محمد فاضلی:
ایران تنها دارایی مشترک ما ایرانیان است
محمد فاضلی استاد دانشگاه که به تازگی از دانشگاه شهید بهشتی کنار گذاشته شده است در مطلبی با عنوان «من شهروند ایران» نوشت: من محمد فاضلی، رهین منت همه ایرانیانی هستم که در این روزها، به هر وسیلهای، ناخشنودیشان از شیوه برخورد با این کمترین در دانشگاه شهید بهشتی را نشان دادند. ایران تنها دارایی مشترک ما ایرانیان است، و برای این کمترین شهروند، چه دغدغهای میتواند از اندیشیدن و نوشتن برای توسعه همه جانبه، عادلانه و به دور از نابرابری، ناکارآمدی و فساد این گرانبهاترین دارایی بیننسلی ما عزیزتر و مهمتر باشد؟
محمد فاضلی استاد دانشگاه که به تازگی از دانشگاه شهید بهشتی کنار گذاشته شده است در مطلبی با عنوان «من شهروند ایران» نوشت: من محمد فاضلی، رهین منت همه ایرانیانی هستم که در این روزها، به هر وسیلهای، ناخشنودیشان از شیوه برخورد با این کمترین در دانشگاه شهید بهشتی را نشان دادند. ایران تنها دارایی مشترک ما ایرانیان است، و برای این کمترین شهروند، چه دغدغهای میتواند از اندیشیدن و نوشتن برای توسعه همه جانبه، عادلانه و به دور از نابرابری، ناکارآمدی و فساد این گرانبهاترین دارایی بیننسلی ما عزیزتر و مهمتر باشد؟
محمد فاضلی استاد دانشگاه که به تازگی از دانشگاه شهید بهشتی کنار گذاشته شده است در کانال تلگرامی خود در مطلبی با عنوان «من شهروند ایران» نوشت:
«من محمد فاضلی، رهین منت همه ایرانیانی هستم که در این روزها، به هر وسیلهای، ناخشنودیشان از شیوه برخورد با این کمترین در دانشگاه شهید بهشتی را نشان دادند. اکنون درست در وسط مسأله، زمان و حال مناسبی نیست برای تشریح آنچه اتفاق افتاده است، ولی خود را موظف میدانم در مقابل اعتماد و لطف ایرانیان عزیزی که دغدغه ایران دارند و مرا از لطف خود بهرهمند ساختند، در اولین فرصت که گرد و غبارها بخوابد، روایتی صادقانه ارائه کنم از آنچه بر من گذشته است تا به این نقطه رسیدهام.
صرفنظر از هر نتیجهای – به دانشگاه بازگردم یا بازنگردم – تحلیلگری، نقد و نوشتن اصلاحجویانه در کنار شهروندان این سرزمین عزیز را همراه با کار علمی، و تلاش برای بهبود سیاست عمومی ادامه خواهم داد.
آزمایشگاهم تاریخ، منابعام کتابها و جامعه، ابزار کارم قلم و صفحه کلید کامپیوتر، و امید و دلگرمیام خوانندگان و شنوندگانی است که همگی دغدغه ایران و دل در گرو این تمدن و فرهنگ با همه تنوع تاریخی آن داریم. همه اینها بیرون از دانشگاه به وفور وجود دارند.
ایرانیانی با هویتها، اندیشهها، تعلقات سیاسی و اجتماعی گاه بسیار متفاوت از آنچه من دارم، برخی به شدت انتقادی، اما قائل به مدارا و ضرورت آزادی، هوشمندانه در حاصل کارم مینگرند و داورانی تیزبین و منصف هستند. آنها حتی اگر اندیشه و منش مرا نپسندند، به ضرورت آزادی اندیشه و بیان باور دارند، و همین سرمایهای بزرگ و راهبرد مناسبی برای بهبود وضع ایران و ادامه کار من و هزاران چون من است.
ایران تنها دارایی مشترک ما ایرانیان است، و برای این کمترین شهروند، چه دغدغهای میتواند از اندیشیدن و نوشتن برای توسعه همه جانبه، عادلانه و به دور از نابرابری، ناکارآمدی و فساد این گرانبهاترین دارایی بیننسلی ما عزیزتر و مهمتر باشد؟»