|
کد‌خبر: 218639

عربستان | ایران | دلار | ترکیه | اقتصاد | جنگ

۷ واقعیت سخت که تصمیم‌سازان ایران باید بدانند

اگرچه گشودن بسیاری از گره‌های بزرگ اقتصادی به تصمیمات سیاسی بسته است اما نگاهی به برخی آمارهای تلخ غیرقابل انکار شاید اتخاذ 7 تصمیم‌ بزرگ را تسهیل کند.

عصر ایران؛ امید خزانی- ایران ما دوران سختی را می‌گذراند و سیاست‌مداران و تصمیم سازان آن نیازمند رویارویی با آمار‌های تلخ و واقعیت‌های سخت‌اند.

   هر چند سیاست عرصه سخن‌وری و شعار وگاه لاف‌زنی بوده است اما زبان آمار و ارقام و واقعیت‌های آماری و اقتصادی  وعده‌های ناممکن را بر‌نمی‌تابند. اگرچه به درستی گفته می‌شود که بسیاری از گره‌های بزرگ اقتصادی ایران از نوع سیاسی است اما نگاهی به برخی آمارهای تلخ غیرقابل انکار شاید این تصمیم‌های بزرگ سیاسی را تسهیل کند.

  ۱- قرار بود بر اساس سند چشم انداز ۱۴۰۰ ما کشور نخست منطقه از نظر شاخص‌های مختلف به خصوص اقتصادی باشیم. بنابراین باید امسال تولید ناخالص داخلی ما بالای ۷۵۰ میلیارد دلار یعنی بالاتر از ترکیه ۷۳۰ میلیارد دلاری و عربستان ۷۰۰ میلیارد دلاری می‌بود!

   صدافسوس که این‌چنین نیست. تحریم‌ها و استمرار تقابل فرسایشی با غرب چنان توان اقتصادی ایران را گرفته است که تولید ناحالص داخلی ایران به حدود ۱۹۱ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۰ (گزارش بانک جهانی) افت کرده است. اقتصاد ایران نه تنها با رقبای منطقه‌ای ایران فاصله نجومی پیدا کرده است بلکه به نسبت یه دهه گذشته ( سال ۲۰۱۲ تولید ناخالص ایران ۵۹۸ میلیارد دلار بوده است )‌ تا ۳ برابر کوچک‌تر شده است.

  تفسیر دیگری از آمار شاید ملموس‌تر باشد. خسارت وارده به ایران در طول ۸ سال جنگ با عراق ۱۰۰۰ میلیارد دلار بوده است. به طور متوسط اگر در ۹ سال گذشته حدود ۲۰۰ میلیارد دلار از GDP ایران کم شده باشد رقم عظیم ۱۸۰۰ میلیارد دلار یعنی تقریبا ۲ برابر هزینه ویرانی های جنگ ۸ ساله بر ایران خسارت وارد شده است!‌

 تفسیر دیگر این‌که جهش های فوق‌العاده اقتصاد چین در دوره اصلاحات دنگ شیایوپینگ با ۷۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری محقق شده است!‌ بنابراین ایران امروز ما باید تصمیمی مشابه دهه ۷۰ میلادی در چین را بگیرد و راه تعامل را جایگزین تقابل کند. چین با تصمیم دنگ شیایوپینگ در اپواسط دهه ۷۰ اقتصاد خود را باز و آمریما و غرب را با اقتصاد خود گره زد.

  ۲- هر سال به طور میانگین ۱۸۰ هزار نفر که عمدتا تحصیل‌کرده‌اند از کشور خارج می‌شوند. این صرفا یک گزاره سیاسی نیست. به زبان آمار و ریاضیات این عدد یعنی خروج دست کم ۷.۲ میلیارد دلار سرمایه ارزش‌مند از کشور. در کشوری مثل ایران به طور متوسط برای هر سال آموزش رایگان حدود ۱۰۰۰ دلار از منابع دولتی هزینه می شود. اگر هزینه‌های هر خانواده به این عدد اضافه و در مابه‌التفاوت هزینه های آموزش عالی شود عدد فوق بسیار بیشتر خواهد شد. مهم‌تر اینکه کشورهای میزبان بدون صرف هیچ هزینه‌ای دارای نیروی کار تحصیل‌کرده می‌شوند.

  ۳- حدود ۲۵۰۰۰ هزار نفر در سال در تصادفات رانندگی کشته می‌شوند. بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس زیان ناشی از این تصادفات برای اقتصاد کشور حدود ۸ درصد است. به زبان ملموس تر یعنی ۳۸ میلیارد دلار هر سال اقتصاد کشور مستقیما از این تصادفات زیان می‌بیند. بسیاری از این تلفات ناشی از خودروهای غیرستاندارد یا جاده‌های معیوب است. با خسارت ۳۸ میلیارد دلاری که این تصادفات به کشور فقط در یک سال وارد می‌کنند می شود ۳ میلیون خودرو استاندارد وارد کشور کرد و یا ۵۲۰۰۰ کیلومتر آزادراه ساخت. ( بر اساس نرخ هر کیلومتر آزادراه ۱۸ میلیارد تومان).

