کابوس آیسییو
«بررسیها از تاثیر کرونا بر مغز و سیستم عصبی حکایت دارد. گفته میشود رابطه مستقیمی میان پیشرفت بیماری و اختلالات روان در بیماران مبتلا به کرونا وجود دارد. افسردگی، اضطراب و استرس پس از حادثه و مشکلات عروقی شایعترین اختلالات روان بیماران مبتلا به کووید- ۱۹ است.»
بیماریهای عفونی و بیماران بهبودیافته، از آسیبهای روان پس از ابتلا به کرونا گزارش داده است که در ادامه میآید:
«هیچکس به طور دقیق نمیتواند آماری از تعداد مبتلایان به کرونا ارائه دهد. تعداد آنها دیگر فراتر از اعداد است؛ آن هم در شرایطی که جمعیت بسیار بالایی در کشور بیش از دو بار در یک سال و نیم گذشته درگیر این ویروس شدهاند. بر اساس اعلام وزارت بهداشت، در حال حاضر ۷ هزار و ۸۷۹ نفر از بیماران مبتلا به کووید-۱۹ در بخشهای مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت درمان قرار دارند. این افراد حالا وخیمترین شرایط را تجربه میکنند. تعدادی از آنها بهزودی در فهرست فوتیها قرار میگیرند و تعدادی با آسیبهای متعدد جسمی و روحی روانه خانه میشوند. سخنگوی وزارت بهداشت پیش از این گفته بود که ۵۰ درصد از بیماران مبتلا به کرونا در آیسییو جانشان را از دست میدهند و فشار این مرگها بر سایر بیماران مضاعف شده است. قبل از این، جلیل کوهپایهزاده، رئیس دانشگاه علوم پزشکی ایران، از افزایش ضریب اشغال بیمارستانهای روانپزشکی در دوران کرونا خبر داده بود.
به گفته او، با شیوع و شدت کرونا، بیش از ۲۵ درصد از افراد جامعه درگیر اختلالات روانشناختی شدند. البته اغلب این اختلالات روانشناختی از قرنطینههای پیاپی خانگی نشات میگیرد و در حالتهای خفیف تا شدید خود را نشان میدهد. فراتر از جمعیت عمومی جامعه، بیماران بستریشده در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها، اوضاع وخیمتری از نظر روان را تجربه میکنند. آنها روزها و هفتههای طولانی در بخشی بستری بودند که هر روز خبر مرگی میآید.
با افزایش روزانه نزدیک به ۴۰ هزار بیمار جدید و شلوغترشدن بخش مراقبتهای ویژه، متخصصان حوزه روان، نگران شرایط روحی این بیماران در کنار وضعیت جسمیشان هستند؛ موضوعی که در پژوهشها هم به اثبات رسیده است. محققان بریتانیایی پیش از این، با بررسی سابقه پزشکی ۲۵۰ هزار نفر که در ۶ ماه گذشته در آمریکا مبتلا به کرونا شدهاند، به این نتیجه رسیدند که احتمال ابتلا به اختلالات روان - عصبی در این افراد بیشتر شده است.
آنها میگویند کرونا را نباید تنها یک بیماری تنفسی در نظر گرفت؛ چرا که مغز و رگهای آن را هم درگیر میکند. پژوهشگران دانشگاه آکسفورد متوجه شده بودند که مبتلایان به کرونا بیشتر در معرض افسردگی، زوال شناخت، سایکوز یا روانپریشی و سکته مغزی قرار میگیرند.
بازگشت بیماریهای کنترلنشده در موقعیتهای دشوار
مریم رسولیان روانپزشک است و درباره تأثیراتی که ابتلا به کرونا بر روان افراد میگذارد، توضیح میدهد. او به همشهری میگوید: «به طور کلی بیماریهایی که احتمال مرگ در آنها وجود دارد، برای مبتلایان، استرس و اضطراب زیادی به همراه میآورد؛ چرا که فرد از مرگ و ناتوانی ناشی از ابتلا، نگران است. حالا هم با شیوع ویروس کرونا در بسیاری از افراد مبتلا این احساس ایجاد میشود؛ چرا که این ویروس میتواند بر تمام اعضای بدن از جمله قلب، دستگاه گوارش، مغز، کبد و کلیه تأثیر بگذارد و همین درگیرکردن اعضای مختلف بدن، عوارض جسمی و روانی زیادی برای افراد دارد.»
