|
کد‌خبر: 235020

۴۶ میلیون دختری که به دنیا نیامده سقط شدند

سقط جنین بر اساس جنسیت و نوزادکشی دختران در هند برای اطمینان از این است که خانواده‌ها به جای فرزندان دختر، حتما پسر دارند و مشکل غم انگیزی به نام "زن گمشده" در هند در حال بدتر شدن است.

سقط جنین بر اساس جنسیت و نوزادکشی دختران در هند برای اطمینان از این است که خانواده‌ها به جای فرزندان دختر، حتما پسر دارند و مشکل غم انگیزی به نام "زن گمشده" در هند در حال بدتر شدن است.

تخمین زده می‌شود که ۴۶ میلیون جنین در ۵۰ سال گذشته در کشور هند سقط شده اند، همه این‌ها به این دلیل است که این جنین‌ها دختر به دنیا می‌آمدند.

به گفته گاردین، که با زنان در مورد تجربیات دردناک خود در مورد این عمل شایع صحبت می‌کند، سقط جنین‌های انتخابی جنسی و نوزادکشی دختر در هند برای تضمین این است که پسران بیشتری از دختر متولد شوند.

یک زن که لالی نام دارد، ۲۵ ساله، مادر دو دختر است که به او گفته شده برای کشتن فرزند سومش قرص سقط جنین بخورد. او سه ماهه باردار بود که برای تعیین جنسیت قبل از تولد رفت. او گفت: "وقتی فهمیدم فرزندم دختر است، احساس کردم که دارم خفه می‌شوم. خانواده‌ها به هر قیمتی پسر می‌خواهند. به هر قیمتی! " لعلی گفت. "اگر من بمیرم، شوهرم فردا صبح دوباره ازدواج می‌کند، به این امید که زن بعدی پسری به دنیا بیاورد. "

او تنها ۱۹ سال داشت که با شوهرش که کشاورز بود، ازدواج کرد. هنگامی که او دومین فرزند خود را باردار بود، دارو مصرف می‌کرد تا "پسر" به دنیا بیاورد. پس از به دنیا آمدن یک دختر، خانواده شوهرش از دیدن او خودداری کردند. او گفت: «مادر شوهرم از دیدن چهره دخترم امتناع کرد. او از مراقبت از من امتناع کرد و گفت: داری دختر پشت سر هم به دنیا می‌آوری. تا کجا می‌توانم از تو مراقبت کنم؟»

علیرغم اینکه تعیین جنسیت قبل از تولد در سال ۱۹۹۴ ممنوع شد، هنوز به طور مکرر انجام می‌شود.پرم چودری، یک فعال جنسیتی و استاد بازنشسته دانشگاه دهلی به گاردین توضیح داد که چرا جامعه به شدت مردسالار هند بر سلامت زنان تسلط دارد.

چودری گفت: "الگوی سنتی ازدواج و آداب و رسوم، موقعیت پایین‌تری را برای زنان در جوامع هندی دیکته می‌کند» و افزود که دختران پس از ازدواج خانواده خود را ترک می‌کنند. او خاطرنشان کرد که مهریه و هزینه تربیت یک دختر به عنوان یک تعهد ناخواسته در نظر گرفته می‌شود، که به عنوان توضیحی برای اینکه چرا سقط جنین بر اساس جنسیت بسیار زیاد است، تلقی می‌شود. "

سابو جورج، محقق و فعال حوزه سلامت زنان اهل دهلی، گفت که این مشکل رو به رشد ریشه‌های عمیقی در فرهنگ این کشور دارد: «فرض کنید شما در محیطی پرورش یافته اید که این خشونت علیه زنان کاملاً قابل قبول و عادی است. سوال این است: چگونه در برابر این امر مقاومت می‌کنید؟ و این ترسناک است.»

دکتر پرابهات جا‌ها از دانشگاه تورنتو، که مطالعه میلیون‌ها مرگ در هند را رهبری می‌کرد، افزود: "خشونت علیه زنان یک امر فرهنگی در هند است. مشکل قبل از اینکه بهتر شود بسیار بدتر خواهد شد. "

 

قطره اشکی برای متین

عده‌ای معتقدند که پشت پرده این شلوغ کاری برای سگ و گربه، منافع اقتصادی نهفته آن است. رد پای این منافع را می‌توان در صدها صفحه اینستاگرام دید که مرتب در حال جمع آوری پول از داخل و خارج برای تامین غذا و درمان این حیوانات هستند.

