|
کد‌خبر: 231091

رایش محمدان:

رایش محمدان؛ ایده مشترک پانترک‌ها و نازی‌ها

آلمان نازی در دوره جنگ جهانی دوم، ایده ایجاد حکومتی دست‌نشانده در آسیای مرکزی را با عنوان کمیساریای ترکستانِ دولت نازی (Reichskommissariat Turkestan) به طور جدی در دستور کار قرار داده بود و برنامه نازی‌ها این بود که با ایجاد یک هویت پانترکی و اسلام‌گرایانه در جمهوری‌های آسیای مرکزی شوروی، حکومتی وابسته از تاجیکستان تا آلتای تا تاتارستان برپا شود. مورخان شوروی مدعی‌اند عناوین دیگری چون «پان‌تورکستان»، «تورکستان بزرگ» و «رایشِ محمدان» نیز برای این سرزمین در نظر نازی‌ها بود.

 آلمان نازی در دوره جنگ جهانی دوم، ایده ایجاد حکومتی دست‌نشانده در آسیای مرکزی را با عنوان کمیساریای ترکستانِ دولت نازی (Reichskommissariat Turkestan) به طور جدی در دستور کار قرار داده بود و برنامه نازی‌ها این بود که با ایجاد یک هویت پانترکی و اسلام‌گرایانه در جمهوری‌های آسیای مرکزی شوروی، حکومتی وابسته از تاجیکستان تا آلتای تا تاتارستان برپا شود. مورخان شوروی مدعی‌اند عناوین دیگری چون «پان‌تورکستان»، «تورکستان بزرگ» و «رایشِ محمدان» نیز برای این سرزمین در نظر نازی‌ها بود.

این طرح نخستین بار از سوی آلفرد روزنبرگ تئوریسین نازی پیشنهاد شد. روزنبرگ نظریه‌پرداز و ایدئولوگ نازی و از مقامات عالی‌رتبه آلمان بود که از ۱۹۳۳ تا پایان عمر دولت نازی، علاوه بر تصدی منصب رایشزلایتر (دومین مقام عالی آلمان نازی)، عهده‌دار وزارت سرزمین‌های شرقی اشغالی (از ۱۹۳۴)، رهبری اداره سیاست خارجی حزب نازی (از ۱۹۳۳) و کمیسر نظارت بر آموزش فکری و ایدئولوژیکی حزب نازی (از ۱۹۴۱) بود. روزنبرگ در تدوین طرح «تورکستان بزرگ» از مشاوره «ولی قیوم خان» رئیس کمیته ملی ترکستان، اداره‌ای زیر نظر وزارت سرزمین‌های شرقی اشغالی دولت آلمان، بهره می‌برد.


طرح روزنبرگ شامل پنج جمهوری سوسیالیستی ازبکستان، قزاقستان، ترکمنستان، تاجیکستان و قرقیزستان و نیز مناطق تاتارستان و آلتای و بشکورستان می‌شد. جمعیت این جمهوری‌ها به لحاظ قومی همگن نبود. مردم تاجیکستان آشکارا ایرانی بودند و به زبان فارسی سخن می‌گفتند و از ترکان قرقیز و ازبک متفاوت. اما همگی مسلمان بودند. روزنبرگ علاوه بر این، بر احساسات ضد روسی مردم این مناطق و همدلی با آلمان حساب می‌کرد.

با این همه، به نظر می‌رسد نگاه نازی‌ها به ترکان آسیای میانه و برساختن موجودیتی پانترکی کاملا ابزاری برای ایجاد پروپاگاندا علیه شوروی و نهایتا ایجاد حکومتی اقماری در آسیای میانه بوده است. به گفته پژوهشگری از دانشگاه فارابی قزاقستان[۱]، نخستین مرحله از تکوین سیاست آلمان نازی در مورد تُرکان آسیای میانه و پروژه «ترکستان بزرگ» را باید در پذیریش ایدئولوژی نژادی نازی توسط دولت آلمان جستجو کرد. او می‌گوید «نگاه نازیسم به ترک‌ها مشابه نگرش شوروی‌ها به “آسیایی‌ها” بود و آنها را نژادی پست‌تر یا مادون انسان (Untermensch) می‌دانستند.» مطبوعات اروپا معمولا درباره «وحشی‌گری مغولی روس‌ها» به تفصیل می‌نوشتند و بنابراین، آلمان نازی برای مدتی به عنوان محافظ غرب در برابر «خطر آسیایی» روس‌ها تصور می‌شد. یکی از اسنادی که تصور نازی‌ها درباره اقوام آسیای میانه (زردپورست) را بازتاب می‌دهد فرمانی است که مقر فرماندهی ورماخت (ارتش نازی) در ماه مه ۱۹۴۱ در مورد اسرای ارتش سرخ صادر کرده است. در این فرمان آمده «در مورد تمامی اعضای ارتش سرخ ــ از جمله اسرا ــ جداسازی شدید و مراقبت اکید اعمال گردد ــ به ویژه در خصوص سربازان آسیایی ارتش سرخ که نفهم، پیش‌بینی‌ناپذیر، خائن، و بی‌عاطفه هستند. همچنین در فرمانی به تاریخ ۲۴ ژوییه ۱۹۴۱ ورود اسرای آسیایی از شوروی به امپراتوری آلمان منع شده و امر بر نگهداری آنها در کشورهای اشغالی در اروپای شرقی شده است.