   ۴- ایرانی‌ها هر سال به طور متوسط ۴ میلیارد دلار ارز برای خرید خانه در خارج از ایران هزینه می‌کنند. برای مثل در سال‌های ۲۰۱۷ و ۲۰۲۰ ایرانی ها هر سال ۷۲۰۰ خانه در ترکیه خریداری کرده اند. با حتساب ۲۰۰.۰۰۰ دلار ( شرط ارایه پاسپورت ترکیه ای)‌ دست کم ۱.۵ الی ۲ میلیارد دلار به مقصد ترکیه از ایران خارج شده است. امارات ،‌ گرجستان،‌ کانادا ،‌آمریکا و ...نیز قطب خرید خانه برای ایرانی ها هستند. با این رقم خروج سرمایه از ایران در ۴ سال دوره یک رییس جمهور می شود ۱۲۰.۰۰۰.۰۰۰ متر مربع آپارتمان ساخت. بهتر نیست با تصمیم های مهم

  ۵- هنوز تعریف درستی از کلمه ”انقلابی” وجود ندارد. با همین واژه گنگ صدها سرمایه دار از کشور رانده شده اند. هنوز هم برخوردهای ضد سرمایه داری در ایران وجود دارد. سرمایه دارداخلی جرات نمی کند خودی نشان دهد. سرمایه گذاری خارجی هم داستانی است پر آب چشم! کافی است به همین نکته توجه کنید که وقتی یک سرمایه دار از این کشور خارج می شود، او فقط یک مرفه بی درد نیست که می خواهد رویای آن ور آبی خود را محقق کند به همراه او حداقل ۱۰۰ نفر به جامعه بیکاران افزوده می شوند.

  ۶- حدود ۲۰ درصد یعنی یک پنجم جمعیت شاغلان ایران در بخش کشاورزی است. برای کشوری که دارای اقلیم خشک است و تنش های آبی آن به مرز هشدار رسیده است،‌اشتغال حدود ۵ میلیون نفر در بخش کشاورزی که راندمان آن در مقایسه با شاخص های بهره وری کشورهای توسعه یافته بسیار پایین است،‌ فاجعه بار است.

 

   یک سوم از ۶۰۰ دشت اصلی کشور خشک شده و فجایع زیست محیطی فرونشست زمین رخ داده است. صنایع آب بر فولادی هم مزید بر فاجعه خشکسالی در دشت های مرکزی ایران شده اند. یا باید با سرمایه گذاری وسیع در تاسیسات آب شیرین کنی همچنان که عربستان کرده است اقدام کرد یا اقتصاد کشاورزی ایران را به سویی دیگر سوق داد. گردشگری ایران اگر تصمیم های مهم برای برداشتن موانع آن گرفته شود، ظرفیت جذب شاغلان بخش کشاورزی و بسی بیشتر از آن را داراست. گردشگریی ایران جزو ۱۰ کشور نخست یونسکو است اما ۵ درصد ترکیه که در رتبه های گردشگری پایین تری است درآمد ندارد.

  ۷- گرمایش زمین و توسعه سریع فناوری های سبز نیاز بازار جهانی به نفت را در دو دهه آینده به شدت کاهش خواهد داد. کشورهای نفت خیز در رقابتی تنگانگ درحال فروش نفت بیشتر و سرمایه گذاری درآمد حاصل از آن در زیرساخت های خود هستند. بنابراین هر گونه کوتاهی در برداشتن موانع بانکی و تحریمی فروش نفت برای ایرانیان خسارت بار و غیرقابل جبران خواهد بود.

سخن پایانی:

  دهه ۶۰ برای ما کودکان جنگ زده فوتبال همه رویاهایمان بود. سرسختانه براین باور بودیم چون ما ملت برگزیده ایم فوتبال ما در مصاف با برزیل و آرژانتین و ایتالیا هم حرفی برای گفتن دارد چه برسد در تقابل با اعراب و تیم های آسیایی.

   بعدها از فرگوسن بزرگ خواندیم که در اولین مسابقه ای که سرمربیگری می کرد، دعا کرده و خواسته بود که برنده باشد، اما باخته بود و فهمیده بود که خدای او،‌ خدای تیم مقابل هم بوده است. هنوز هم عده ای بر همین تقابل ایمان و علم و عقل و تجربه در عرض هم اعتقادی راسخ دارند و با پیش فرض اینکه ما ملت برگزیده ایم تمشیت امور می کنند.

   حال که پیشرفت توفانی چینی‌ها باعث شده است خیلی از ما بپذیریم که هیچ ملتی در تمشیت امور دنیوی اش ملت برگزیده نیست و نسبت این دنیایی خداوند با بندگان‌اش یکی است،‌ و تمشیت امور دنیوی صرفا با بهره گیری حداکثری از علم و عقل و تجربه است. بنابراین تصمیم سازان ما باید با آمار و ارقام و اعداد که خروجی علم و عقل است ارتباطی منسجم داشته باشند.