بر اساس اعلام این روانپزشک، به طور طبیعی تأثیراتی که کرونا بر مغز میگذارد، اختلالات رفتاری یا همان مشکلات روان است که میتواند حتی بعد از بیماری هم ادامه داشته باشد.
نکته دیگری که این روانپزشک به آن اشاره میکند، تأکید مکرر رسانهها بر خطرناکبودن بیماری است؛ این تأکید علاوه بر جنبه آگاهیبخشی منجر میشود تا میزان استرس و اضطراب هم در افراد بیشتر شود. مجموعه چنین شرایطی، موقعیت بسیار پراسترس و ناامنی ایجاد میکند که میتواند زمینه بروز اختلالات روان شود؛ هر چند که رسانهایشدن خبرها گریزناپذیر است.
به گفته این متخصص اعصاب و روان، بررسیهای متعدد و گستردهای در ارتباط با کووید-۱۹ و اختلالات روانپزشکی در دنیا و البته در ایران انجام شده است. یکی از بررسیهای مهم در این باره، مقالهای است که در نشریه لنست منتشر شده است. از مجموع ۲۳۶ هزار نفری که در این پژوهش بررسی شدند، ۳۴درصد در ۶ ماه پس از تشخیص مثبتبودن ویروس کرونا، دچار اختلالات عصبی یا روانی شدهاند. این گونه اختلالات در ۱۳ درصد از این افراد برای نخستین بار تشخیص داده شد.
بررسیها نشان داد این عدد برای کسانی که به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری بودند، بسیار بیشتر شده است. ۱۴ درصد از افراد مورد مطالعه دچار اختلالات خلقی و ۱۷ درصد دچار اضطراب بودند.
این دو مشکل شایعترین پیامدهایی عصبی در افراد مورد بررسی بود. در مجموع ۷ درصد از کسانی هم که به دلیل کرونا در بیمارستان بستری شده بودند، در ۶ ماه سکته مغزی کردند.
رابطه مستقیم میزان پیشرفت بیماری با اختلالات روان
بر اساس اعلام رسولیان، از میان تمام بخشهای بیمارستان، میزان شیوع اختلالات روانپزشکی در بخش مراقبتهای ویژه بسیار بیشتر است. به استناد نتایج همان مقاله منتشرشده در نشریه لنست، ۴۶.۵ درصد افرادی که به دلیل شدت بیماری در آیسییو بستری شدهاند، یکی از انواع اختلالات روانپزشکی را تجربه کردهاند. در این میان، ۲۵.۸درصد بستری شدهها در آیسییو برای نخستین بار دچار چنین علائمی شدهاند؛ یعنی با این که شیوع اختلالات روانپزشکی در افراد بستریشده در آیسییو نسبت به مبتلایان به کووید-۱۹، یکسوم (۳۰درصد) بوده، اما بروز اختلال روانپزشکی برای آنها که نخستین بار چنین تجربهای داشتهاند، نسبت به غیر بستریهای آیسییو، ۵۰ درصد بالا رفته است. این یافتهها نشاندهنده ارتباط مستقیم میان شدت بیماری کرونا و علائم رفتاری و روانی ناشی از آن است: «البته این موضوع در تمام موقعیتهای سخت دیده میشود؛ مثلا در کارهای پژوهشی سلامت روان که در مورد سیل انجام شد، شاهد رابطه مستقیمی بین سطح آبی که در خانههای مردم بالا آمده بود با میزان علائم روانپزشکی در خانوادهها بودیم؛ یعنی اگر سطح آب سیلاب در منازل ۳۰ سانت یا یک متر بود، شیوع علائم و اختلالات روانپزشکی هم متناسب با آن شدت و ضعف داشت.»
بر اساس اعلام این روانپزشک سه نوع اختلال افسردگی، اضطراب و استرس پس از حادثه PTSD شایعترین اختلالاتیاند که در مبتلایان به کووید-۱۹ دیده شده است. در اختلال استرس پس از حادثه (در اینجا کرونا) شنیدن خبر بیماری شخص دیگر یا شدتگرفتن احتمال ابتلای خود فرد، میتواند باعث بروز استرس بیشتر در او شود، یعنی هر موضوع مربوط به بیماری، سبب تکرار خاطره دردناک و تجربه شدید استرس در فرد بیمار خواهد شد. به گفته این روانپزشک در چنین موقعیتهایی مانند شیوع پاندمی کرونا، نگرانیهای جانبی زیادی هم در بین افراد وجود دارد. مانند ترس از مبتلاکردن دیگران یا انتقال ویروس از سوی دیگران، وحشت از مرگ، ترس از طردشدن و تنهاماندن در مدت ابتلا به بیماری هم مسائلی است که استرس زیادی برای افراد ایجاد میکند.
