استاد گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس:
منشأ سکونت در ایران؛ هزاران سال پیش از مهاجرت آریاییها
اغلب مردم بر این باور هستند تا پیش از مهاجرت آریاییها به فلات ایران، این سرزمین خالی از سکونت بوده است
محمدرضا نسبعبداللهی: منشأ زیستی مردمان در فلات ایران همواره و به طور سنتی به مهاجرت اقوام آریایی در حوالی پنج تا سه هزار سال پیش نسبت داده میشود و این گزاره در دهها کتاب تاریخی آنقدر تکرار شده که اغلب مردم بر این باور هستند تا پیش از مهاجرت آریاییها به فلات ایران، این سرزمین خالی از سکونت بوده؛ درحالیکه اینگونه نیست و میتوان گفت که فلات ایران هیچگاه خالی از سکنه نبوده و نزدیک به ۵۰ درصد از بدنه زیستی و ژنتیکی ما ایرانیان امروزی به دستکم 12 هزار و سپس ۴۵ هزار سال پیش برمیگردد. به عبارت روشنتر دیرینگی ما ایرانیان به هزاران سال پیش از دورههای ساسانی، اشکانی، هخامنشی، مادها، تمدن عیلام و... بازمیگردد و این شاهنشاهیها و تمدنها در واقع ادامه جریان زندگی و دگرگشتی بوده که از هزاران سال پیشتر و بلکه صدها هزاران سال قبلتر در این سرزمین تداوم داشته و همچنان ادامه دارد.
دکتر حامد وحدتینسب، استاد گروه باستانشناسی دانشگاه تربیت مدرس که دارای دکترای «انسانشناسی پیش از تاریخ» از دانشگاه ایالتی آریزونای آمریکاست، دراینباره میگوید: «ما میخواهیم ببینیم پیوستگی حضور انسان در ایران را تا کجا میتوانیم به عقب ببریم، آیا انسان پیوسته در ایران حضور داشته یا ایران خالی بوده و اقوامی آمدند و در این سرزمین مستقر شدند یا اگر کسانی هم بودند کسان خیلی مهمی نبودند و یکسری روستانشینهای کوچکی بودند که دامپروری و کشاورزی میکردند و در برابر این تازهواردان خیلی راحت محو شدند و ما همه به آن مهاجرانی که حالا بهعنوان آریاییها میشناسند، برمیگردیم. اگر شما بخواهید این تصویر را مرتب کنید و آن را کمی جابهجا بکنید با حساسیتهای خیلی زیادی مواجه میشویم. شما انگشت گذاشتهاید روی یک مسئله خیلیخیلی مهمی که برای ما ایرانیها از هر چیزی مهمتر است و هیچگونه اصلاحی را هم درموردش برنمیتابیم. آنچه من میخواهم بگویم در واقع اصلاحی است بر این انگاره کلاسیک کهنه تکرارشده».این استاد دانشگاه که در کلابهاوس سخن میگفت، افزود: «ما میدانیم به استناد شواهدی که در پیرامون ایران از نوعی انسان به نام انسان راستقامت یا همان هوموارکتوس به دست آمده، فلات ایران از حوالی دو میلیون سال پیش مکان زندگی این نوع از انسانی بوده که از آفریقا خارج شده. پس قدیمیترین شواهد حضور نوعی از انسان در ایران به حوالی دو میلیون سال پیش برمیگردد. در ایران ما محوطه کاوششده و تاریخدار درمورد این نوع انسان نداریم؛ اما شواهد ابزار سنگیهایی را که به این نوع انسان منتسب است، در ایران داریم و عبور این انسان از ایران ناگزیر بوده؛ چراکه هم در شرق ایران هم در شمال شرق ایران، هم در شمال غرب ایران و هم در غرب شواهد سنگوارهها و دستافزارهای سنگی این نوع انسان راستقامت را داریم و این انسانها در مسیر پراکنش خود از آفریقا به نواحی شرقیتر (هند، چین و آسیای جنوب شرقی) از روی ایران نمیتوانسته پریده باشند؛ بنابراین اولین باری که ردپایی از انسان در ایران مشاهده میشود مربوط به نوعی از انسان به نام انسان راستقامت است که در محوطههایی در ایران، شواهد سطحی از ابزار سنگیهایی را دارند که با تکنولوژی و تکنیک این نوع خاص از انسان درست شدهاند».
