ماراتن ۸ آذر؛
دوندگی آمریکا و اراده ایران
ادبیات طرف غربی در آستانه دور هفتم مذاکرات وین، محدود به چند عبارت کلیدی است که سطح توقع آنها را نشان میدهد، حال آنکه با تأمل در این ادبیات میتوان دلیل موضعگیری ایران را نیز درک کرد.
هفته شلوغی را پشت سر گذاشتیم و هفته شلوغ تری را پیش رو داریم. «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران تا ۲۰ نوامبر (۲۹ آبان) در منطقه بود و خروجش همزمان شد با ورود «لوید آستین» وزیر دفاع آمریکا به بحرین. در همین حال، روز سه شنبه ۲۳ نوامبر (اول آذر) شاهد حضور «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در تهران هستیم و به فاصله یک روز بعد، در بازه زمانی ۲۴ تا ۲۵ نوامبر (۳و ۴ آذر) شاهد برگزاری نشست شورای حکام آژانس در وین خواهیم بود و همان شهر، چهار روز بعد، در ۲۹ نوامبر (۸ آذر) میزبان دور هفتم گفتگوهای احیای برجام است.
در این میان، از یک طرف، تماسهای ایران با روسیه و چین و از طرف دیگر، تماسهای آمریکا با همین ۲ کشور برقرار بود، حال آنکه فرانسه هم در عقبگردی آشکار به عادت معمول پیش از حصول برجام، مسئول چوب گذاشتن لای چرخ مذاکره به نفع تغییر مسیر به سمت بن بستهای احتمالی شده است.
اما از این همه آمد و رفت و از این همه گفت و شنودها، حرف ایران همان است که پیشتر بود و در پنج شرط خلاصه میشود:
*خودداری از مذاکره درباره فعالیتهای موشکی و منطقهای
*پرداخت خسارت از سوی آمریکا در جبران بدعهدی پیشین
*برداشته شدن همه تحریمهای وضع شده بعد از توافق هستهای ۲۰۱۵
*تضمین واشنگتن درباره عدم خروج مجدد از برجام
*راستی آزمایی قبل از توافق نهایی
اما لابی و دوندگی طرف مقابل برای به کرسی نشاندن کدام خواسته است بهویژه آنکه در کلیت گفتمان ارائه شده از سوی آنها که شامل آمریکا، اتحادیه اروپا و البته شورای همکاری خلیج فارس میشوند؛ فقط چند «کلیدواژه محوری» ارزش بحث کردن را دارد که البته از سوی ایران هم بی پاسخ نمانده است.
این عبارات کلیدی شامل این موارد است:
*مذاکرات غیرمستقیم
*ادامه بحث از نقطه اتمام دور ششم گفتگوهای وین
*تظاهر به مذاکره
*رسیدن به نقطه عدم بازگشت
*مناسبات منطقهای یا تقویت گفتگوهای منطقهای
اکنون در سرفصلهای جداگانه به بررسی هر یک از این کلیدواژهها و نوع برخورد ایران با آنها میپردازیم.
آمریکا و ادعای حضور موازی در میز گفتگو
به همان اندازه که آمریکا تلاش میکند به توهم ۱+۵ رسمیت ببخشد و از عبارت «مذاکرات غیرمستقیم» برای چارچوب وین استفاده کند؛ به همان اندازه ایران هم این ادعای واشنگتن را به چالش میکشد و در تدارک فرصتهای متعدد برای یادآوری این مسئله است که پیرو تصمیم دونالد ترامپ برای خروج از برجام، واشنگتن دیگر یکی از طرفین گفتگو با تهران تلقی نمیشود و موضع ما ادامه نشستها در چارچوب ۱+۴ است.
