شقایق دهقان | شقایق دهقان، بازیگر سینما و تلویزیون
عکسی از پسر تنومند شقایق دهقان که باور نمی کنید!
شقایق دهقان به مناسبت تولد پسرش نویان تصویری جالب در آغوش تنومند و درشت او منتشر کرد که سرعت رشد او برای کاربران عجیب بود.
شقایق دهقان، بازیگر سینما و تلویزیون به مناسبت تولد با انتشار این عکس به استقابل تولد پسرش، نویان قاسمخانی رفت.
او در توضیح عکس نوشت:
تو همه اون چیزی که میخواستم باشمی.
تولدت مبارک مامان”
شقایق دهقان (زادهٔ ۴ اسفند ۱۳۵۷) بازیگر و نویسنده ایرانی است. عمده فعالیت وی در مجموعه تلویزیونیهای نود شبیِ مهران مدیری است. از بازیهای معروف او ایفای شخصیت خانم شیرزاد در مجموعهٔ تلویزیونی ساختمان پزشکان به کارگردانی سروش صحت در سال ۱۳۹۰ است.
او از سال ۱۳۹۴ در برنامهٔ خندوانه، به اجرای استند آپ کمدی پرداخت و در سال ۱۳۹۶ به همراه مهراب قاسمخانی به عنوان داوران بخش استند آپ کمدی جشنوارهٔ هنری پارسیزبانان اروپا انتخاب شدند.
در پاییز سال ۱۳۸۱ پیشنهاد بازی در مجموعهٔ طنز پاورچین را پذیرفت و در پی آشنایی با مهراب قاسمخانی، نویسنده و طراح صحنه این مجموعه، زندگی مشترک خود را با او آغاز کرد. حاصل این ازدواج یک پسر به نام نویان است.
نخستین تجربهٔ بازیگری شقایق دهقان به همراه همسرش مهراب قاسم خانی در فیلم ناگهان درخت ساختهٔ صفی یزدانیان در سال ۱۳۹۷ به وقوع پیوست و این زوج هنرمند برای نخستین بار در کسوت بازیگر در کنار هم قرار گرفتند.
او در سال ۹۷ با مهراب قاسم خانی متارکه کرد.
پست کنایه آمیز شقایق دهقان بعداز اظهارات بهاره رهنما
شقایق دهقان، بازیگر سینما و تلویزیون بعد از اظهارات بهاره رهنما پستی را در این باره منتشر کرد.
یادم مى آید یک بار مادربزرگ آمریکایىِ یکى از دوستانم براى مادربزرگِ دیگرِ اهلِ شهرِ ملایرش ، سوغاتى یک چکمه ىِ پلاستیکىِ قرمز با لبه ىِ خز دارِ کُرکى صورتى فرستاده بود!
یادم می آید از تصور مادربزرگ نُقلى ایرانى در آن چکمه هاىِ براقِ قرمز خیلى خندیدیم!
خندیدیم چون تصورِ پوشیدن کفش و لباسِ رنگى و روشن براى کسى که سنى از او گذشته باشد براى ما عجیب و خنده دار است!
راستش براى نسلى که هر چه زحمت کشیدند و تلاش کردند و جان کندند، چیزى غیر از ناامیدى ، با سیلى سرخ نگه داشتنِ صورت و غصه ى آینده فرزند و نواده ها را خوردن نصیبشان نشد، باید هم پوشیدن لباس شاد و روشن شوخىِ بد و خنده دارى باشد!
مردِشریفِ پُشت به دوربینِ گوشىِ من نشسته، دستِ کم هفتاد سال سن دارد، ما او را عمو صدا میکنیم، عمو بعد از دستِ کم شصت سال کار کردن، حالا که وقتِ استراحت و آسودگیش است باید شب ها تا صبح در سرماى گزنده و بى رحم شب در محوطه راه برود و نگهبانى بدهد و تنها دلخوشى و سرگرمیش همان تلویزیونِ چهارده اینچِ کوچکى باشد که در عکس به آن چشم دوخته!
پدرها و مادرهاىِ شریف و زحمتکشِ ما که عمرى جان کندند و هیچ وقت آسایش سهمشان نشد!
آدم دلش میخواهد زمین دهن باز کند و آدم را ببلعد!