 

ما مردم عجیبی هستیم، نه تنها در زندگی اجتماعی خود تبعیض موج می‌زند، بلکه حتی برای دفاع از مظلومان بین آدم‌ها فرق قائل می شویم. حادثه هواپیمای اکراینی بسیار دردناک بود و طبیعی بود که مدت‌ها رسانه‌ها در مورد آن بنویسند تا تاریخ بشر شاهد تکرار چنین حادثه‌ای نباشد. حادثه سر بریدن رمینا دختر گیلانی توسط پدرش هم بسیار تکان دهنده بود و طبیعی بود که واکنش‌ها در مورد آن بسیار شدید بوده و مدت‌ها در محافل مطبوعاتی، حقوقی، تخصصی و شبکه‌های اجتماعی در مورد آن بحث شود.

اما درهمین هفته حادثه‌ای از جنس دیگر در بابل رخ داد. متین پسر بچه ۵ ساله‌ی یتیمی که مورد حمله سگ هار و ولگرد قرار گرفته بود، در قربت و نداشتن پدر و مادر در بیمارستان ساری جان می‌سپارد. این خبر برای رسانه‌ها جذابیت نداشت و جز چند رسانه محدود یا محلی، خبرش را کار نکردند. مرگ کودکان توسط سگ‌های ولگرد پدیده شایعی در ایران است و مشابه آن قبلا در گلپایگان، کرمان، زابل، رفسنجان و خیلی شهرهای دیگر هم رخداده است ولی کمتر مورد توجه رسانه‌ها قرار می‌گیرد. اما خبر جمع آوری سگ‌ها در تبریز در صدر همه خبرگزاری‌های داخلی و خارجی قرار گرفته و هفته‌ها کشور درگیر آن بود. این تناقض رفتاری در کشوری که خود را حامی مستضعفان می‌داند خیلی غم انگیز است.

 

این اتفاق را مقایسه کنید با آنچه چندی پیش در واقعه حمله چند کایوت (حیوانی شبیه شغال و سگ) در پارک استنلی ونکور به مردم رخداد. علیرغم آنکه کسی در آن حادثه کشته نشد، پارک تعطیل و دستور کشتن ۳۵ کایوت مشکوک صادر شد و هر گونه غذا دهی به آنها مشمول جریمه و مجازات سنگین گردید. چرا ما با جان انسان‌ها تا این حد نا عادلانه برخورد می‌کنیم؟ در کشوری که مجلسش سنگین ترین طرح را برای برخورد با حیوانات خانگی خانگی پیشنهاد می‌کند، در عوض طبیعت و خیابان‌هایش به مدد تبلیغات گسترده چند شبکه ماهواره‌ای و تشویق‌های چند سلبریتی پر شده است از گونه‌های مهاجمی که اتحادیه جهانی حفاظت از محیط زیست (IUCN)  آنها در گروه موجودات به شدت مهاجم و مضر به محیط زیست قرار داده است. سگ‌های ولگرد و گله عامل کشتار بسیاری از جانوران در حال انقراض هستند و در کنار تصادفات جاده‌ای، بیشترین جان یوز پلنگ آسیایی را گرفته‌اند. اخیرا رد یک جونده به شدت در حال انقراض و جدید برای ایران در هورالعظیم بعد از مرگ آن توسط یک سگ ولگرد کشف شده است! 

 

پر شدن طبیعت و شهرهای ما از سگ‌های ولگرد هیچ ارتباطی با حیوان دوستی و حقوق حیوانات ندارد. این موج یا مُد قبل از هر چیز به چشم و هم چشمی و نوعی مبارزه منفی با حاکمیت مربوط است تا برخی مخالفت خود را با نجسی سگ به رخ حاکمیت بکشانند. اما این هماورد جاهلانه، فقط باعث قربانی شدن امثال متین بی دفاع در حاشیه شهرها می‌شود. هر روز صدها کودک و بزرگسالان ضعیف تر مورد حمله، مزاحمت و گزیدگی توسط سگ‌های ولگرد قرار می گیرند و یا به دلیل وفور گربه‌ها صدها هزار کودک ما در معرض انواع بیماری‌ها، بخصوص انگل وحشتناک توکسوپلاسما قرار می‌گیرند.

