کدخبر:
205943
چند بعدی شدن فقر و شرمساری پدر
اخیرا در فضای مجازی، مصاحبه کوتاهی پخش شده که باعث تاثر مخاطبان این فضا شده است.
نویسنده: محمدجواد لسانی
اخیرا در فضای مجازی، مصاحبه کوتاهی پخش شده که باعث تاثر مخاطبان این فضا شده است. مصاحبه شونده، شخصی ست حدود پنجاه ساله که گویا در کنار گذری، تعداد معدودی ماهی، برای فروش در دست دارد. شنیدن صدا و به ویژه دیدن سیمای شکسته آن پدر با خطوطی از رنج ها، چنان است که هر بیننده ای را به فکر می برد. این پدر، حاضر می شود تنها به دو سوال کوتاه، پاسخ هایی بدهد تا وضعیت وخیم درآمدش، بر همگان هویدا شود و همین چند عبارت کوتاه برای قضاوت و برنامه ریزی کارگزاران، کافی به
نظر می رسد؛
_نظرت درباره زندگی چیه؟
_... زندگی خوبه! ( با خنده ای تلخ)... می گذره بالاخره. کم باشه... زیاد باشه. یه روز هست... یه روز نیست. اون چیزایی که آرزو داریم... بهش نمی رسیم! چیزی می خوایم بخوریم... نمی تونیم بخوریم... توانایی شو نداریم که بخریم. من چند ساله که گوشت نخوردم... خودمم نمی دونم.. گوشت گاو اینجا آوردند ۱۳۰ هزار تومن... من با این دو کیلو ماهی ( برای فروش) سر تا پاش ۵۰ تومن در روز سود نمیشه... ۱۳۰ هزار تومن برم گوشت بخرم اونم گوشت گاو؟ نمی تونم... مرغ، به زور... چند کیلو ماهی بفروشم برم یک کیلو مرغ بخرم؟ میوه که اصلا خبری نیست... همه فصل ها میاند این
میوه ها.. فقط ما می بینیم و بس! خدا شاهده... فقط می بینیم...هوس هم می کنیم ها ... اناره... نارنگیه... این موزه... شاید به زور یک کیلو پرتقال در ماه بگیریم...گوشت مون کجا بود!
_ زندگی تو دوست داری؟
_آره... دوست دارم زندگی رو، بخاطر زن و بخاطر بچه هام شده باید دوست داشته باشم. باید من یه سایه ای روی سر اینا باشم.. حالا خودمم دوست نداشته باشم... دیگه بخاطر اونا باید زنده بمونم...
روزبه کردونی، رئیس موسسه پژوهش تامین اجتماعی، در گفتگویی با رسانه های جمعی اعلام کرده « تحقیقی درباره فقر و نابرابری در ایران انجام شده که وزارت کار، گزارش مکتوب آن به عموم دستگاه ها ارائه شده.»
در گزارش فوق آمده که اکنون لازم است فقر در ایران را چند بعدی بررسی کرد تا به لایه های پنهان فقر در اجتماع انسانی بیشتر واقف شد. به عبارتی روشن پس از مطالعات متعدد در راستای فقر درآمدی، از سال ۲۰۰۹ میلادی، موسسه توسعه انسانی سازمان ملل متحد با همکاری دانشگاه آکسفورد شاخص فقر چندبعدی را تعریف کرده اند. در واقع شاخص فقر چندبعدی، نشاندهنده محرومیت یک جامعه در قابلیتهای اولیه انسانی است به عبارت روشن، مانند گذشته
نباید برای سنجش فقر جامعه تنها به میزان پول توی جیب افراد معمولی نگاه کرد بلکه الگوی مدرن و ژرفی برای توزین به میدان آمده که فقر درآمدی را در موقعیت های ناگفته بیان میکند.
این سنجش گری دارای سه بعد کلی است؛ ۱. بهداشت، ۲.آموزش. و ۳.استانداردهای زندگی. به این معنا که براساس سه شاخص معرفی شده، میزان محرومیت، به شکل هندسی واکاوی علمی میشود.
