رویکردهای گیج کننده طالبان | آیا می توان به این گروه اعتماد کرد؟
گزارش های موثقی از سوء استفاده های جدی جنگجویان طالبان وجود دارد، از اعمال محدودیت های شدید اجتماعی گرفته تا بازداشت ها، اعدام ها و ربودن زنان جوان و مجرد. برخی از این اقدامات ریشه در اختلافات محلی دارند یا در قالب چرخه خشونت انتقام جویانه انجام می شوند. برخی دیگر از خشونت ها نیز با توجه به اینکه فرماندهان محلی چه کسانی هستند و چه روابطی با دولت دارند، اعمال می شود.
وبسایت «گروه بین المللی بحران» در تحلیلی درباره اوضاع افغانستان نوشت: پیشرفت طالبان را می توان در درجه اول به تضعیف روحیه و انسجام نیروهای امنیتی دولت و رهبری سیاسی نسبت داد.
از ماه مه، شورشیان نیروهای امنیتی را از بیش از ۲۰۰ منطقه از حدود ۴۰۰ منطقه کشور در بسیاری از موارد بدون درگیری زیاد بیرون راندند. اولین ولسوالیهایی که سقوط کردند، منابع اندکی داشتند و گروههای کوچکی از نیروهای دولتی را در اختیار داشتند. طالبان از طریق بزرگان محلی با بسیاری از افراد ارتباط گرفتند و آنها را ترغیب کردند که بدون جنگ پستهای خود را ترک کنند. با هر پیشروی جدید، شورشیان قوت میگرفتند و این احساس در جوامع محلی نیز تشدید میشد که قدرت طالبان بی وقفه در حال افزایش است. طی ماههای اخیر، این گروه مسلح به طور فعال جوامع محلی را در سراسر کشور با ترکیبی از اطلاعات غلط، تهدید، خشونتهای هدفمند و وعدههای بخشش با خودشان همراه کردند. این اتفاق حتی در برخی موارد برای سربازان و مقامات غیرنظامی نیز رخ داد.
در مناطق روستایی، تسلیم نیروهای دولتی که تعدادشان هم بسیار اندک بود را میتوان ناشی از چالشهای طولانی مدت در زمینه تأمین، تقویت و یا حتی اعزام نیرو به آنجا، همراه با بسیاری از مسائل مزمن رهبری در نهادهای امنیتی دانست. تأثیر تجمعی پیشرفت طالبان جبران ناپذیر و فزاینده شد. تسلیم این همه سرباز و رهبری در سطح استان و تجهیزات آنها، اقتدار و ظرفیت دولت را از نظر نظامی و سیاسی به شدت در هم شکست.
در تعدادی از مناطق، نیروهای امنیتی محلی و رهبران آنها سالها نارضایتی خود را از دولت مرکزی ابراز کرده بودند. این ناامیدیها با اعتراضات به سوءمدیریت کابل و مداخلاتش در امور محلی در بیش از نیمی از مرکز ولایات سراسر کشور در یک سال گذشته و همچنین نزاعهای قدرت بین کابل و قدرتمندان منطقهای حتی پس از اعلام قصد آمریکا برای خروج، نشان داده شد. باید توجه داشت که تسلیم بسیاری از ولسوالیها و مراکز شهری لزوماً حمایت داخلی از طالبان را آشکار نمیکند، بلکه بیگانگی عمیق بسیاری از جوامع محلی از یک دولت بسیار متمرکز را که اغلب تحت تأثیر اولویتهای کمک کنندگان خارجی خودش هست، نشان میدهد.
