|
کد‌خبر: 232957

‍ سوگند به لبخند تو

آواز خواندن مادر و پسر در میدان هفت حوض+ویدئو

حجم ویدیو: 4.28M | مدت زمان: 00:00:27 دانلود ویدیو

این مادر و پسر در میدان هفت حوض نرسیده به متروی سرسبز جلوی بانک می نشینند.

‍ سوگند به لبخند تو

«ما هیچ‌کس را به‌طور تصادفی انتخاب نمی‌کنیم؛ بلکه ما فقط با آن‌هایی ملاقات می‌کنیم که از قبل در ناخودآگاهِ ما حضور داشته‌اند». چیزی که باعث می‌شود این ویدیو را دوست داشته باشم شاید همین باشد که به‌جای اینکه فکر کنم به طور تصادفی موقع ورق زدن صفحات مجازی، دیدمش، پیشتر آن را در جایی دنج و پرت‌افتاده از مابقی اجزای ذهنم، تجربه‌اش کرده‌ام، اما کجا؟

شاید در یکی از آن لحظاتی که دست از تفسیر جهان و دقیق شدن در نکبت‌هایش، شسته‌ام و خواسته‌ام در آن یک لحظه خاص از زیستن، بمانم. نه به عقب و تلخی‌هایش فکر کنم و‌ نه به جلو و اضطرابی که ابهام آینده به جانم انداخته است.

کریستین بوبن می‌گوید:« دوست داشتن هرکس، باخبر کردن او از روح خودش است». حالا اما بیش از اینکه من از عصمت بی‌ریای این کودک، شاد بشوم انگار اوست که ما را از روح گمشده‌مان باخبر می‌کند. اینکه جایی بایستی بی‌دغدغه شنیده شدن، دیده‌شدن، به قاعده خواندن یا هرچیز دیگر.

نمی‌دانم چرا فکر می‌کنم در پس هر چیزی که می‌بینم، ناخودآگاه باید دنبال کشف یک تراژدی پنهان، یک غم جانکاه در صورت شادی و آواز باشم. انگار نمی‌خواهم باور کنم که اگر کسی می‌خندد، می‌رقصد یا آواز می‌خواند، واقعا دارد می‌خندد و می‌رقصد و آواز می‌خواند. میلی دردناک در من هست که نمی‌‌گذارد، تلاش هیچکس را برای باور کردن شادی‌اش به رسمیت بشناسم.

نمی‌دانم، شاید این خاصیت خیابان یا معبر آدم‌هایی است که می‌دانم به قول هاروکی موراکامی، با وجود لبخندشان باری از گوه را بر دوش می‌کشند. اینجا اما دلم می‌خواهد لبخند آن مادر را وصل کنم به جدیت حلقوم آن کودک و ایمان بیاورم که دوتایی‌شان حتی در یقین به تقلایِ حزن‌آمیزِ شادآلودشان برای نان، برای لحظه‌ای سرخوشِ همخوانی دونفره‌ای هستندکه حالِ دوتاییشان را در آن لحظه و حال مرا در این لحظه، «خوب» می‌کند.

من آنگاه که ناگزیر به درد زیستنم به باور به این لحظات منقطع « شاد و باهم بودن آدم‌ها» محتاجم.

و‌بدان سوگند می‌خورم:

سوگند به لبخند تو

به آواز خواندنت

و شادی که از حنجره‌ات

بر دل ناباور من می‌بارد و دعوت به ایمان می‌کند!

متن از سهند ایرانمهر

ویدیو از: آرشیده شاهنگی

 

پ.ن: این مادر و پسر در میدان هفت حوض نرسیده به متروی سرسبز جلوی بانک می نشینند.