ایران، توهم آمریکا مبنی بر رسمیت بخشیدن به چارچوب ۱+۵ را به چالش میکشد
اینکه ایران تمایل داشت پیش از تعیین تاریخ زمان از سرگیری گفتگوها در وین، در بروکسل با طرفین اروپایی دیدار کند، به طور نمادین ناظر بر این چشم انداز بود که تهران، ادامه بحث را ذیل پکیجی در ادامه روابط با اروپا قرار میدهد. برای همین هم بود که اتحادیه اروپا از تدارک نشست بروکسل امتناع کرد حال آنکه ایران در واکنش به این سنگ اندازی، برای رفع هر گونه تردید درباره موضع خود، به رویکرد دیگری متوسل شد. در واقع، سفرهای جداگانه «علی باقری»، معاون سیاسی وزارت خارجه ایران به انگلیس، فرانسه و آلمان با هدف تأکید بر اینکه «E۳ منهای آمریکا» طرف گفتگوی ایران است، انجام شد.
فرانسه و ساز همیشه مخالف
لودریان مسئول تأکید بر ۲ عبارت کلیدی است که البته یکی از آنها یعنی «لزوم ادامه بحث از نقطه اتمام دور ششم گفتگوهای وین» پرتکرارتر است قبل از حصول برجام در سال ۲۰۱۵، مأموریت از ریل خارج کردن قطار مذاکره با «لوران فابیوس» وزیر خارجه
وقت فرانسه بود و او در مقام سخنگو، سقف توقعات طرف مقابل را به نمایش میگذاشت. در حد فاصل رفتن ترامپ تا روی کار آمدن جو بایدن دموکرات در کاخ سفید که تازه زمزمههای احیای برجام آغاز شده بود؛ این «هایکو ماس» وزیر خارجه آلمان بود که با توجه به دورنمای برلین برای عهده دار شدن نقشی بزرگتر در عرصه جهانی، تریبون طرح توقعات برجامی اتحادیه اروپا را به دست گرف، اما اکنون در حدفاصل اتمام دوره زمامداری «آنگلا مرکل» و روی کار آمدن صدراعظم جدید، این وظیفه بار دیگر به پاریس و این بار به «ژان ایو لودریان» رئیس دستگاه دیپلماسی فرانسه واگذار شده است.
لودریان مسئول تأکید بر ۲ عبارت کلیدی است که البته یکی از آنها یعنی «لزوم ادامه بحث از نقطه اتمام دور ششم گفتگوهای وین» پرتکرارتر است. آنچه در ۶ دور مذاکرات وین دنبال میشد؛ رویکرد آمریکا مبنی بر لغو «تحریم های ناسازگار» با برجام بود، اما تاکید دولت جدید ایران بر «اجرای بدون کم و کاست برجام طبق توافق انجام گرفته در ۲۰۱۵» به این به معنا است که «تمام تحریمهای دوره ترامپ» باید لغو شود، حتی آنهایی که برای اعمال فشار بر تهران، ذیل برچسب تروریسم و حقوق بشر گنجانده شد تا صعبالعبور باشند.
پاسخ باقری مبنی بر اینکه «نقطه شروع دور هفتم، لغو همه تحریمهای غیرقانونی است»، ناظر بر ادعای تکراری لودریان است.
ژست مذاکره؛ از طرف چه کسی؟
اما لودریان فقط یک بار از عبارت کلیدی «تظاهر به مذاکره» یا « sham negotiating stance» هم استفاده کرد و مدعی شد اگر ایران با چنین موضعی پای میز مذاکره بیاید؛ برجام برای طرف غربی عاری از محتوا خواهد شد. این ادعا در کنار کلیدواژه به کار رفته از سوی رابرت مالی مفهوم پیدا میکند که گفته بود ایران با توجه به ابعاد غنی سازی «به نقطه بدون بازگشت برای احیای برجام» نزدیک شده است حال آنکه این ادعا هم به نوبه خود ناظر بر گزارش «رویترز» است مبنی بر اینکه یک راه برای اعمال فشار بر ایران این است که بتوان «چین و روسیه» را مجاب کرد که «این تهران است که مانع ادامه مسیر است نه واشنگتن».
در ماراتن باقی مانده تا ۸ آذر، تنها ایران است که نمیدود، چراکه حرف آخر را که «رفع همه تحریمها است»؛ همان ابتدا زد با این حساب، این طرف غربی است که به رغم اصرار برای ورود به دور هفتم، فقط ژست مذاکره میگیرد و هیچ تمایلی به نتیجه گرفتن از آن ندارد، چراکه چشمانداز خود را روی گرفتن امتیازهای حداکثری متمرکز کرده است و همچنان با اهرم ناکارآمد «فشار حداکثری» پیش میرود. رایزنیهای رابرت مالی با چین و روسیه هم که با شعار «همسو شدن با شرکا» انجام شد؛ در همین راستا قابل ارزیابی است.
