خشونت | قتل های ناموسی | جرم | زنان | جامعه | فعال اجتماعی
سهم من در این جنایت
میگویند وقتی در ژاپن کسی مرتکب جنایتی میشود نه تنها اعضا خانوادهاش شرمنده و سرافکنده میشوند بلکه حتی معلمین مدرسهاش نیز تا کمر خم میشوند و عذر خواهی میکنند. حتی همسایهها و دوستان نیز از اینکه نتوانستهاند نقش اجتماعی و حمایتی خود را به خوبی ایفا کنند احساس گناه و اشتراک در جنایت دارند.
میگویند وقتی در ژاپن کسی مرتکب جنایتی میشود نه تنها اعضا خانوادهاش شرمنده و سرافکنده میشوند بلکه حتی معلمین مدرسهاش نیز تا کمر خم میشوند و عذر خواهی میکنند. حتی همسایهها و دوستان نیز از اینکه نتوانستهاند نقش اجتماعی و حمایتی خود را به خوبی ایفا کنند احساس گناه و اشتراک در جنایت دارند.
- قتلهای ناموسی یکی از هفت علت قتل در ایران است. بسیاری از این قتلها اثبات نمیشوند و فقط جنازه زنی باقی میماند یا نمیماند که زود فراموش میشود. لذا آمار درست و دقیقی از این قتلها منتشر نشده است.
ناموس را "شریعت" و "حکم الهی" معنی کردهاند و یعنی که پدر و برادر و برادرزادههایی که برای کشتن یه دختر همدست میشوند خود را در حال انجام یک امر الهی و اغلب مبرا از قصاص یا محکومیت فرض میکنند. البته که جدا کردن یک شاخه گل ظریف آنقدرها هم زور نمیخواهد. همدست میشوند تا هم شریک جرم شوند و هم لابد هر یک سهم خود را از غیرت و مردانگی در کشتن و سوزاندن و برباد دادن جهان یک زن ادا کرده باشند و سرافراز به میان قبیله بازگردند.
- آنچه آزارنده است جدا از این جهل و نابهسامانی اجتماعی، نیروی بازدارندگی قوانینیست که ولیِ دم را فقط پدر و جد پدری میدانند. یعنی اینکه هر خونی صاحبی دارد و صاحب خون و جان زنان، پدران و شوهرانشان هستند. درد آور نیست که زنان که خود آفریننده و زایندهاند هیچ حقی در قبال هیچ خونی ندارند؟
در جامعهای که جان انسانها به تنهایی برای محافظت از آنان کفایت نمیکند، لاجرم اگر صاحب خون خودش قاتل یا راضی به قتل باشد از قصاص مبرا خواهد شد و نهایتا با پرداخت جزای نقدی و حبسی اندک ماجرا فیصله خواهد یافت.
- یافتن نمونههایی از این دست چندان دشوار نیست. فرشته نجاتی، دختری ۱۸ ساله بود. پس از دو سال زندگی با مردی ۱۸ سال بزرگتر ، توسط پدرش به اتهام رابطه نامشروع به قتل رسید. در روزهای آخر فرشته که جان خویش را در خطر میدید، به مراکز مختلف پناه برده بود اما هیچکدام به او کمک نکرده بودند. مطابق گزارش پزشکی قانونی فرشته باکره بود! با وجود همهی اعتراضهایی که حتی به خشونت و بازداشت فعالین مدنی انجامید، قاتل پس از دو سال آزاد شد.
- زهرا دختر ۷ ساله اهوازی فقط به دلیل سوظن به دست پدرش کشته شد. شک به اینکه توسط دایی به او تجاوز شده باشد لابد دلیل موجهی برای کشتن یک دختر ۷ ساله به نام ناموس است. وقتی مرد را دستگیر میکنند با تعجب میگوید "چرا به من دستبند میزنید، من ولی دخترم هستم". یعنی صاحبش. صاحب جان و زندگی و بکارتش و نه صاحب سعادت و شادمانی و کامیابیاش.
- مردی ۴۶ ساله همسر ۱۵ سالهاش را به دلیل سوظن با ضربات چاقو به قتل میرساند.
- چگونه از زنانی حمایت خواهید کرد که توسط افرادی با اقسام بیماریهای روانی پرپر شدهاند؟ بیمارانی که دست خویش را در قتل به نام ناموس باز دیدهاند و زنان و کودکانی که در صورت احساس خطر هیچگونه پناهگاه اجتماعی و دادرسی نداشتهاند. زنانی از یک سو در گریز از خانواده و سنن خردکنندهاش و از سوی دیگر در هراس از قانون و حاکمیت تبعیضآلودهاش. بعید نیست اگر دست به خودسوزی و خودکشی زدهاند.
- عدم تلاش برای تحول در قوانین حمایتی مترادف است با رضا و تسلیم در برابر شرایطی چنین ناعادلانه، خشن و بدوی. و دقیقا به دلیل همین سکوت و فراموشی و رضا و تسلیم است که قرنهاست به انواع و اقسام رنجها دچاریم.
رویکردهای علوم انسانی و نحوه نگرش انسان نسبت به سرنوشت خویش با توجه به تغییرات اجتماعی و نه اکتفا به بقایای گذشته سبب تحول همه جانبه است. آنچه سبب نگرش مسوولانه افراد جامعه میگردد و از انسانها افرادی خلاق میسازد. خلاقیت از صفات خداوند است. و اگر ما خود را ذرهای از وجود ذات الهی میدانیم باید خلاق باشیم یعنی آفریننده، تغییر دهنده؛ نه چون برکهای در سکون و رکود و انجماد که حاصلش جز گنداب نیست.
انسان آفرینندهای که کاستیها و نقایص را میبیند و به جهت اصلاح آنها میکوشد. انسان آفرینندهای که در برابر هر امری پرسشگر است. انسانی که خویش را مسوول مرگ دخترکی ساده دل میداند و ساکت نمیماند تا دخترکان بیشتری قربانی جهل و چرک و خشونت نفرین شده شوند.
سهم برخی از ما در این جنایت سکوت است.
کوثر شیخ نجدی