طالبان با مردم چگونه رفتار خواهند کرد؟
طالبان رویکردهای گوناگون گیج کنندهای را نسبت به مردم غیرنظامی و افراد وابسته به دولت در مناطقی که تصرف کرده اند، نشان داده اند. این گروه مسلح در بسیاری از مناطق تحت کنترل خود عفو نسبتاً گستردهای را ارائه کرد و به پرسنل امنیتی اجازه داد، وقتی پس از تحویل سلاح در محاصره قرار میگیرند، فرار کنند. ارتباط گسترده طالبان با مقامات سیاسی در حال حاضر موارد قابل توجهی از تسلیم و تغییر موضع افراد را در پی داشته است. این گروه مسلح در حالی که به شهرها نقل مکان کرده است، از کارمندان دولتی خواسته تا به کار خود ادامه دهند و قول داده که حقوق آنها پرداخت شود. در درازمدت، توانایی طالبان در حکومت تقریباً متکی به متقاعد کردن کارمندان دولتی است تا به وظایف خود عمل کنند.
یک سوال مهم این است که آیا این عفوهای گسترده مقدمهی یک حکومت فراگیر است یا تاکتیکی موقتیتر مبنی بر تقسیم و تسخیر مخالفان در زمان جنگ است که به طور بالقوه با قصاص در آینده دنبال خواهد شد.
در هر صورت، گزارشهای موثقی از سوء استفادههای جدی جنگجویان طالبان وجود دارد، از اعمال محدودیتهای شدید اجتماعی گرفته تا بازداشت ها، اعدامها و ربودن زنان جوان و مجرد. برخی از این اقدامات ریشه در اختلافات محلی دارند یا در قالب چرخه خشونت انتقام جویانه انجام میشوند. برخی دیگر از خشونتها نیز با توجه به اینکه فرماندهان محلی چه کسانی هستند و چه روابطی با دولت دارند، اعمال میشود. هنوز مشخص نیست که آیا رهبری طالبان اعضای خود را به خاطر این جنایات و سوء استفادهها مورد مجازات قرار خواهد داد یا خیر. تا به امروز، این گروه اغلب اتهامات چنین رفتارهایی را حتی اگر مستندات خوبی داشته باشد، اساساً رد کرده است. همچنین مشخص نیست که طالبان چه سیاستهایی را در قبال زنان در مقیاس ملی پیش خواهد برد. صرف نظر از این موارد، گزارشها از اولین روزهای حضور طالبان در مناطق شهری و تعداد زیادی از خانوادههایی که اخیراً از این مناطق فرار کرده اند، حاکی از موج بالقوه اعمال سرکوبگرانه است.
به طور گسترده تر، طالبان هرگز چشم انداز سیاسی روشنی برای افغانستان تحت حکومت خود ارائه نداده است. برخی از رهبران آنها ادعا میکنند از اشتباهاتی که در دوران حکومت خود در دهه ۱۹۹۰ انجام دادند، درس گرفته اند. اما آنها با جزئیات مشخص نکرده اند که چگونه میتوانند متفاوت عمل کنند. در یک گزارش، گروه بین المللی بحران به این نتیجه رسید که جنبش حتی در مورد تعدادی از سوالات اساسی دربارهی حکومت و سیاست به اجماع نرسیده است. حتی اگر اعضای طالبان بحث جدی را در مورد چنین موضوعاتی آغاز کرده باشند، در ملاء عام این گروه همچنان از همان زبان مبهم برای توصیف دیدگاه خود از حکومت اسلامی استفاده میکند.
اکنون قدرتهای خارجی باید چه کار کنند؟
پس از تصرف بخش اعظم افغانستان توسط طالبان و پیشروی در کابل، یکی از اولویتهای اصلی دولتهای دارای نفوذ باید جلوگیری از کشتار جمعی و به حداقل رساندن هزینههای انسانی جنگ تا حد ممکن باشد. دولتهایی که ارتباطات مختلف از جمله دیپلماتیک با طالبان دارند، باید اصرار داشته باشند که این گروه از یک کارزار خونین برای تصرف کامل افغانستان با زور خودداری کند. آنها همچنین باید بر ضرورت جلوگیری از کشتارهای متقابل و سایر سوء استفادههای جنگجویان تاکید داشته باشند. این امر باید به ویژه برای همسایگان افغانستان و دیگر دولتهای منطقه که طالبان پذیرای سیاسی آنها بوده است، از جمله پاکستان، چین، ایران و روسیه در اولویت قرار گیرد.