با این همه، در دوره جنگ جهانی دوم، آلمان‌ها به اندیشه تحریک اقوام تحت سلطه شوروی از جمله ترکان آسیای میانه افتادند. دستگاه سیاست خارجی آلمان نازی از متخصصان روسیه و اقوام غیرروس شوروی دعوت به عمل آورد، از جمله ترک‌شناسی به نام ورنر اتو فن هنتیگ تا درباره «مسئله ملیت‌های جنوب روسیه» همکاری کند. کمیته روسیه در وزارت خارجه امپراتوری آلمان باید با استفاده از این متخصصان، پروپاگاندای آلمان، علیه شوروی را پیش می‌برد. در همان ماه‌های اول جنگ، آلمان از حضور مهاجران ترک‌زبان از شوروی و ایده تورانیسم استقبال کرد. در این مقطع، «ترکستان بزرگ»ی که نازی‌ها در آتش آن می‌دمیدند، جزئی از برنامه گسترده‌تر پروپاگاندا علیه شوروی بود.

ایده تورانیسم در دهه‌های اول قرن بیستم در آناتولی مبلغانی یافته بود. یوسف آقچورا از مدافعان و مروجان ایدئولوژی پان‌ترکیسم که تباری تاتاری داشت، در ۱۹۱۱ شروع به انتشار نشریه «تُرک یوردو» و تاسیس سازمانی تحت عنوان «تُرک اجاقی» کرد. ضیا گوک آلپ نیز از شاعران مروج پانترکیسم در آن دوره بود که وطن خیالی ترکان را نه ترکیه و نه «ترکستان بزرگ»، بلکه «توران» می‌دانست. آلمان نازی این تحولات را رصد می‌کرد و پانترکیسم را ابزاری مناسب برای پیشبرد پروژه‌های سیاسی و تبلیغاتی خود از جمله در آسیای میانه یافت. فرانتس فن پاپن سفیر آلمان نازی در ترکیه در نامه‌ای به تاریخ ۲۵ ژوییه ۱۹۴۱ به ریبنتروپ وزیر خارجه، تورانیسم را ایده‌ای حیاتی در جنگ علیه شوروی برمی‌شمرد. در همین نامه اضافه می‌کند که که نوری کیلیگیل (نوری پاشا، ژنرال ارتش سابق عثمانی) مایل به سفر به برلین و همکاری با اسرای ترک‌تبار جنگ علیه شوروی است. نوری پاشا (برادرِ انور پاشا یکی از عوامل سه‌گانه نسل‌کشی ارامنه در دوره عثمانی) همانی بود که در خلال جنگ جهانی نخست، در رأس اردوی اسلامی قفقاز، باکو را به تصرف درآورد و تحویل «محمدامین رسول‌زاده» داد و او به همراه جمعی از قفقازی‌ها، حکومتی در باکو تأسیس کردند و با سرقت نام ولایت آذربایجان از ایران، حکومت خود را «جمهوری خلق دموکراتیک آذربایجان» نامیدند.

 

نوری پاشا در سپتامبر ۱۹۴۱ به برلین رسید و چندین جلسه با مقامات وزارت خارجی نازی برگزار کرد. او پیشنهاد کرد که زندانیان ترک‌تبار و مسلمان در کمپ‌های مجزایی نگهداری شوند تا بتوان مشابه کمپ ووندزدورف در جنگ جهانی اول، واحدهای نظامی جدیدی از این زندانیان ساخت به منظور نبرد برای تحقق ایده تورانیسم. در دوم اکتبر ۱۹۴۱ از وزارت خارجه خبر رسید که با پیشنهاد نوری پاشا در دست اجراست. پیشنهاد نوری پاشا، به طور آشکار اقدامی غیرانسانی علیه هم نژادنش بود. نازی ها با پیش فرض قراردادن این که تُرکان آسیایی تبار جایی در سلسله مراتب نژادهای مفید ندارد قصد استفاده ابزاری از اسرای تُرک به عنوان سپری انسانی در برابر بلشویک ها را داشتند و نوری پاشا به اطلاع از این ذهنیّت نازی ها حاضر بود دهها هزار تن از انسان هایی که او آنها را از نژاد تورانی و نازیها از از نژادپست آسیایی می پنداشتند به کشتن دهد. احتمالا محمدامین رسولزاده نیز از طریق همو به نازیها وصل شده بود و در سودای تشکیل دیویزیون قفقازی متشکل از مردم آران را در صفوف نازیها در سر می پروراند تا یکبار دیگر به قدرت باز گردد.