او افزود: «انسان راستقامت در جاهای مختلف ایران زندگی میکرده و بیشتر شکارچی و گردآورنده غذا بوده، قد و قامتی تقریبا شبیه ما داشته؛ اما حجم مغزش دوسوم حجم مغزی ما بوده. همچنین ما در دیگر نقاط جهان مثل اروپا، مثل آسیای مرکزی و مثل جنوب شرق آسیا یک تحولی را میبینیم که در این جماعتها و این اجتماعات انسان راستقامت گونهزاییهایی رخ میدهد و گونههای مختلف انسان در ادامه پیدا میشود. انسانهایی مثل انسان هایدلبرگ که بقایایشان در آفریقا، آسیا و اروپا به دست آمده یا انسان جدیدی به نام انسان دنیسووا که در آسیای مرکزی و تبت و شمال چین شواهدش به دست آمده و دانشمندان بعید هم نمیدانند که در ایران هم بوده باشد».
دکتر وحدتینسب درخصوص زندگی «انسان نئاندرتال» و «انسان هوشمند هوشمند» در ایران گفت: «ما بالای صد نقطه باستانی در ایران داریم که مربوط به حضور و زندگی انسان نئاندرتال است. از دو میلیون سال پیش که به جلو میآییم، میرسیم به حوالی دویست، سیصد هزار سال پیش که زمان، زمان انسان نئاندرتال است. ایران ما هم مثل خاورمیانه و مثل اروپا مکان زیست این نوع انسان بوده. عصر نئاندرتالها حدود ۴۰ هزار پیش به پایان میرسد. این نوع انسان در رقابت با گونهای به نام انسان هوشمند هوشمند، قلمرو خود را تسلیم میکند و این تسلیم قلمرو شامل ایران ما هم میشود. انسان هوشمند هوشمند حوالی ۴۰ هزار تا ۴۵ هزار سال پیش وارد فلات ایران میشود، البته اینها حدس و گمان نیست. در ایران چندین محوطه باستانی در بازه زمانی 40 تا 30 هزار سال پیش داریم که مثلا یکی از آنها را تیم مشترکی از ایران و انیستیتوی مکس پلانک آلمان بهتازگی در شمال خوزستان کاوش کرده است. دانشجوی دکتری من آقای محمدجواد شعاعی موضوع رساله دکترایش همین کاوش و مشخصا در غار پِبده در لالی، خوزستان با سن ۴۲ هزار سال پیش است. آیا پبده تنها جایی است که ما از انسان هوشمند هوشمند شواهدی به این قدمت داریم؟ نه غار بوف هست با قدمت ۴۰ هزار سال پیش در استان فارس، غار یافته در خرمآباد با قدمت ۳۸ هزار سال پیش، گرمرود در استان مازندران با قدمت ۳۶ هزار سال پیش و... . محوطههای باستانی متعددی داریم که مربوط هستند به انسانی که در پسِ انسان نئاندرتال وارد ایران شده (انسان هوشمند هوشمند) و نئاندرتالها را از قلمروشان کنار میگذارد و خودش از حوالی ۴۵ هزار سال پیش جایگزین میشود و در ایران ساکن میشود».
او افزود: «محوطههایی که اسم بردم از آمل گرفته تا کوههای زاگرس، تا خوزستان و شرق و غرب ایران را شامل میشود. اگر میبینید کم هستند به این دلیل است که کم کار شده و متخصص کمی در این زمینه داریم و الان حدود ۱۰ تا ۱۵ سال است که این بخش از باستانشناسی ما تکانی خورده؛ اما متأسفانه این اطلاعاتی که در این ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر توسط افرادی که مثل من در این حوزه کار میکنند و تولید کردیم، هنوز وارد بدنه دانشِ تاریخ کشورمان نشده و به همین دلیل است که خیلیها برای اولین بار این چیزها را میشنوند. انسان ۴۵ هزارساله در ایران، مگر میشود؟ خب بله، خیلی راحت میشود، ما شواهد قطعی حضور این جوامع انسانی را در ایران در شکل استقرارهای غاری و کنار منابع آبی داریم. هم من کار کردم، هم همکاران من کار کردهاند و مقالات خیلی خوبی هم دراینباره چاپ شده است. سنسنجیها هم در جاهای معتبری انجام شده. اجتماعات شکارچی-گردآورنده انسانهای هوشمند هوشمند ۴۰ هزارساله به آرامی و در طی هزاران سال در جستوجوی منابع زیستمحیطی مناسب در سرتاسر قلمرو امروزن ایران گسترش یافته و در طول زمان شروع میکنند به زیادشدن تا جایی که ما میرسیم به دورانی که به آن دوران پایان پارینهسنگی یا فرا پارینهسنگی میگوییم؛ یعنی بازه زمانی ۱۸ هزار تا ۱۲ هزار سال پیش که اجتماعات انسانی این دوره نسبت به پیشینیانشان بزرگتر شدند و بهتر زندگی میکنند، معیشتشان بهتر شده و بههمینخاطر تولید مثل بالاتر رفته. اینها هنوز شکارچی بودند و هنوز چیزی تولید نمیکردند و هنوز کشاورز و دامپرور نشده بودند؛ ولی در آخرین هزارههای پارینهسنگی زندگی میکردند. سیزده، چهارده، پانزده، شانزده، هفده، هجده هزار سال پیش ما نشانههای این انسانها (هم بقایای اسکلتی، هم دستافزارهای سنگی و هم بقایای جانورانی را که شکار میکردند) را در غارهای معروف هوتو، کمربند، علی تپه و کمیشان در جنوب شرق دریای مازندران (حوالی بهشهر)، شمال کویر مرکزی و جنوب سمنان (دلازیان، چاه جم، صوفی آباد)، زاگرس (انبوهی از غارها و پناهگاههای صخرهای در ایذه) داریم. برخی از این محوطهها با تکنیکهای روزآمد باستانشناسی کاوش شده، مشخصا غار کمیشان را خود من سال 1388 کاوش کردم و سعی کردیم با تکنیکهای خوب سنسنجی در دانشگاه آکسفورد این کارها را انجام بدهیم و الان میدانیم که این محوطه مربوط به ۱3هزارو 700 سال پیش است یا در غارهای هوتو، علی تپه و کمربند شواهد به ۱۲ هزار سال پیش هم میرسد، خب اینها چه کسی هستند؟ پاسخ: اینها همان نوادگان شکارچی-گردآورندگانی هستند که نخستین بار در حوالی ۴۵ هزار سال پیش وارد ایران شدند».
او ادامه داد: «ایران به جهت جغرافیا و منطقه استراتژیکی که در آن قرار گرفته، در سر راه حرکت شرق به غرب و از شمال به جنوب بوده و در بازه زمانی بین چهار تا پنج هزار سال پیش است که ما میبینیم واژگان جدیدی وارد زبان میشوند، آیینهای جدیدی وارد میشوند و مردمان جدیدی هم وارد این پهنه میشوند. پهنهای که اکنون کاملا ثابت شده است که در زمان ورود این اقوام خالی نبوده و صحبت کردیم از ۴۵ هزار سال پیش چه اتفاقی برایش افتاد؛ بنابراین اینکه ادعا میشود ما از نوادگان آریایی هستیم، در واقع باید خیلی سادهتر گفت که آریاییها هم جزء آن اقوامی بودند که آرامآرام وارد شدند و در آن دیگ بزرگی که در فلات ایران در حال جوشش بوده، آنها نیز به این دیگ وارد شدند، گرچه برخی از عناصرشان را توانستند خیلی پررنگتر جلوه بدهند؛ مانند زبان و آیینشان اما مطالعات ژنتیکی که یکی از آنها را خود من رهبری کردم و منتشر کردیم، نشان میدهد که بدنه ژنتیکی و زیستی ما خیلی کهنتر از چهار، پنج هزار سال پیش است. این تحقیقات به صورت مستقل بارها و بارها روی استخوانهای باستانی که از ایران به دست آمده، از سوی تیمهای مختلف انجام شده و همه دارند تقریبا به یک نتیجه میرسند؛ یعنی بیشینه ساکنان ایران امروزی ریشه اجدادی خیلی کهنتر از چهار یا پنج هزار سال دارند که برای آن مهاجرت قید میشود. این به معنی نفی حضور این اقوام در ایران نیست؛ بلکه دکتر مهرداد ملکزاده، باستانشناس، واژه بسیار زیبایی را یک بار برای مردمان بومی فلات ایران به کار بردند: ما باید آنانی را که قبل از ورود اقوام آریایی به ایران در ایران زندگی میکردند، ایرانزمینیان بدانیم».
وحدتینسب در پایان گفت: «نکته آخر این است که از منظر زیستشناختی، ما بیش از آنکه آریایی باشیم، نوادگان آن ایرانزمینیانی هستیم که برای دهها هزار سال در این جغرافیا زندگی میکردند و در خلال این هزارهها اقوام و فرهنگهای متنوعی را درون خود جذب کردند و اقوام و فرهنگهای متنوعی را هم به بیرون مرزهای جغرافیایی خود صادر کردند».