شیوا حقیزاده
چرا حق به حقدار نمیرسد؟! (به بهانه برگزاری آزمون نظام مهندسی)
اینهمه آزمون و چالشهای رقابتی اما باز هم میگویند حق گرفتنیست، مگر نه اینکه همهی اینها برای رسیدن حق به حقدار است؟!
چرا حق به حقدار نمیرسد؟!(به بهانه برگزاری آزمون نظام مهندسی)
اینهمه آزمون و چالشهای رقابتی اما باز هم
میگویند حق گرفتنیست، مگر نه اینکه همهی اینها برای رسیدن حق به حقدار است؟!
اصلا سوال اینجاست: چرا اینقدر راحت به حق یکدیگر دستبرد میزنیم که بعد بخواهیم برای گرفتنش تلاش
کنیم؟!
شیوا حقیزاده
نویسنده و کنشگر اجتماعی
تحصیلکردهها و درسنخواندههای اطرافش را دیده بود، حالا میتوانست تصمیم درستی برای آیندهاش بگیرد و تصمیم درست این بود که با سیل دانشجویان در مسیر نامعلوم تحصیل پیش برود. رشته معماری را انتخاب کردهبود. آخر معتقد بود که خشت اول را معمار کج گذاشته حال دیوار آینده اگر از نو ساخته نشود تا ثریا کج میرود. او میخواست معمار شود تا این دیوار کج زندگی را از نو بسازد. پس از ۶سال تلاش، مدرکش را گرفت. حالا با مدرکی در دست به دنبال شغل مورد علاقهاش بود، ولی مگر کسی به تحصیلکرده بیتجربه کار میدهد؟!
کرونا، بیکاری و بیحوصلگی، امانش را بریده بود و از همهجا ناامید شده بود. از دوستانش راجعبه آزمون نظاممهندسی چیزهایی شنیده بود. ۶سال درس خوانده بود ولی از آنجایی که دروس دانشگاه بیارتباط با مباحث آزمون بود، حالا برای شرکت در آزمون باید در کلاسهای خصوصی شرکت میکرد و کلی کتاب میخرید. تعطیلاتش را وقف درس خواندن کردهبود، فقط و فقط بهخاطر ساختن آیندهای نامعلوم.
چندین بار تاریخ آزمون به تعویق افتاد. همین، رشته درس خواندن را از دستش درآورده بود. در اوج گرما باوجود حالِ بد با ماسکی که نفس کشیدن را برایش بسیار سخت کردهبود، ۸ساعت در جلسه آزمون حضور پیدا کرد و تمام تلاشش را برای قبولی به کار بست.
جواب آزمون اعلامشد، اما مانند خیلیهای دیگر قبول نشده بود. ناراحت و کلافه بود. همه تلاشش را هدررفته میدانست. در همین صفحات مجازی بود که متوجه اعتراض شرکتکنندگان آزمون شد. ۸۰درصد شرکتکنندگان معترض بودند. به اتفاق یکدیگر نامهای نوشتند. نامه اعتراضشان به نمایندگان مجلس و سایتهای خبری رسید، ولی دریغ از اینکه نتیجه مطلوبی دریافت شود!
اینهمه انتظار برای جواب آزمونی که هرساله توسط تعدادی افراد بیخبر از ماهیت و موضوع آزمون، طراحی و توسط افراد بیحوصله و سهلانگار تصحیح میشو، هیچ نتیجه مثبتی نداشته است و افسوس که سهلانگاری این جماعت، آینده، وقت و هزینههای اینهمه شرکتکننده در آزمون را به بدترین شکل ممکن نابود میکند.
من میگویم محض رضای خدا هم که شده با این جوانان مهربانتر باشید. اینها در شرایط سختی دارند برای زندگی تلاش میکنند، مبادا امید را در دلهایشان بمیرانیم. مبادا شرایط را از اینی که هست برایشان سختتر کنیم. زندگی اینها پُر است از آزمون و رقابت؛ رقابت برای حضور در دانشگاه، رقابت برای شغل، رقابت برای ثبت نام خودرو، رقابت برای منزل مسکونی ملی، رقابت برای همه چیز که باید به راحتی در اختیارشان باشد و نیست، رقابتی که پیروزی ندارد.
اینها نه به دنبال قدرتاند و نه به دنبال شهرت، اینها جوانان این جامعهاند که ناامید از همهجا، بهدنبال حق به یغما بُرده خود هستند؛ همین!