فاصلهگذاری فیزیکی، نه اجتماعی
رسولیان میگوید: «تنهاماندن و دورشدن اطرافیان و همچنین نداشتن عیادتکننده، در گروه ترسها و اضطراباتی است که فرد بیمار تجربه میکند. افراد با توجه به ظرفیتهای روانی و شخصیتی که دارند، به شکلهای متفاوتی به این موضوع واکنش نشان میدهند. البته هماکنون، چنین مشکلاتی به دلیل شرایط بیماری از طرف جامعه پذیرفته شده اما باز هم ناراحتکننده و آسیبزاست. به غیر از عوارض جسمی بیماری، تغییر سبک زندگی ناشی از آن هم خود عاملی است که منجر به بروز اختلالات روان و استرس بیشتر در مبتلایان میشود.»
به گفته این روانپزشک بهتر است نسبت به کاربرد بعضی عبارات مانند «فاصلهگذاری اجتماعی» دقت بیشتری شود و به جای آن از «فاصلهگذاری فیزیکی» استفاده شود. یعنی در دوران کرونا نباید فاصلهگذاری اجتماعی به معنای کمشدن روابط باشد و فقط باید فاصله فیزیکی مناسب را رعایت کرد.
به اطرافیان بیماران هم توصیه میشود به هر طریقی که میتوانند به بیمار توجه و محبت کنند تا کمتر احساس تنهایی کند: «مردم با رعایت فاصله فیزیکی نباید ارتباطات عاطفی را از همدیگر دریغ کنند، چون تأثیر بسیار مهمی بر سرعت بهبودیافتن بیماری دارد.
وقتی فردی بعد از بیماری کرونا دچار اختلالات روانپزشکی شود، حتما نیاز به مداخله و درمان دارد. علائم اختلال افسردگی مانند ناامیدی، کاهش علایق و انرژی، اختلال خواب و اشتها، سبب پایینآمدن میزان مراقبت افراد از خودشان میشود و در نهایت مسیر بهبودی فرد را طولانی میکند.»
اضطراب و افسردگی؛ شایعترین عوارض ابتلا به کرونا
حمید یعقوبی، دانشیار روانشناسی بالینی دانشگاه شاهد و رئیس مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی شریف، هم درباره عوارض مربوط به سلامت روان بیماران مبتلا به کرونا توضیحاتی میدهد. به گفته او کرونا بیماری نسبتا ناشناختهای است؛ بهویژه از نظر تأثیرات روانشناختی و اختلالاتی که در اعصاب و مغز مبتلایان ایجاد میکند. البته هنوز تحقیقات در زمینه مشکلاتی که کرونا برای مغز و روان ایجاد میکند، کامل نشده است، بنابراین باید منتظر تأثیرات عوارض غیر جسمانی این ویروس در آینده ماند.
یعقوبی میگوید: «به استناد نتیجه بررسیهایی که تاکنون انجام شده، این بیماری میتواند گیرندههای مغزی و همچنین انتقالدهندههای عصبی را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین میتواند تأثیرات منفی نورولوژیک و مغزی - عصبی بر فرد داشته باشد؛ تا جایی که ممکن است در فرد فراموشی ایجاد کند.»
بر اساس اعلام این روانشناس، اضطراب و افسردگی از شایعترین عوارض بیماری کروناست: «در مبتلایان شاهد دو نوع افسردگی هستیم که یکی ناشی از ترس است و دیگری ناشی از مرگ. البته در این میان به دلیل تأثیرات ویروس بر گیرندههای مغزی، فرد احساس غم و اندوه، بیانگیزگی و بیحوصلگی میکند.»
بر اساس اعلام رئیس مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی شریف، تأثیرات روانشناختی کرونا بر مبتلایان سه گونه است. یکی جنبه مثبت دارد و دو گونه دیگر منفی است. یکی از جنبههای منفی آن درگیریهای هورمونی است. بنابراین مبتلایان به کرونا، نباید ترس و هراس مضاعفی نسبت به ابتلا به افسردگی داشته باشند. یعقوبی در توضیح بیشتر میگوید: «این افسردگی «درونزاد» و مغزی است که با توجه به تأثیرات کرونا بر مغز شدت و ضعف پیدا میکند و اغلب با برطرفشدن کرونا، این نشانهها هم از بین میرود. البته اگر شدت آن زیاد باشد، فرد باید به متخصص مراجعه کند.»