متاسفانه این شاخص ها، به تازگی در کشور ایران کاربرد یافته و برای محاسبه، نوظهور به نظر می رسند. بدین ترتیب، اولین قدم در مسیر مبارزه با فقر و محرومیت، آگاهی از وضعیت سه گانه فقر در کشور است تا در باره آن، داوری جامعی کرد.
به عبارتی روشن، بررسی وضعیت کشور در این اضلاع هندسی به همراه ارائه راهکارهای علمی و عملی به تصمیمسازان اقتصادی و سیاستگذاران کمک میکند تا فقر گسترده بر خانه های خاموش مردم را درمان کنند.
یکی از مهمترین اهداف « سند توسعه هزاره سازمان ملل متحد» (MDG)، ریشهکنی فقر و گرسنگی مطلق در پنج قاره جهان است. این سند در قالب دو هدف فرعی شکل گرفته که خواندنی و کاربردی هستند. کاهش ۵۰ درصدی افرادی که درآمدشان کمتر از یک دلار در روز است یعنی افرادی که از گرسنگی رنج بسیار میبرند یکی از آن آرمان های اجتماعی ست که مدنظر کارشناسان سازمان ملل قرار گرفته.
قطعا پیچیدگی موضوع فقر با توجه به روند مخرب آن در توسعه اقتصادی و فرهنگی کشورها، نیازمند تدابیر ملی و بینالمللی است و چه کسی ست که بتواند با دلایل واقعی و عقلانی، از این حقیقت جهانی غفلت کند.
اینک با اشراف بر این برنامه های کارشناسی شده، برای مهار فقر چه باید کرد؟ آماری که وزارت کار در نیمسال دوم سال ۱۳۹۹ ارائه داده، وخامت اوضاع را تا حدودی نشان می دهد؛
۱۸ درصد مردم ایران از نظر دسترسی به زیرساختها و ۲۸ درصد نیز از لحاظ درآمدی، فقیر هستند. اینها آماری ست که معاون رفاهی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی اعلام کرده. اعداد و ارقامی که برای جامعه کنونی اصلاً خوشایند نیست و نشان میدهد چیزی حدود ۲۵ میلیون ایرانی از لحاظ درآمدی، کاملا فقیر هستند و ۱۵
میلیون نفر هم به زیرساختهای تامین زندگی عادی، دسترسی ندارند.
با نظر به تعریف جدید فقر، این معضل در تحلیلها و پژوهشها، به صورت چند بعدی درنظر گرفته میشود. به طوری که لازم است فقر درآمدی معمول با فقر قابلیتی یا چندبعدی سنجیده شود. یعنی میزان درآمد خانوادهها نسبت به هزینههای زندگی به عنوان فقر درآمدی، در کنار میزان دسترسی مردم به خدمات زیربنایی محاسبه خواهد شد؛ کمبود آب، گاز، برق، مسکن، آموزش و بهداشت، در شمار فقر قابلیتی است.
در همین راستا چنین استنباط می شود که به استناد نتایج پژوهشی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با نگاهی به میزان بودجه و خانوادههای تحت حمایت سازمانها و نهادهای مختلف، چنین بر می آید که هنوز در اولویتبندی فقر در دستگاههای دولتی، برنامه و نگاه درستی وجود ندارد. این درحالی است که دولت با وجود کمک چند هزار میلیاردی به صندوق بازنشستگی کشوری و همچنین سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح، اما در مجموع فقط ۲ میلیون خانواده تحت پوشش آنها قرار دارند. در حالیکه حمایتهای عام اجتماعی نادیده می مانند و پولی که باید به سه دهک پایین جامعه در سراسر استان ها تقسیم شود تنها در همین صندوقهای بازنشستگی نام برده شده تعریف می شوند.
