ایران | ایران و عربستان |عربستان سعودی
موانع مستحکم برای مصالحه ایران و سعودی همچنان وجود دارد
مذاکرات بین مقامات عربستان سعودی و ایران در بغداد که از ماه آوریل به صورت دوره ای انجام می شد، به این گمانه زنی دامن زد که این دو قدرت منطقه ای ممکن است آماده باشند تا اختلافات خود را کنار بگذارند و به نوعی به توافق برسند. خروج آمریکایی ها از افغانستان بر این گمانه زنی افزوده است، زیرا با این اقدام مقامات واشنگتن به سعودی ها این سیگنال را دادند که ریاض دیگر نمی تواند مانند گذشته به چتر امنیتی ایالات متحده تکیه کند. بنابراین این ایده تقویت می شود که سعودی ها باید تلاش کنند تا با دشمنان خود در شمال شرق نزدیک شوند.
Gregory Aftandilian در اندیشکده «عرب سنتر» در امریکا نوشت: مذاکرات بین مقامات عربستان سعودی و ایران در بغداد که از ماه آوریل به صورت دوره ای انجام می شد، به این گمانه زنی دامن زد که این دو قدرت منطقه ای ممکن است آماده باشند تا اختلافات خود را کنار بگذارند و به نوعی به توافق برسند. خروج آمریکایی ها از افغانستان بر این گمانه زنی افزوده است، زیرا با این اقدام مقامات واشنگتن به سعودی ها این سیگنال را دادند که ریاض دیگر نمی تواند مانند گذشته به چتر امنیتی ایالات متحده تکیه کند. بنابراین این ایده تقویت می شود که سعودی ها باید تلاش کنند تا با دشمنان خود در شمال شرق نزدیک شوند.
اگرچه عربستان سعودی و ایران همیشه دشمن نبوده و حتی قبل از انقلاب ایران در سال 1979 با یکدیگر همکاری داشته اند، اما آنها هنوز تا بازگشت به روابط عادی فاصله زیادی دارند. تفاوت های اساسی بین آنها در مورد مسائل و درگیری های منطقه ای به چشم می خورد. از سوی دیگر، هر دو از اقلیت های مذهبی در کشور مقابل حمایت می کنند. در حالی که ممکن است تحلیلگرانی که سعی در درک تضادهای ایران و عربستان دارند بیش از حد به اختلافات شیعه و سنی اهمیت داده باشند اما نادیده گرفتن این اختلاف فرقه ای به همان اندازه اشتباه خواهد بود.
ایران و عربستان از متحدان دیروز تا دشمنان محتاط امروز
امروزه تا حد زیادی فراموش شده است که عربستان سعودی و ایران زمانی در یک جبهه قرار داشتند. هر دو کشور از مخالفان شدید کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی بودند که در بیشتر دوران جنگ سرد با ایالات متحده همکاری داشتند و حتی علیه رادیکال های به اصطلاح عرب مانند جمال عبدالناصر مصری که از مسکو کمک نظامی دریافت می کرد، با یکدیگر متحد بودند. هنگامی که انگلیسی ها در اوایل دهه 1970 از خلیج فارس خارج شدند، ایالات متحده استراتژی «ستون دوقلو» را اجرا کرد که بر اساس آن دو کشور حامی منافع غرب در منطقه ی نفت خیز خلیج فارس بودند. ایران به وضوح قل بزرگتر در این مشارکت بود که منجر به نارضایتی عربستان شد، اما این مانع همکاری دو کشور نشد.
این اتحاد ضمنی با انقلاب ایران و سرنگونی محمدرضا شاه پهلوی در سال 1979 از هم پاشید. آیت الله روح الله خمینی، رهبر معظم انقلاب ایران الهام بخش بسیاری از گروه های شیعه در جهان عرب بود، تحولی که سعودی ها آن را به عنوان یک تهدید تلقی کردند. از سوی دیگر، رهبر ایران یک پیام اسلامی داشت مبنی بر اینکه سلطنت با اسلام ناسازگار است، این موضوع نیز خوشایند ریاض نبود. ناآرامی ها در استان های شرقی عربستان، تصرف مسجد جامع در مکه توسط رادیکال های سنی در سال 1979 و تظاهرات دوره ای حجاج ایرانی در مراسم حج (زیارت) که به دنبال انقلاب ایران انجام شد، همگی تیره شدن روابط دوجانبه ی تهران-ریاض را به دنبال داشت. اگرچه در دوران ریاست جمهوری معتدل محمد خاتمی (1997-2005) تنش ها تا حدودی کاهش یافت اما روابط آنها هرگز نزدیک نشد. عربستان معتقد بود که ایران تا حدی در بمباران برج خبر در سال 1996 که باعث کشته شدن تعدادی از پرسنل نظامی آمریکا و اتباع سعودی شد، نقش داشت.
