرائم خرد انجام میدهند. این جرائم تحت تأثیر جرائمی است که یقهسفیدها انجام دادند. در واقع جرائم یقهچرکها گردوخاک جرائم یقهسفیدهاست؛ اما میبینیم که دادگاهها و زندانها پر از افراد یقهچرک است. آنها که جرائم خرد انجام میدهند، بهاصلاح آفتابهدزد هستند. کودکان کار و خیابان دستگیر میشوند یا کارتنخوابها که نتیجه جرائم یقهسفید هستند، مدام جمعآوری میشوند و رسانهها هم از آنها صحبت میکنند، ولی از یقهسفیدها و کارهای آنها هیچ خبری نیست؛ چون آنها بهشدت نفوذ دارند.
یکی از اقدامات یقهسفیدها که در ایران انجام دادند و مشهود است و روی مردم تأثیر دارد، مسئله تورم است. بخش درخور توجهی از تورم حاصل چاپ پول است. وقتی پول بدون پشتوانه تولید میشود، در واقع از جیب مردم پول برداشته میشود. حجم پایه پولی که از 220 هزار میلیارد تومان به 461 میلیارد تومان افزایش پیدا میکند، یعنی 240 هزار میلیارد تومان از جیب مردم برداشته است، درحالیکه در چاپ پول، فقط هزینه کاغذ و رنگ بر عهده دولت بوده است و عملا پولی به دست مردم آمده که پشتوانهای نداشته است. مردم این پول را در قبال کار زیاد و زحمت زیاد دریافت میکنند و با آن خدمات میگیرند، ولی پول دوباره به چرخه تولید برنمیگردد و مردم بیشتر و بیشتر کار میکنند اما کارشان مزد درست و واقعی ندارد. همه میدانند پولی که بدون پشتوانه است، تورم ایجاد میکند. از حدود چهارهزارو 200 هزار میلیارد تومان نقدینگی کشور، حدود 58 درصد در یک برهه خاص زمانی ایجاد شده و نرخ دلار 80 درصد افزایش پیدا کرده و از 10 هزار تومان به 30 هزار تومان رسیده است. از منظر اقتصادی، این یک اتفاق ساده نیست؛ تیشه به ریشه اقتصاد و معیشت است. عملا پولی است که هیچ تولیدی پشت آن نیست و زمانی که حرف از افزایش تولید است، در پستوها پول چاپ میشود و میرود در جیب مردم. در واقع مردم کار میکنند تا پول بگیرند، ولی این پول واقعی نیست؛ یک کاغذ معمولی و بدون ارزش است که به مردم داده میشود.
افرادی که سواد و دانشی برای اقتصاد ندارند، با رانت و لابی بهعنوان مسئول انتخاب میشوند، تصمیم اشتباه میگیرند و همین تصمیم اشتباه به صورت روزمره روی زندگی مردم تأثیر میگذارد و کسی از آنها حتی در زمان ارتکاب جرم مشهود هم بازخواست نمیکند. دلیل اصلی آن هم مداراکردن با جرائم یقهسفیدهاست. باید بدانیم در ازای هر یک کارتنخواب و حجم بالای طبقه متوسط که فوجفوج به زیر خط فقر رفتند، دزدی شده است، نان از سفره مردم با پولشویی و جرم یقهسفید برداشته شده است.
ما با مردم شریفی روبهرو هستیم که پول پسانداز کردند. بابت پول کار کردند و عمر و جوانی و سلامت خود را گذاشتند. پول را در بانک گذاشتند تا خانه بخرند، اما در عرض یک سال ارزش پولی که در بانک گذاشتند چنان افت کرد که فکر خرید خانه یا حتی وسیله خانه را هم باید از سرشان بیرون کنند. خانهای که صد میلیون بود، یک میلیارد تومان شده است. مابهالتفاوت صد میلیون تا یک میلیارد کجاست؟ من به شما میگویم در جیب یقهسفیدهاست. پول یقهسفیدها هم سر از بانکهای خارجی درمیآورد، سر از جیب کارخانهدارانی که کار نکردند و به نام تولید وام گرفتند و خانوادههایشان را به خارج از کشور فرستادند تا با باندهای مافیایی دست به یکی کرده و خرج کنند. سرمایهداران واقعی هم خودشان کارگر را ساپورت میکنند؛ چون کارگر سرمایه آنهاست و برای تولید حتما باید نسبت به کارگر درست و قانونی رفتار کنند. سرمایهدار واقعی زیر فشار یقهسفیدها له شده است.