دژ نَلدُرگ، معمار ایرانی و کتیبۀ پارسی
دژ نَلدُرگ(Naldurg) در ناحیۀ عثمانآباد، ایالت ماهاراشترا درکشور هندوستان قرار دارد. درکنار درهای تنگ و ژرف جای گرفته و همانند بسیاری از دژهای موجود در ناحیۀ دکن به وسیلۀ دودمانهای بومی و هندو ساخته شده و در ادامه به وسیلۀ بهمنیان و جانشینان بهمنیان گسترش یافته است.
نویسنده : حمیدرضا سروری
دژ نَلدُرگ(Naldurg) در ناحیۀ عثمانآباد، ایالت ماهاراشترا درکشور هندوستان قرار دارد. درکنار درهای تنگ و ژرف جای گرفته و همانند بسیاری از دژهای موجود در ناحیۀ دکن به وسیلۀ دودمانهای بومی و هندو ساخته شده و در ادامه به وسیلۀ بهمنیان و جانشینان بهمنیان گسترش یافته است. رود کوچکی به نام بوری(Bori) درکنار دژ قرار دارد. دیوارها و برج و باروهای چندضلعی فراوان باعث شده که دژ بسیار مستحکم و استوار به نظر برسد (Michell&Philon,2018:262) . دژ نَلدُرگ در زمان فرمانروایی علاءالدین احمدشاه دوم بهمنی(1458-1436م). به دست بهمنیان افتاد و پس از فروپاشی بهمنیان و تقسیم قلمرو آنان عادلشاهیان صاحب آن شدند. عادلشاهیان در سالهای1560-1558م. /968-966ه. چندین بنا را به مجموعۀ دژ افزودند و استحکامات آن را گسترش دادند. فرشته به دژ اشاره کرده است و از آن با عنوان قلعۀ شاه دُرَک مشهور به نَلدُرَک یاد کرده است: (( چون قلعۀ شاه دُرَک المشهور به نَلدُرَک ازگچ و سنگ در غایت استحکام صفت اتمام پذیرفت برج و بارهاش چون مصاعد دولت خسروان عالی مقدار سر به اوج فلک اعظم کشید و ژرفی خندقش مانند اندیشۀ خردمندان دقت پیشه به گاو و ماهی رسید، شهریار فلک تمکین عدالت آیین عازم انتقام گشته...)). (هندوشاه استرآبادی،146:1393). نکتۀ جالب در این میان این است که فردی ایرانی به نام نعمتالله پسر خواجه اسماعیلخان کرد خراجی نهاوندی مسئول ساخت مسجد و برخی دیگر از سازههای معماری درون دژ بوده است (Nayeem,2008:383). فرشته نیز به اسماعیلخان کرد درکنار دیگر صاحبمنصبان ایرانی مانند امینالملک نیشابوری، سید محمد سمنانی، بهادرخان گیلانی و آقا میرشیروانی اشاره کرده است و روشن است که نعمتالله همانند پدرش منصب و مقامی درخور داشته است (هندوشاه استرآبادی،463:1393).
در ورودی دژ دو برج بلند وجود دارد و بین نخستین و دومین دروازه اتاقهای نگهبانی را میبینیم. دژ به خوبی با برجها و دیوارهای بلند و مستحکم محافظت میشده است و روی برجها هم توپهای جنگی قرار دارد هرچند از نظر تعداد و زیبایی همانند توپهای موجود در دژ پرنده در همین ناحیۀ عثمانآباد نیستند. در این میان بلندی چند عدد از این توپها بیشتر جلب توجه میکند و از این نظر همانندی زیادی بین این توپها و چندین و چند توپ عادلشاهی در بیجاپور را میتوانیم ببینیم. محمد قاسم هندوشاه استرآبادی(فرشته) به این موضوع اشاره میکند که محمدشاه بهمنی در سال 1366م./767ه. برآن بوده تا دژ ادونی(Adoni) را تسخیرکند و از این رو کارخانۀ آتشبازی درست کرده، سلاحی که پیش از آن در دکن مورد استفاده قرار نگرفته بود. سلطان محمدشاه انجام این کار را به مقربخان ولد صفدرخان سیستانی محول کرده و جمع رومیان و فرنگیان که ملازم موکب منصور بودند تابع مقربخان شده، توپخانۀ بزرگ ترتیب یافت(هندوشاه استرآبادی، 1388: 275). در پایان سدۀ چهاردهم و ابتدای سدۀ پانزدهم میلادی و در ادامه سدۀ شانزدهم، استفاده از توپ بسیار فراگیرگردید و نقش بسیار پررنگی در جنگها بازی کرد. توپهای ناحیۀ دکن را میتوان