تنش های اجتماعی و اقلیمی در ایران نشانگر چیست؟ | فقدان حکمرانی پایدار آب
یکی از بزرگترین چالشهای قرن حاضر است که می تواند سرمنشأ بسیاری از تحولات مثبت و منفی در سطح ملی، منطقهای و جهانی باشد. ایران مشابه بسیاری از کشورهای خشک و نیمه خشک جهان در دهههای اخیر کمبود جدی در منابع آب را تجربه کرده و در حال حاضر با بحران آب و به تعبیر برخی ورشکستگی آب روبرو است.
یکی از بزرگترین چالشهای قرن حاضر است که می تواند سرمنشأ بسیاری از تحولات مثبت و منفی در سطح ملی، منطقهای و جهانی باشد. ایران مشابه بسیاری از کشورهای خشک و نیمه خشک جهان در دهههای اخیر کمبود جدی در منابع آب را تجربه کرده و در حال حاضر با بحران آب و به تعبیر برخی ورشکستگی آب روبرو است.
علاوه بر پدیده های محیطی و طبیعی همچون خشکسالی ها، تغییر الگوهای اقلیمی، افزایش دما و تبخیر و تعرق، بحران آب در ایران ریشه در رشد فزاینده و توزیع نامتعادل جمعیت، سوء مدیریت منابع آب، ناکارآمدی بخش کشاورزی، بخشی نگری مدیران، رشد لجام گسیخته شهر نشینی و نبود فرهنگ مناسب مصرف و عدم درک ارزش واقعی آب دارد. این عوامل گویای آن است که در این مدت کار جدی در خصوص اعمال حکمرانی پایدار آب انجام نشده است و مدیریت منابع آب و نحوه صحیح استفاده از منابع آبی باید با حساسیت و دقت مورد توجه باشد.
بحران اجتماعی_ سیاسی
درست است که امسال یکی از خشک ترین سالهای کشور است، اما این خشکسالی یکی از ویژگیهای ذاتی اقلیم کشور است. بنابر این سرزمین می بایست برای این مسأله آمادگی می داشت. متاسفانه غفلت و کم کاری های صورت گرفته باعث خسارت اقتصادی و اجتماعی شده و بحران آب به یک بحران اجتماعی_ سیاسی تبدیل شده است. به طور خلاصه توسعه ناپایدار و نداشتن برنامه آمایش سرزمین میتواند موجب نزاع و درگیریهای ملی_ منطقه ای شود.
با توجه به رشد سریع جمعیت و محدود بودن منابع آب، مدیریت جامع منابع آب از اهمیت فراوانی برخوردار است. اصولاً طبق قانون تخصیص آب صرفاً با وزارت نیرو است. بنابراین کلیه تخصیصات برای مصارف مختلف از جمله کشاورزی، صنعت، شرب و بهداشت توسط وزارت نیرو تعیین می شود. اگرچه بخش های مختلف مثل کشاورزی، صنعت محیط زیست و ... در این تصمیم پیگیری می بایست مشارکت داشته باشند.
تجربه کشورهای مختلف در زمینه مدیریت منابع آب نشان میدهد که اعمال مدیریت صحیح بر منابع آب به میزان زیادی محدودیتها و مشکلات ناشی از کمبود آب را تعدیل میکند. در این راستا نظاممند سازی فرآیند تخصیص آب راهکاری راهبردی و اقدامی اساسی جهت دستیابی به امنیت آبی و توسعه پایدار منابع آب تلقی میشود.
بدین منظور تدوین و استقرار یک نظام یکپارچه تخصیص آب، از طریق برقراری تعادل میان عرضه و تقاضای آب، بهرهبرداری از منابع با رویکرد توسعه پایدار و بهره برداری متوازن یکی از الزامات مدیریتی صحیح و پایدار بر منابع آب است.
این پرسش مطرح میشود که آیا نظام حکمرانی آب در ایران از مسیر طبیعی خود که باید منطبق بر مولفه های بوم شناختی و اقلیمی خشک و نیمه خشک ایران باشد خارج نشده است؟ آیا نیاز نیست تغییراتی در ماهیت نظام حکمرانی آب به وجود بیاید؟ باید گفت: بحران آب ناشی از کمبود آب و قرارگیری کشور در اقلیم خشک نیست و در دهههای گذشته به دلیل فعالیتهای انسانی مانند مصرف بی رویه آب، رشد جمعیت، افزایش شهر نشینی، تغییر اقلیم، ورود انواع آلودگی های کشاورزی و صنعتی و ... شاهد به وجود آمدن بحران در حوزه آب هستیم و همچنین شواهد و بحثهای علمی نشان می دهند که بحران فعلی، به عنوان حکمرانی آب است.