 

تحقیقات جدید نشان می‌دهد که انگل گربه (توکسوپلاسما) عامل انواع بیماری‌های خطرناک از سقط جنین گرفته تا اسکیزوفرنی و حتی تشدید تصادفات رانندگی می‌باشد. در کشوری که سنگین‌ترین قوانین را برای مقابله با کاهش جمعیت تصویب کرده است، یکی از مهمترین عوامل تهدید باروری و سقط جنین به حدی در پارک‌هایش فراوان است که دیگر جایی برای نشستن انسان‌ در پارک‌ها نیست. دو گونه مهاجم کلاغ و کبوتر چاهی نیز جای فون پرندگان شهری را گرفته اند.

 

عده‌ای معتقدند که پشت پرده این شلوغ کاری برای سگ و گربه، منافع اقتصادی نهفته آن است. رد پای این منافع را می‌توان در صدها صفحه اینستاگرام دید که مرتب در حال جمع آوری پول از داخل و خارج برای تامین غذا و درمان این حیوانات هستند و یا رشد نجومی پت شاپ‌هایی که کم‌کم جای کتابفروشی‌ها و حتی سوپر مارکت‌ها را می‌گیرند.

برخورد با حیوانات ولگرد در دنیای مدرن بسیار متفاوت است. هر گونه غذارسانی به حیوانات آزاد و ولگرد چه اهلی و چه وحشی در آمریکا، استرالیا، اتحادیه اروپا و انگلیس و حتی دبی اکیدا ممنوع است و متخلفین با جریمه‌های سنگین و حتی زندان مواجه می‌شوند. دلیل آن در مناطق شهری کاملا مشخص است: هیچ حیوان اهلی اجازه ندارد بدون کنترل انسان در خیابان و پارک رها شود. نگهداری حیوان در خانه هم تابع مقرراتی است که باید سلامت حیوان و صاحب آن رعایت شده و عوارض و بیمه‌های مربوطه پرداخت گردد. برای حفظ بهداست عمومی، حتی صاحب سگ موظف به جمع آوری مدفوع سگ خود می‌باشد و بدون قلاده هم اجازه تردد ندارد.

 

دانشمندان به درستی می‌دانند که غذا دهی به حیوانات رها باعث تغییر رفتار آنها و افزایش تولید مثل در آنها می‌شود. وابسته شدن حیوان به غذای انسان آنها را شرطی می‌کند و اگر این فرایند به شدت تحت کنترل نباشد باعث حمله به انسان‌ها می‌شود. تجمع برای غذا باعث تشکیل گله شده و گله‌های سگ رفتار گرگی خود را بروز می‌دهند. سگ‌ها با حس بویایی قوی، ترس در کودکان و بزرگسالان را حس کرده و به بی دفاع ترین افراد جامعه حمله می‌کنند. آنها با گرگ جفت گیری می‌کنند و با تولید موجودی دو رگ به نام سگ-گرگ (گرگاس)، خطرات جدی برای مردم و دام‌ها ایجاد می‌کنند. 

اگر همان موقع که نوازنده خوزستانی که در شاهین شهر طعمه سگ‌ها شد، رسانه‌ها برخورد شایسته می‌کردند و با پیگری و آموزش جلو غذارسانی گرفته می‌شد، شاید امروز متین هم زنده بود. تلخی ماجرا این است که متین به طبقه‌ای از جامعه تعلق ندارد که حساسیت شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های درون و برون مرزی را تحریک ‌کند. مرگ او آنقدر مظلومانه است که حتی خبرنگاران داخلی و رسانه ملی هم چندان علاقه‌ای به طرح آن ندارند؛ شاید آنها هم مانند بسیاری از متخصصان، نخبگان و مسئولین از حملات وحشیانه بخشی از حامی نمایان و فعالان سگ و گربه می‌ترسند. این جماعت به حدی بی رحم و خشن‌اند که هیچ ابایی از تهدید، تهمت و فحاشی و شلوغکاری ندارند، نمونه‌اش این نگارنده است که به اسید پاشی هم تهدید شده است.

 

* استاد دانشگاه تهران

 

source: انتخاب