به چهار دسته تقسیم کرد، توپهای آهنی، توپهای چدنی، توپهایی از جنس پنج آلیاژ یا فلز ترکیبی و توپهای مینیاتوری(Nayeem,2008:316). توپهای مینیاتوری بسیار جالب توجهاند و روی آنها صاف و صیقلی شده است و با نقش حیوانها تزئین شدهاند. فراتر از دیوارهای دژ نیز خندقی ژرف وجود دارد که امروزه خشک شده ولی روشن است در دورۀ بهمنیان و عادلشاهیان پر از آب بوده و تهاجم به دژ را بسیار سخت میکرده است. سدی که در دژ وجود دارد به دست ابراهیمعادلشاه دوم در سال1022ه/1613م. ساخته شده است. گواه این موضوع نیز کتیبهایست که در همین بخش قرار داشته، هرچند نگارنده به هنگام بازدید از این بخش اثری از کتیبه ندید! چهبسا مانندکتیبۀ دیگر مجموعه به موزه یا محل دیگری منتقل شده است. در کتیبه از فردی به نام میرمحمد عمادین یا عمادخان به عنوان سازندۀ سد و ساختار مهندسی آب مجموعه نام برده شده است و جالب اینکه فرشته نیز به نام عمادخان به عنوان کسی که متخصص سدسازی و مهندسی آب بوده اشاره کرده است (هندوشاه استرآبادی،480:1393). دو مسجد درون دژ وجود دارد که در دورۀ فرمانروایی علیعادلشاه بنا شدهاند و دارای تزئینات گچبریاند. نقشمایههای مدالی شکل را میتوان درون مسجد بازشناخت. بدبختانه وضعیت این گچبریها به دلیل یادگاری نویسی مردمان بومی خوب نیست! چالشی که در ایران هم بسیار با آن آشناییم! کتیبهای به زبان عربی درون مسجد وجود داشته است و به سال ساخت مسجد اشاره شده، هرچند نگارنده به هنگام بازدید از مسجد، اثر و نشانی از این کتیبه نیز نیافت! یکی از برجهای تک افتاده و بلند دژ در مرکز آن جای گرفته است و به وسیلۀ پلههای پهنی قابل دسترس است. روی این برج چندین توپ بلند عادلشاهی خودنمایی می کند و روشن است که قابلیت دفاعی دژ را چند برابر میکرده.
نگارنده کتیبهای را درون یکی از اتاقهای دژ مشاهده کرد و با توجه به تاریخی که روی کتیبه است میتوان آن را به دورۀ آصفجاهی یا نظام حیدرآباد مربوط دانست. دودمانی که بین سالهای 1948-1724م. بر بخشهای گستردهای از ناحیۀ دکن فرمانروایی میکرد و در این میان ناحیۀ عثمانآباد نیز شامل آن میشد. شوربختانه گوشههای این کتیبه شکسته و روشن نیست چرا این چنین تنها و مهجور به حال خود رها شده است! خوشبختانه به بخشهای نوشتهدار سنگنبشته به جز قسمت سمت راست واژۀ گفت آسیب نرسیده است و متن آن را چنین میتوان خواند:
بسمالله الرحمن الرحیم
جنت اراستگی یافت چرا - عقل پرسید زدل با افسوس
گفت هاتف که عنایتخاتون – آمده مریم ثانی فردوس 1201
تشکر:
با سپاس از آقای سید رضا حسینی به خاطر کمک و راهنمایی ایشان در بازخوانی و تصحیح ایرادهای خوانش نگارنده از کتیبه.
کتابنامه
محمد قاسم هندوشاه استرآبادی،1388. تاریخ فرشته، از بابر تا عادلشاهیان، تألیف: تصحیح،تعلیق، توضیح و اضافات: دکتر محمدرضا نصیری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،تهران (جلد دوم)، چاپ اول، ص275.
محمد قاسم هندوشاه استرآبادی،1393. تاریخ فرشته، از عادلشاهیان تا بریدشاهیان، تألیف: تصحیح،تعلیق، توضیح و اضافات: دکتر محمدرضا نصیری، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،تهران (جلد سوم)، چاپ اول، صص 480و463و146.
Michelle, George and Philon, Helen.2018. Islamic Architecture of Deccan India, ACC Art Books. Printed in China.p.262.
Nayeem,M.A.2008. The Heritage of the Adil Shahis of Bijapur, Hyderabad Publishers. pp.316,383.