اهمیت سخنان علی اف
سخنان الهام علی اف در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی را نمی توان ساده و در حد یک رجز خوانی یا موضع گیری مقطعی پنداشت ، این که رئیس دولتی برای همسایه جنوبی اش که نزدیک بیست برابر بزرگتر از کشورش هست و جمعیت آن نیز نزدیک ۹ برابر آن است این چنین رجز خوانی کند و در واقع کشور همسایه را تهدید و حتی تحقیر نماید ، موضوعی عجیب و غریب و غیر متعارف است که یا ناشی از غرور و اشتباه محاسباتی کشور ضعیف تر بوده و یا ناشی از برهم خوردن توازن قوا به سود کشوری است که به طور بنیادین ضعیف تر است اما در شرایط خاص موجود به دلایلی احساس قدرت بیشتری می نماید .
نویسنده : محمد علی بهمنی قاجار وکیل دادگستری ، دکترای حقوق بین الملل دانشگاه تهران ، پژوهشگر تاریخ
سخنان الهام علی اف در مصاحبه با خبرگزاری آناتولی را نمی توان ساده و در حد یک رجز خوانی یا موضع گیری مقطعی پنداشت ، این که رئیس دولتی برای همسایه جنوبی اش که نزدیک بیست برابر بزرگتر از کشورش هست و جمعیت آن نیز نزدیک ۹ برابر آن است این چنین رجز خوانی کند و در واقع کشور همسایه را تهدید و حتی تحقیر نماید ، موضوعی عجیب و غریب و غیر متعارف است که یا ناشی از غرور و اشتباه محاسباتی کشور ضعیف تر بوده و یا ناشی از برهم خوردن توازن قوا به سود کشوری است که به طور بنیادین ضعیف تر است اما در شرایط خاص موجود به دلایلی احساس قدرت بیشتری می نماید . به نظر می رسد که الهام علی اف برعکس رهبرانی هم چون ؛ صدام و قذافی ، ناصر و یا حتی اردوغان ، شخصیت رادیکال و جاه طلبی نیست و موقعیت خود را برای آرزوها و خیالات بزرگتر به خطر نمیاندازد ، بنابراین اتفاقا باید سخنان او را جدی گرفت و آن را نشانه برهم خوردن عجیب توازن قوا در منطقه به ضرر ایران دانست، ایران پس از حمله آمریکا به افعانستان و عراق ، موفق شد دامنه نفوذ و قدرت خود را گسترش دهد و در بحران سوریه نیز ایران مانع از سرنگونی دولت متحد خود به وسیله متحدان ترکیه و سعودی گردید ، در یمن نیز متحدان ایران توانستند سالها سعودی را زمین گیر نمایند ، اما تحریم ها و کاهش شدید ارزش پول ملی ایران ، ادامه بحران در مناسبات ایران با جهان غرب و به ویژه آمریکا و اسرائیل و تهدیدات و حتی حملات مکرر آنان علیه ایران و نیز استمرار تنش و جنگ سرد میان ایران و سعودی ، به تدریج ورق را به ضرر ایران برمی گرداند، ترکیه با وجود این که با مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کلانی رو به رو است و سودای امپراتوری گری نیز سرآخر نتیجه و پیامد خوبی ندارد، اما با این وجود امروز در لیبی و آذربایجان و قره باغ دست بالا را دارد ، بخش هایی از خاک سوریه و عراق را اشغال کرده و با پاکستان به اتحاد استراتژیک رسیده و در افغانستان نیز یارانش به قدرت رسیده اند ، از سویی در عمل سالها است سه محور در منطقه شکل گرفته ، محور وهابی و محافظه کار به قیادت و رهبری سعودی و امارات و مصر ، محور اخوانی به ریاست ترکیه و قطر و اخوان المسلمین و پاکستان و از این به بعد طالبان ، محور شیعی با نقش آفرینی ایران و گروههای مقاومت که در مجموع به محور مقاومت مشهور هستند . تنش ایران با محور محافظه کار و نزدیکی اش به محور اخوانی، خواه براساس علایق ایدئولوژیک و انقلابی و خواه به دلیل تضاد بیشتر با محور محافظه کار در لبنان و یمن و سوریه و عراق ، در هر حال ، موجب فرسودگی بیشتر ایران و سعودی از سویی و فراغ بال ، ترکیه از سویی دیگر شده است ، در این میان جنگ قره باغ و نتایج آن که در عمل منجر به رسیدن ترکیه به دریای خزر و نیز اتحاد ترکیه و پاکستان و اسرائیل و هم چنین تحت الحمایگی عملی آذربایجان به ترکیه شد ، وضعیت را به شدت به سود ترکیه کرد . پیشتر هم اشغال عفرین و منبج و حرکت ترامپ در رها کردن کردهای سوریه، پیروزی بزرگی برای ترکیه بود ، متعاقبا سقوط افغانستان به دست طالبان هم ترکیه و محور اخوانی را بسیار نیرومندتر از سابق می سازد . حال ما در شمال غرب و شرق و جنوب شرق به نوعی در محاصره محور اخوانی هستیم، تصادفی نیست که هم مانور مشترک ترکیه و پاکستان در قلمرو جمهوری آذربایجان و هم ممانعت جمهوری آذربایجان از عبور کامیون های ایرانی در جاده گوریس و قاپان پس از روی کار آمدن طالبان رخ داده است ، محور اخوانی ایران رااز چند جهت محاصره کرده است، حضور طالبان در شرق ایران به این محور، دل و جرأتی بیشتر داده است، شاید کسانی در ایران دلخوش داشته باشند که طالبان به ایران خیانت نخواهند کرد اما میزان وابستگی طالبان به پاکستان و قطر و نیز پیوندهای این دو با ترکیه جایی برای این خوش خیالی ها باقی نمی گذارد، دراین راستا باید سخنان الهام علی اف را نیز کاملا سنجیده و براساس محاسبه وی و ترکیه از شرایط موجود دانست ، خنثی کردن این دسیسه ها نه با رجز خوانی و تهدیدات توخالی و نه با التماس و التجا و لعن و نفرین میسر نمی گردد، خنثی سازی این دسایس نیازمند چند گام مهم است؛
۱. حذف نگاههای مبتنی بر اخوانی گری و تاکید بر مزیت های ژئوپلیتیک فرهنگی ایران، شامل؛
مذهب شیعه ، زبان فارسی، تمدن نوروز و حتی اسلام میانه رو غیر اخوانی نظیر آن چه در عمان و کویت یا تاجیک ها و کردهاست.
۲. تنش زدایی با محور محافظه کار به ویژه سعودی ، در این میان امارات احتمالا باتوجه به مساله جزایر کمتر قابل اعتماد خواهد بود تا سعودی و حتی مصر و اردن .
۳. حل بحران هسته ای و تنش زدایی در رابطه با آمریکا و اروپا و پایان دادن به تحریم ها
۴.حمایت از دولت در تبعید افغانستان ، عدم شناسایی طالبان و تحریم اقتصادی طالبان ، ایجاد اجماع منطقه ای علیه طالبان و کارشکنی علیه پروژه گازی تاپی
۵. رایزنی با روسیه در مورد ارمنستان، ممانعت از اقدامات پاشینیان در از میان بردن منافع حیاتی ارمنستان و نیز اقدامات متقابل علیه آذربایجان در مورد نخجوان .
۶. تغییر سیاست ملتمسانه در قبال باکو که به ویژه در رویکرد سفیر فعلی ایران در باکو متبلور بوده است .
۷. مقابله با لابی های داخلی باکو و ترکیه و سیاست قاطع در برابر هرگونه ابراز همبستگی به هر بهانه مذهبی و فرهنگی در داخل ایران نسبت به باکو و آنکارا.