به گفته او افسردگی ثانویه ناشی از این بیماری، مربوط به مشکلات روان است که بر اثر عوارض جانبی کرونا مانند گرانی، بیکاری، تنهایی، ترس از ابتلای مجدد به بیماری و ... به وجود میآید.
یعقوبی درباره دیگر تاثیر روانشناختی کرونا میگوید: «جنبه سوم بیماری که میتواند مثبت باشد و بیش از همه در افرادی که به نوع شدید بیماری دچار میشوند، دیده میشود، ایجاد احساس رشد و پذیرش در بیمار است. بررسیهای ما نشان داده، برخی از بیماران، ترس از مرگ در اثر ابتلا به کرونا را به گونهای تجربه میکنند که منجر به رشد شخصیتشان میشود. یعنی پس از بهبودی و پشت سر گذاشتن وضعیت وخیمی که با آن دست و پنجه نرم کردند، به شناخت جدیدی از زندگی میرسند و معنای دیگری به زندگی خودشان و اطرافیان میدهند.»
به گفته رئیس مرکز مشاوره دانشگاه صنعتی شریف، این افراد «رشد پس از سانحه» را تجربه میکنند و متوجه میشوند باید کمتر زندگی را به خود و دیگران سخت بگیرند. بنابراین سعی در لذتبردن بیشتر از زندگی میکنند.»
بروز مشکلات عروقی در مغز مبتلایان به کرونا
ماجرا اما تنها به تحلیلهای متخصصان روان محدود نمیشود. متخصصان عفونی هم بر تأثیرات کرونا بر روان افراد از نظر ساختارهای فیزیولوژیکی تأکید میکنند. شروین شکوهی، رئیس بخش عفونی بیمارستان لقمان، که درگیری مستقیمی با بیماران مبتلا به کرونا دارد، به این موضوع اشاره میکند. به گفته او کرونا تغییرات و مشکلات متعددی در عروق مغز مبتلایان ایجاد میکند که اغلب مشکلات متعدد روانی هم برای بیماران به دنبال دارد: «دلایل زیادی برای بروز این مشکلات در مغز وجود دارد که از مهمترین آنها خود ویروس و حملهای است که به قسمتهای مختلف عصبی وارد میکند. بروز این مشکلات و نشانهها هم فقط مربوط به بیمارانی نیست که شدت بیماری در آنها زیاد باشد یا در بخش آیسییو بستری شده باشند.»
به گفته شکوهی، بستری افراد در بخش مراقبتهای ویژه، استرس زیادی برای بیماران ایجاد میکند و معمولا مشکلاتی مثل تغییر در سیستم ایمنی، ترشح غدد برونریز و درونریز را همراه دارد. حتی تعداد روزها و مدت زمان بستری افراد در آیسییو هم تأثیرات مهمی بر اعصاب محیطی و قدرت عضلانی بیمار میگذارد که اغلب منجر به ایجاد ضعف در کارکرد عضلات اندامهای مختلف آنها میشود. بر اساس اعلام رئیس بخش عفونی بیمارستان لقمان، هر چه تعداد روزهایی که یک بیمار به دستگاهها بهویژه لولههای تنفسی متصل است، بیشتر باشد، مشکلات جسمی و عوارض ناشی از آن هم بیشتر خواهد شد. آنها در دوره بستری، تغذیه مناسبی هم ندارند و همین موضوع حال روحی و جسمیشان را وخیمتر میکند.
مرگهای مداوم در آیسییوها، ترس بیماران را بالا میبرد
بر اساس اعلام این متخصص عفونی، مشکل بیماران مبتلا به کرونا که در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها بستری میشوند، این است که معمولا ۶۰درصد ریه آنها درگیر شده است، خود بیمار هم از این موضوع آگاه است، به همین دلیل با توجه به خبرهایی که قبلا شنیده و مرگ بیماران با این میزان درگیری ریه، در او هم احساس ترس از مرگ ایجاد میشود. همین موضوع، فرد را دچار مشکلات جدی عصبی و اختلال روان میکند.