در این حال، احساس می شود که برای بهبود وضعیت معیشتی کشور لازم و حیاتی ست که تحولی در نظام مالی صورت گیرد. به هرحال اگر دولت، بودجهاش را بین سازمانها و نهادها تقسیم کرده، بجاست تا نسبت به نحوه هزینه کرد آنها و تاثیرش در کاهش نرخ تورم در جامعه نیز جوابگو باشد تا حداقل در این شرایط، اگر اوضاع را بهبود نمیبخشد، نسبت به وخیمتر کردن آن هم کاری انجام ندهد. زیرا متاسفانه ردیف هایی مصوب شده که میزان بالایی از بودجه کشور را نهنگ وار می بلعند. موسسات و نهادهایی که سالیانه بر میزان برخورداری شان
افزوده می شود و پشتیبان های محکمی در میان تصمیم گیران و تصویب کنندگان دارد در حالیکه همین بنگاه های اقتصادی و فرهنگی، دستاوردهای محسوس و چندانی برای آحاد جامعه نداشته اند. اما در برابر این نورچشمی ها، موسسات و مراکزی قرار دارند که اختصاص بودجه لازم به آنها، حکم خون در رگ های جامعه دارد. اما متاسفانه این دیدگاه نابرابر سبب شده که دسته دوم، نصیب کمتری در این میانه داشته باشند. این، تصویر نامتعادل به نظر می رسد و اجحافی در حق آن هاست. زیرا این سازمان ها را به محاق ناکارآمدی کشانده و بشدت لاغر و نزارشان کرده است. پیامد این بی تدبیری ها، متوجه
اقشار آسیب پذیر جامعه است تا نمود های زشت خود را در حریم خانواده ها نشان دهد.
یکی از یافتههای اصلی این پژوهش، آن است که جمعیت زیر خط فقر، بسیار بالا رفته و کسی پاسخگو نیست.
روزبه کردونی درباره مطالعه فقر و نابرابر در ایران گفته: « این مطالعه نشان می دهد در حالی که جمعیت زیر خط فقر مطلق از سال ۹۲ تا ۹۶ به ۱۵ درصد رسیده بود اما از سال ۹۶ تا ۹۸ به ۳۰ درصد افزایش یافت.»
به گفته وی، گزارش این پژوهش به مراکز مهم تصمیم گیر کشور ارائه شده است.
فقر مطلق به شرایطی گفته میشود که در آن امکانات مادی فرد یا خانوار، تکافوی نیازهای اولیه آنها را نکند. دسترسی به غذا، آب آشامیدنی سالم، سرپناه مناسب، آموزش اولیه و خدمات بهداشتی ضروری، جزو این نیازهای اولیهاند.
پیش از این هم، محمدحسین شریفزادگان، رئیس یک نشست علمی موسسه عالی پژوهش تامین اجتماعی در ایران جزئیاتی از مطالعات رسمی فقر و نابرابری را بیان کرده بود. شریفزادگان گفته یکی از مشکلات رفاهی در ایران « عدم تعادل منطقهای» است به ترتیبی که در استان سیستان و بلوچستان، فقر درآمدی آن بالای ۷۰ درصد و فقر چند بعدی بالای ۷۰ است.»
همانطور که در تعریف جدید گفته شد شاخص فقر چند بعدی به جای تعیین یک میزان مشخص به عنوان آستانه فقر، با بررسی اجزای دسترسی به آموزش، بهداشت و استانداردهای زندگی محاسبه میشود.
شریفزادگان به ابعاد نابرابری در ایران اشاره کرده: « اصل ۳۰ قانون اساسی آموزش رایگان را به دولت حکم میکند که متاسفانه خلاف آن عمل کردیم و نابرابری آموزشی شدیدی در ایران وجود دارد و کرونا نیز به آن شدت بخشیده است.»
او همچنین از دولتهای ایران برای فقدان برنامهریزی برای « مسکن فرودستان » انتقاد کرده است.
باید از همه تصمیم گیران کشور پرسید که نسبت به این آمارهای تاسف آور چه تدبیری اندیشیده اند زیرا بدون تعارف، اگر وضعیت، به همین شیوه ادامه یابد میزان فقیران و فرودستان کشور سال به سال افزایش محسوسی خواهند داشت و در نماد گرایی دردناک باید گفت که بر تعداد پدران شرمسار خانواده روز به روز افزوده خواهد شد. یعنی اگر این گزارش وزارت کار نتواند در نزد مسئولان امر، به یک دغدغه ملی درجه اول تبدیل شود پس چه چیز دیگری دغدغه اصلی آنها بوده که از عموم مردم پوشیده نگاه داشته اند؟