حمله آمریکا به عراق در سال 2003 باعث تضاد بیشتر عربستان و ایران شد. ریاض طرفدار صدام حسین، رئیس جمهور عراق و رژیم بعثی اش که پس از حمله عراق به کویت در سال 1990 ، پادشاهی را تهدید کرد، نبود. اما عربستان سعودی وقتی ایران از خلاء قدرت در عراق پس از سال 2003 برای افزایش نفوذش استفاده کرد، نگران شد. عربستان رژیم جدید عراق به رهبری شیعه را به عنوان ضمیمه ایران تلقی و سالها حتی از اعزام سفیر خود به بغداد خودداری کرد.
کاتالیزور گسست در روابط عربستان و ایران، اعدام شیخ نمر النمر، روحانی تندروی سعودی شیعه در اوایل سال 2016 بود. او در ایران آموزش مذهبی دیده بود. اگرچه سعودی ها وی را به همراه 46 سنی در همان روز اعدام کردند، به این امید که این اقدام به عنوان یک رویداد ضد شیعه تلقی نشود اما ایران و گروه های شیعه در منطقه به این موضوع به لحاظ فرقه ای نگاه کردند. وقتی جمعیتی در تهران در اعتراض به اعدام نمر سفارت عربستان را به آتش کشیدند و پلیس ایران هیچ اقدامی برای حفاظت از تاسیسات دیپلماتیک این کشور نکرد، ریاض روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد. به زودی تشدید اختلافات فرقه ای بروز کرد.
تفاوت های منطقه ای و به اصطلاح جنگ های نیابتی
علاوه بر اختلافات شدید بر سر عراق، ایران و عربستان سعودی مدتهاست در مورد لبنان، جایی که حزب الله به عنوان سازمان مورد حمایت ایران در حال پیشرفت است، اختلاف نظر دارند. سعودی ها سعی کرده اند عناصر سنی و متحدان آنها در لبنان را به عنوان وزنه متضاد نفوذ ایران تقویت کنند اما تا حد زیادی ناموفق بوده اند. مشکلات کنونی لبنان مانند وضعیت نابسامان، خدمات عمومی ضعیف و فساد به شدت گسترش یافته است اما ایران و عربستان سعودی از حمایت از نیروهای خاص خود چشم پوشی نمی کنند. این در حالی است که ادعا می شود ایران به خاطر مشکلات مالی اش در حمایت از حزب الله به مشکل خورده است و عربستان نیز در روابطش با سیاستمداران سنی لبنان دچار مشکل شده است.
جنگ داخلی سوریه نقطه عطف دیگری بود. ایران به سرعت به کمک اسد آمد و نیروهای خود، رزمندگان حزب الله و نیروهای شیعه را از افغانستان برای تقویت توان نظامی اسد به کار گرفت. از سوی دیگر، عربستان سعودی به شورشیان سنی که با اسد مبارزه می کنند، کمک کرد. این که اسد اساساً در جنگ داخلی پیروز شده است، یک شکست برای عربستان سعودی محسوب می شود. چرا که جایگاه ایران را بیشتر از قبل در سوریه مستحکم می کند. از منظر عربستان سعودی، ایران توانسته است یک هلال نفوذ خطرناک از عراق تا سوریه و لبنان ایجاد کند.
تهران و ریاض در یمن به عنوان حیاط خلوت عربستان سعودی نیز با یکدیگر درگیر هستند. جایی که به نظر می رسد درگیری ایران و عربستان به طرز نگران کننده ای در آن جریان دارد.