شکوهی میگوید: «بخشهای مراقبتهای ویژه در بیمارستانهای کشور از استانداردهای لازم برخوردار نیستند و فاصله بیماران با یکدیگر در حد یک پرده است. آنها بهراحتی یکدیگر را میبینند و متوجه وخامت حال همدیگر میشوند. بنابراین وقتی یکی از آنها جانش را از دست میدهد، بیماران دیگر، در جریان قرار میگیرند و این موضوع بر روحیه آنها تأثیرات منفی میگذارد.»
به گفته این متخصص بیماریهای عفونی هر چه تعداد افراد در بخش مراقبتهای ویژه بیشتر باشد، بیماران بیشتر شاهد چنین اتفاقاتی هستند. بالارفتن میزان استرس، روند بهبودی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد: «تضعیف روحیه تأثیر بسیار زیادی بر روند بیماری و نجات بیمار از مرگ دارد. البته به همه اینها باید موضوع دیگری را هم اضافه کرد و آن، نبود امکان دیدار بیماران با خانوادههایشان است. این موضوع احساس ناراحتی، تنهایی و درماندگی مضاعفی در بیماران ایجاد میکند. از سوی دیگر، کادر درمان آن قدر مشغول و خسته است که نمیتواند پاسخ درستی به سؤالات بیماران بدهد و همین موضوع ترس و نگرانی آنها و بیاطلاعی از وضعیت خانوادههایشان را بیشتر میکند.»
به گفته شکوهی هزینههای درمان، مشکلات اقتصادی، بیکاری، کمبود دارو و دردسرهایی که خانوادهها برای تامین سرم و دارو متحمل میشوند، باز هم فشار مضاعف دیگری است که بیماران در بیمارستانها تجربه میکنند. خیلی از بیماران، در خانه مبتلایان دیگری دارند که از سلامتیشان بیخبرند و هیچکس هم نیست تا به آنها گزارشی از وضعیت خانواده بدهد. همه اینها روی هم شرایط نامطلوب روحی برای بیماران رقم میزند.
بخش مراقبتهای ویژه؛ منبع استرس و اضطراب
محمدرضا هاشمیان، فوق تخصص آیسییو بیمارستان مسیح دانشوری و استادتمام دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، هم به وضعیت روحی و روانی بیماران بستریشده در بیمارستانها اشاره میکند و به همشهری میگوید: «مشکلات مختلفی مثل اضطراب میان بیماران، ترس از محیط آیسییو، مشکلات تنفسی و تحت تأثیر قرارگرفتن ارتباط عاطفی بیماران و خانوادههایشان، خستگی و کار مفرط کادر درمان، درمانهای ناموفق و ... منجر میشود بیماران بخش مراقبتهای ویژه با مشکلات روحی متفاوتی روبهرو شوند. ارتباط بین پزشک معالج با بیماران بخش مراقبتهای ویژه ارتباط بسیار مهمی است که به دلیل سرعت انتقال بیماری نمیتواند مثل قبل از شیوع کرونا برقرار شود، گاهی این ارتباط بهصورت مجازی انجام میشود تا در حد امکان استرس کمتری به بیمار وارد شود.»
به گفته هاشمیان، موضوع مهم در پاندمیهایی مثل کرونا افزایش مرگومیر است که استرس و اضطراب بیماران بستریشده در آیسییو را بالا میبرد: «به طور کلی بخش مراقبتهای ویژه، پراسترس است. از یک طرف خود بیماران نگران ازدستدادن جانشان هستند. از سوی دیگر کادر درمان یعنی پزشکان و پرستاران به دلیل تردد زیاد و آلودگی محیط به ویروس، استرس را تجربه میکنند. مجموع اینها هم منجر به تخریب روحیه بیماران و کادر درمان این بخش میشود.»
بیماران چه میگویند؟
مونا، ۴۰ساله، یکی از بیمارانی است که چند ماه پیش، پس از ابتلا به کرونا، در بخش مراقبتهای ویژه یکی از بیمارستانها بستری شد. او و همسرش پزشکاند. با این حال تجربه بسیار سختی از بستریشدن در بیمارستان دارد؛ تجربه عجز و ناتوانی و استیصال که تأثیر زیادی بر روند درمانش داشت.