اما سوال اصلی این است که غرب در پی کدام امتیاز حداکثری است؟
منطقه و چیدن میزهای جدید
چهارشنبه هفته پیش بود که اولین خروجی سفرهای منطقهای رابرت مالی بهصورت بیانیه مشترک با شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا بیرون آمد. عبارتهای کلیدی این بیانیه شامل «توجه به دغدغههای جدیتر امنیتی در منطقه» و «ارتقای گفتگوهای منطقهای» در پیوند با احیای برجام بود.
به دنبال آن، مالی در روز جمعه و در جریان کنفرانس امنیتی منامه، همین کلیدواژه را در قالبی دیگر عنوان کرد و مدعی شد: ایران دو راه بیشتر ندارد. ادامه تنشزایی هستهای و بحران یا بازگشت دوجانبه به برجام و ایجاد فرصت برای «ارتباطات منطقهای»، اقتصادی و دیپلماتیک.
بعد در پیامی توئیتری، بار دیگر همین کلیدواژه را با رنگ و لعابی فریبندهتر، تکرار کرد: ریشه غالب اختلالها در خاورمیانه، کنار گذاشتن ایران از «مناسبات منطقه ای» و واکنش منفعت طلبانه ایران به آن است.
اگر کلید واژه «مناسبات منطقهای» را در کنار ادعای «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا بگذاریم که گفته بود «برجام مبنایی برای مذاکره درباره سایر موضوعات است»؛ به چشمانداز روشنی از سقف توقعات آمریکا و شرکایش میرسیم.
خبرگزاری مهر بهمن ماه ۹۹ در گزارشی با عنوان «پشت پرده سیاست برجامی بایدن / نظم امنیتی منطقه و رابطه تهران-ریاض»، به دورنمایی از این چشمانداز اشاره کرده بود.
در این چشمانداز سعی میشود یا گفتگوهای وین مشروط به حضور کشورهای عرب خلیج فارس شود یا اینکه خواستههای امنیتی واشنگتن (شامل برنامه موشکی و فعالیتهای منطقهای) در روندی جداگانه و پشت میز مذاکره مستقیم اعضای منطقه و ایران برآورده شود.
روز دوشنبه اول آذر ماه، «سعید خطیب زاده»، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران به این ادعا هم پاسخ داد و گفت: آنچه در وین انجام میشود، تمرکز بر رفع تحریمها علیه ایران است. اگر کشورهای حوزه خلیج فارس فکر میکنند گفتوگویی متفاوت داریم، باید این موضع را بشنوند. درباره وین و منطقه دستور کار ما روشن است.
این اظهارنظر یعنی آنهایی که آن سوی میز مذاکرات وین هستند، نباید سقف توقعات خود را از خط قرمزهای ایران بالاتر ببرند (که یکی از آنها برنامه دفاع موشکی است)؛ یا اگر فرضاً عربستان و امارات خواستار یخزدایی از رابطه هستند؛ ایران استقبال میکند، اما در چارچوبی متفاوت که مبتنی بر حق همسایگی است و به این شرط که آنها مطالبات خود را از روی نسخهای که آمریکا برایشان پیچیده، روخوانی نکنند.
فعلاً تهران میزبان رافائل گروسی مدیرکل آژانس انرژی اتمی است با این هشدار که امیدوار است سفر او مثل دورههای قبل سازنده باشد و از وسوسه فرانسویها برای سیاسی کردن جایگاهش بپرهیزد. در ماراتن باقیمانده تا ۸ آذر، تنها ایران است که نمیدود، چراکه حرف آخر را که «رفع همه تحریمها است»؛ همان ابتدا زده و حضورش پای میز مذاکره برای آن است که ببیند طرف مقابل چقدر خود را با این واقعیت سازگار کرده است.