از آن دوره، آلمان نازی و ایدئولوژی نازی برای پانترک‌ها جذابیت داشت. حضور نوری پاشا، محمدامین رسول‌زاده، رحمتی رشید، احمد زکی ولیدی، ایاز ایشاکی و … در برلین و همکاری با دولت نازی نشانه‌ای از جذاب نازی‌ها بود. این موضوع در مورد جریان پانترکی گرگ‌های خاکستری بسیار برجسته است. همانطور که در مقاله‌ای تازه‌چاپ‌شده [۲] آمده، در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، «بسیاری از ایدئولوگ‌های ترک‌گرا، ترک‌گرایی را با نازیسم آلمانی ترکیب کردند که تأثیر شگرفی در شیوه‌های استدلال جنبش گرگ‌های خاکستری داشت». به پشتوانه این ترکیب ایدئولوژیکی، این ایدئولوگ‌ها، مثل نهال آتسز، رها اوغوز ترکان، رضا نور و …، بیش از پیش به انتشار ایده برتری نژادی ترکان پرداختند. آنها به پیروی از نازی‌ها، یهودی‌ستیزی را جزئی از ایدئولوژی پانترکی و برتری‌جویانه خود قرار دادند. این تأثیرپذیری گرگ‌های خاکستری از نازیسم و ارادتی که نسبت به نژادپرستی نازی‌ها یافته بودند تاحدی بود که پژوهشگری به نام کُری گوتشتات در کتاب ترکیه، یهودیان و هولوکاست، آتسز را «تُرکِ ماله‌کشِ نازیسم آلمانی» (Turkish apologist for German Nazism) می‌نامد. گذشته از این، تأثیرپذیری جنبش تروریستی گرگ‌های خاکستری از نازیسم حتی در اعمال تروریستی این گروه بازتاب می‌یافت.

ایدئولوگ‌ها و گروه‌های پانترکی، چه ترک‌گرایان تندرویی مثل گرگ‌های خاکستری و نوری پاشا و چه افرادی مثل رسول‌زاده که به نسبت گروه اول ملایم‌تر بودند، بخشی از مقامات دولت تازه‌تأسیس جمهوری ترکیه نیز با فاشیسم پانترکی و فاشیسم آلمان نازی همدلی و همکاری داشتند. در همین فضا بود که در ۱۸ ژوئن سال ۱۹۴۱، عهدنامه مودت میان آلمان نازی و جمهوری ترکیه به امضا رسید. باری، نویسنده‌ای به نام اوزای بولوت [۳]، تداوم این ایدئولوژی برتری‌جویانه و نژادپرستانه پانترکیسم را در سیاست ترکیه تا به امروز مرور کرده که اطلاعات سودمندی دربردارد.

 

به طرح «پان ترکستان آلمان نازی» بازگردیم. این طرح با آن شدتی که روزنبرگ دنبال می‌کرد، یعنی تأسیس یک حکومت دست‌نشانده موسوم به ترکستان بزرگ در آسیای میانه بت مخالفت هیتلر مواجه شد. هیتلر هدف اصلی خود را کسب فضای حیاتی کافی در شرق آلمان می‌دانست و اولویتی برای آسیای میانه در آن زمان قائل نبود. بنابراین، بنا به دستور او، طرح ترکستان روزنبرگ فعلا بایگانی می‌شد تا موقع مقتضی آن فرابرسد. اما نزدیکی به جریان پانترکیسم در آناتولی و آسیای میانه و پروپاگاندای پانترکی برای مصرف علیه شوروی در دستور کار سیاست خارجی و تبلیغانی نازی‌ها محفوظ بود. نیهال آتسیز و آلپ آرسلان تورکش در دهه چهل میلادی هنگامی که قدرت نازیها رو به افول بود و دولت جمهوری ترکیه حسب سیاست قصد نداشت با دولت های متفق(پیروز بالقوه) وارد چالش اساسی شود، بازداشت و زندانی شدند. اما روابط و تاثیرپذیری پان ترکیست ها در ترکیه از آلمان نازی به ویژه در ارتش همچنان در لایه های پنهان استمرار پیدا کرد. آنها همچنان عشقی یک طرفه به ناسیونال سوسیالیسم را در روح و جان پرورش می دادند که ظهور دوباره نئونازیسم مهاجر ستیز در آلمان پس از جنگ سرد، مهاجران تُرک را هدف حملات بیگانه ستیز خود قرار می داد. هنگامی که آلپ ارسلان تورکش در ۱۹۹۷ درگذشت، در دویچه بانک آلمان پانصدو هفتادوپنج هزار مارک پس انداز داشت. این پول علاوه بر مبلغ هشتصد و پنجاه هزار دلار و سیصدوشصت و هفت هزار استرلینگ بود که در بانک های بریتانیا به طور غیرقانونی اندوخته بود و دستکم یکی از آنها در شعبه لندنِ دویچه بانک بود.

 

source: انتخاب