او میگوید با این که دوره سختی در بیمارستان گذرانده بود اما وقتی برای ادامه درمان به خانه بازگشته، از ترس انتقال ویروس ارتباطش را با خانواده قطع کرده؛ اتفاقی که منجر به احساس تنهایی مضاعف در او شده است: «یکی از مشکلاتی که پس از ابتلا به کرونا ایجاد میشود، بسیجشدن همه برای پیداکردن مقصر است. این که چه کسی این ویروس را وارد خانواده کرده. همین موضوع احساس گناه و عذاب وجدان زیادی به فرد تحمیل میکند و استرسش را بالا میبرد.»
مونا که به دلیل وخامت حال فاصله زیادی با مرگ نداشته، میگوید که این احساس را بسیاری از بیماران تجربه میکنند.
مرتضی، ۴۵ساله، هیچوقت تصور نمیکرد، کرونا گریبان او را هم بگیرد. حتی وقتی مبتلا شد باز هم باور نمیکرد یک روز در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شود: «به یکباره خودم را با حال وخیم در بیمارستان دیدم. حتی یک تخت خالی هم پیدا نمیشد. دیدن خودم در این وضعیت و خانوادهام که برای پیداکردن تخت مستأصل شده بودند، وحشتی در جانم انداخت و با خودم گفتم همان شب جانم را از دست میدهم. تنفس برایم سخت شده بود، وقتی هم پس از ساعتها تلاش تخت برایم خالی شد و زیر دستگاه قرار گرفتم، دیگر مرگ را به چشم خود دیدم.»
مرتضی میگوید که کرونا در چند ساعت، بیمار را در بدترین وضعیت قرار میدهد و همان زمان است که آدم احساس میکند چقدر زندگی بیارزش است: «من قبلا تجربه استفاده از داروهای آرامبخش را داشتم. وقتی کرونا گرفتم، مشکلات روحیام بیشتر شد. به همین دلیل پزشک، داروهای اعصاب و روان قویتری برایم تجویز کرد. از نظر روحی به هم ریخته بودم و ابتلا به کرونا شوک بزرگی برایم بود.»
به گفته مرتضی هنوز هم با گذشت هفتهها از بستریشدنش، دچار تپش قلب مداوم، ترس از مرگ و بیخوابیهای شبانه است.
سعید و خانوادهاش، با هم مبتلا به کرونا شدند. پیش از آن دو نفر از دوستانش به دلیل ابتلا به کرونا جانشان را از دست داده بودند و همین موضوع سبب شد تا به محض ابتلا، نگران جان خود و خانوادهاش شود. داروهایی که برای او و خانوادهاش تجویز شده بود، پیدا نمیشد، اگر هم پیدا میشد، بسیار گران بود و او توانایی پرداخت هزینهها را نداشت. خرید این داروها از بازار آزاد فشار روانی مضاعفی به او وارد کرد. آنها برای طیکردن دوره درمان، مشکلات زیادی داشتند. خانواده پدریاش از آنها دور بودند، تهیه غذا و خرید نیازهای روزمره، برایشان سخت بود، شرایطشان آن قدر نامناسب بود که برای بیکارنماندن و داشتن درآمد، خود و همسرش، با وجود ابتلا به بیماری در خانه، کار میکردند تا از پس هزینههای زندگی برآیند. حالا سعید میگوید که از صبح تا شب اضطراب شدیدی دارد، استرس رهایش نمیکند، با شنیدن خبر ابتلای دیگران به این بیماری دچار وحشت میشود. آنها از خانه خارج نمیشوند تا دوباره مبتلا نشوند.
نخستین واکنش مریم به ابتلا به کرونا، انکار بود. او به نشانههای ابتلایش توجهی نمیکرد اما در نهایت با شدیدترشدن علائم ناچار به خانهنشینی شد: «تنهایی مرا آزار میدهد. هنوز با آن شرایط کنار نیامده بودم که با وخیمشدن حالم، سر از آیسییو درآوردم. آنجا دیگر برایم آخر دنیا بود. به محض بستریشدن با خودم گفتم که زنده بیرون نمیآیم. بهشدت مضطرب شده و حتی برای مرگ آماده شده بودم.»
به گفته او به دلیل بالابودن اضطراب، در بیمارستان به او داروهای آرامبخش و ضد افسردگی زیادی داده شد اما حالا او میگوید که مصرف این میزان دارو در آن مدت، منجر به ایجاد مشکلات زیادی از نظر روحی و روانی در دوران بعد از رهایی از کرونا شده است.»