تصرف صنعا، پایتخت یمن توسط حوثی ها در سال 2014 باعث شد تا سعودی ها در مارس 2015 ائتلافی بزرگ از دولت های اکثریت سنی نشین گرد هم آورند تا جلوی پیروزی سریع و آسان حوثی ها را سد کند. اما به نظر می رسد جنگ یمن به صورت یک فاجعه در جریان است. زیرا حوثی ها که از شاخه زیدیه اسلام شیعه پیروی می کنند ثابت کرده اند که جنگجویان سرسختی هستند. علاوه بر این، جنگ یمن تبدیل به یک باتلاق گران قیمت و مایه شرمساری برای ریاض شده است. چرا که تلفات زیاد غیرنظامیان یمنی را شاهد هستیم. تهران احتمالاً موشک و سایر تجهیزات نظامی به حوثی ها ارائه می دهد. اما این ادعا که حوثی ها به سادگی از ایران دستور می گیرند، نادرست است.
تلاقی منافع؟
از منظر عربستان سعودی ، به نظر می رسد ایران در درگیری های منطقه ای دست برتر را دارد. ایالات متحده دیگر به عنوان یک متحد قابل اعتماد شناخته نمی شود، به ویژه به دلیل عدم اقدام خود در زمان حمله [ادعایی] ایران به تاسیسات نفتی عربستان در سال 2019 ، خروج از افغانستان که منجر به تسلط طالبان شد و تمرکز دولت بایدن بر روی چین. به همین دلایل، رهبری عربستان سعودی ممکن است معتقد باشد که بهتر است با ایران در جستجوی نوعی مصالحه باشد. علاوه بر این، جنگ یمن به عنوان اولویت اصلی گفتگوها، سعودی ها می خواهند ببینند آیا ایران می تواند از نفوذ خود برای مجبور کردن حوثی ها به توقف فعالیت های نظامی خود استفاده کند یا خیر. گزارش ها حاکی از آن است که مذاکرات در بغداد بر موضوع یمن متمرکز بوده است. علاوه بر این ، حتی در شورای همکاری خلیج فارس ، عربستان سعودی از تجربه تلخ آموخته است که نمی تواند کشورهای کوچکتر مانند قطر را به خاطر روابط خوب با ایران کنترل کند.
از دیدگاه ایران، اعلام علنی مبنی بر اینکه تهران خواهان روابط خوب با عربستان سعودی است ، تا حدی ناشی از عوامل داخلی است. دولت ایران مشتاقانه می خواهد از چنگال رژیم تحریم های اعمال شده توسط ایالات متحده خارج شود و ممکن است این دیدگاه را داشته باشد که ارتباط با عربستان سعودی ممکن است چهره آن را در منطقه و بین المللی بهبود بخشد. این امر به نوبه خود ممکن است ایالات متحده را تحت فشار قرار دهد تا بیشتر تحریم ها را لغو کند ، حتی در صورت عدم بازگشت به برجام.
موانع مستحکم همچنان وجود دارد
مصالحه برای ایران و سعودی آسان نخواهد بود. بی اعتمادی به یکدیگر هنوز در درجه ی بالایی بین دو کشور در جریان است. در صورتیکه سعودی ها منازعه یمن را یک آزمایش برای مقاصد ایران بدانند ، احتمالاً ناامید خواهند شد. تهران نمی تواند به سادگی یک کلید را فشار دهد و حوثی ها را مجبور به توقف جنگ کند. علاوه بر این ، علیرغم علاقه عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی به کشاندن عراق به داخل جهان عرب، ایران نمی خواهد حمایت خود را از برخی از شبه نظامیان شیعه در آنجا متوقف کند - زیرا آنها به عنوان یک اهرم عمل می کنند. بعلاوه، تهران حاضر نیست مبادلات تجاری و دیپلماتیک منظم که ایران را به عراق پیوند می دهد را کاهش دهد. بعلاوه ، بعید است که ایران حمایت خود از حزب الله و سوریه را متوقف کند زیرا این امر به تهران نقش موثری در شام می دهد. در حالی که این یک واقعیت است که شکاف سنی و شیعه برای توضیح اختلافات عربستان و ایران کافی نیست و ژئوپلیتیک از اهمیت بیشتری برخوردار است ، اما بعد فرقه ای و قومی می تواند به راحتی در فضا ظاهار شود، به ویژه اگر برای اقلیت ها در دو کشور، تحولات منفی رخ دهد.
در پایان باید گفت که با این حجم از مشکلات میان ریاض و عربستان بعید به نظر می رسد که آنها راه همواری برای نزدیک شدن به یکدیگر و کنار گذاشتن اختلافاتشان پیش رو داشته باشند.