|
کد‌خبر: 228095

کشف اختلالات روانی با کمک دندان‌های شیری

گروهی از پژوهشگران معتقدند که دندان‌های شیری ممکن است پنجره‌ای برای خطر ابتلا به اختلالات روانی در کودک باشد.

گروهی از پژوهشگران معتقدند که دندان‌های شیری ممکن است پنجره‌ای برای خطر ابتلا به اختلالات روانی در کودک باشد.

مانند حلقه‌های یک درخت، دندان‌ها دارای خطوط رشد هستند که ممکن است سرنخ‌هایی را در مورد تجربیات دوران کودکی نشان دهند.

به گفته محققان بیمارستان عمومی ماساچوست وابسته به هاروارد، ضخامت علائم رشد در دندان‌های شیری (یا نوزاد) ممکن است به شناسایی کودکان در معرض خطر افسردگی و سایر اختلالات سلامت روان در آینده کمک کند.

نتایج این مطالعه در JAMA Network Open منتشر شد. محققان بر این باورند که این یافته‌ها می‌تواند منجر به توسعه ابزار مورد نیاز برای شناسایی کودکانی شود که در اوایل زندگی در معرض ناملایمات قرار گرفته‌اند، که یک عامل خطر برای مشکلات روانی است.

منشا این مطالعه به چندین سال پیش با نویسنده ارشد ارین سی. دان، اپیدمیولوژیست اجتماعی و روانپزشک و محقق در واحد ژنتیک روانپزشکی و رشد عصبی MGH باز می‌گردد. دان اثرات ناملایمات دوران کودکی را مطالعه می‌کند، تحقیقات نشان می‌دهد که مسئول یک سوم تمام اختلالات در بزرگسالان، سلامت روان است.

دان می‌گوید: دندان‌ها یک رکورد دائمی از انواع مختلف تجربیات زندگی ایجاد می‌کنند. قرار گرفتن در معرض منابع استرس فیزیکی، مانند تغذیه نامناسب یا بیماری، می‌تواند بر تشکیل مینای دندان تأثیر بگذارد و منجر به ایجاد خطوط رشد برجسته در داخل دندان شود که به آن خطوط استرس می‌گویند، که شبیه به حلقه‌های درخت است که سن آن را نشان می‌دهد. همانطور که ضخامت حلقه‌های رشد درخت می‌تواند بر اساس آب و هوای اطراف درخت در هنگام شکل‌گیری متفاوت باشد، خطوط رشد دندان نیز می‌تواند بر اساس محیط و تجربیاتی که کودک در رحم و مدت کوتاهی پس از آن، زمانی که دندان‌ها در حال شکل‌گیری است، متفاوت باشد. تصور می‌شود که خطوط استرس ضخیم‌تر نشان دهنده شرایط استرس زاتر زندگی است.

دان این فرضیه را ایجاد کرد که پهنای یک گونه خاص به نام خط نوزادی (NNL) ممکن است به عنوان نشانگر این باشد که آیا مادر نوزاد در طول بارداری (زمانی که دندان‌ها در حال شکل گیری هستند) و در اوایل دوران بارداری، استرس روانی بالایی را تجربه کرده است یا خیر.

برای آزمودن این فرضیه، دان و دو نویسنده همکار  پژوهشگر فوق دکتری، ربکا وی. مونتین و تحلیلگر داده، ییون ژو، که هر دو در زمان مطالعه در واحد ژنتیک روانپزشکی و رشد عصبی بودند، تیمی را رهبری کردند که ۷۰ مورد اولیه را تجزیه و تحلیل کردند و در نهایت فرضیه اولیه را تایید کردند.

source: انتخاب