ابتدا می بایست مفهوم حکمرانی آب را با هم مرور کنیم. مطابق با منابع معتبر موجود حکمرانی آب مجموعه ای از سیستمهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اجرایی موجود است که توسعه و مدیریت منابع آب به ارائه خدمات آب در سطوح مختلف جامعه را تنظیم میکند. حکمرانی فعلی مدیریت آب مبتنی بر شرایط بومشناختی کشور و ظرفیت تحمل حوضه های آبریز کشور نیست و از دیدگاه نظام حکمرانی باید به موضوعات مربوطه از قبیل سیاست های نظام حقوقی، نظام بهرهبرداری، قوانین و ... اعمال اقتدار جهت اجرایی کردن تصمیمات در این بخشها، ظرفیت بوم شناختی و اقلیم کشور و ... در برنامه های توسعه اقتصادی_ اجتماعی و فرهنگی کشور توجه ویژهای صورت پذیرد.
نیاز به تغییر حکمرانی آب
نیاز به تغییر حکمرانی با رویکرد توسعه پایدار و توجه کافی به توان اکولوژیکی و ظرفیت زیستی کشور، تأمین حق آبه محیط زیست و توجه به برنامههای آمایش سرزمین و توسعه عمرانی متوازن و پایدار در رودخانه ها و تالاب ها و ... و توجه به تغییر اقلیم در برنامه های مدیریت منابع آب ضروری است.
با توجه به توزیع زمانی_ مکانی نامناسب بارش ها و منابع آب در کشور ساخت سدها در حد توان اکولوژیکی و ظرفیت زیست محیط ها حوضه های آبریز ضروری است. مطابق با آمار شرکت مدیریت منابع آب ایران بیش از ۸۰ درصد ذخایر سدهای ایران روی رودخانه هایی ساخته شده یا در دست مطالعه و ساخت است که آب آنها به دریا می ریزد، که میتواند به نوعی مانع از دسترس خارج شدن آب شود. اگرچه هر گونه افراط و تفریط در ساخت سد میتواند ضربه سنگینی به محیط زیست و منابع آبی کشور وارد کند، چراکه سدسازی از عوامل تخریب محیط زیست به شمار میرود که آسیب جبران ناپذیری به آبخیزها، کوهستان ها، جنگل ها، رودخانه ها تا سیلاب دشت ها، دهانه ها، تالاب ها، دریاچه ها و دریاچههای کشور وارد کرده است.
بنابراین توجه به راهکارهای غیرسازه ای مانند افزایش میزان آب بها، آموزش و فرهنگسازی، مشارکت مردمی، بازنگری در قوانین و مقررات و ... نیز از اهم موضوعات مدیریت آب کشور است. همچنین می بایست توجه کرد که همیشه روشهای غیر سازه ای باید توامان در طراحی های سازه ای مورد توجه قرار گیرند، زیرا استفاده از آنها موجب افزایش اثربخشی میشود.
راه بازگشت به مسیر صحیح آب در طبیعت ایران این است که شاهد تغییر حکمرانی با رویکرد توسعه پایدار باشیم. چرا که تنها راه بهبود وضعیت فعلی تغییر رویکرد توسعه است. اگرچه می بایست از تجربیات گذشته آموخت و امور را با توجه به مسائلی همچون جلوگیری از تخریب منابع آب و حفظ و احیا و توسعه بهرهبرداری بهینه از آنها در جهت توسعه پایدار آموزش و اصلاح الگوی مصرف، ابداع فناوری های نوین مصرف بهینه آب، تصفیه و بازیافت فاضلاب، ارتقاء شیوههای کشاورزی، تعیین دقیق قیمت آب بها، توسعه سیستم های جمع آوری آب باران، تعیین حریم بهداشتی و زیست محیطی برای منابع تامین کننده آب شرب، وضع مقررات و سیاست های جدید، بهره برداری بهینه از آب های مرزی کشور، تدوین اقتصاد آب از جمله اقتصاد محیط زیست در برنامه ریزی، تهیه برنامه جامع ملی به منظور جلوگیری از ورود آب های آلوده به چرخه طبیعی، ارزیابی اثرات زیست محیطی طرحهای مهم توسعه منابع آب به منظور کاهش اثرات منفی و محیط زیست و ... اصلاح کرد.