چرا بن سلمان به سمت ایران آمد؟
پیش بردن همزمان دو سیاست متضاد برای کشورهای عربی مهارت دیپلماتیک زیادی طلب خواهد کرد: آنها از سویی در حال عادی سازی رابطه با اسراییل هستند و همزمان می خواهند به ایران هم نزدیک شوند.
تغییر لحن دولت سعودی نسبت به ایران و اظهارات اخیر "محمد بن سلمان" درباره تمایل پادشاهی سعودی به داشتن "رابطه خوب با ایران" و نیز انتشار گزارش هایی مبنی بر مذاکرات بین ایران و عربستان با میانجیگری عراق در بغداد، از رویدادهای چند هفته گذشته در منطقه جنوب غربی آسیا بوده است.
به گزارش عصرایران، "الی لیک" ستون نویس وب سایت شبکه خبری بلومبرگ آمریکا با انتشار مقاله ای، تغییر لحن و سیاست آشکار محمد بن سلمان در قبال ایران را به تغییر دولت در آمریکا مرتبط دانسته اما در عین حال واقعه حمله ماه سپتامبر 2019 به تاسیسات نفتی سعودی را هم بی ارتباط به این چرخش سعودی و حتی دیگر کشورهای عربی کرانه جنوبی حلیج فارس از جمله امارات در قبال ایران نمی داند.
بلومبرگ در مطلبی به قلم "الی لیک" نوشت:
اواخر ماه گذشته "محمد بن سلمان" ولیعهد سعودی یک شاخه زیتون به سمت دشمن اصلی کشورش دراز کرد. بن سلمان در مصاحبه خود با تلویزیون عربستان گفت که وی به دنبال "داشتن روابط خوب" با ایران است.
این حداقل یک عقب نشینی لفظی برای سعودی ها است، که درگیر جنگی شریرانه و ویرانگر علیه حوثی های مورد حمایت ایران در یمن هستند و از طرفداران جدی جنگ اقتصادی دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق علیه ایران بودند. برای یادآوری، 3 سال پیش بود که شاهزاده محمد بن سلمان رهبران ایران را با هیتلر مقایسه می کرد اما حالا می گوید می خواهد با آنها رابطه خوبی داشته باشد.
اکنون جو بایدن آشکارا اعلام کرده است که به عربستانی ها چک سفید نمی دهد. وی در حال یافتن راهی برای پیوستن مجدد ایالات متحده به توافق هسته ای 2015 با ایران (برجام) است؛ توافقی که در صورت احیا، میلیاردها دلار منابع ارزی مسدود شده دولت محروم از پول نقد ایران را آزاد می کند.
بنابراین یک توضیح در مورد تلاش سعودی ها برای نزدیک شدن به ایران این است که متحدان منطقه ای آمریکا با یک سیاست خارجی جدید در حال تطبیق با برنامه ها و سیاست های رئیس جمهوری جدید آمریکا هستند.
"دیوید شنکر" یکی از اعضای ارشد موسسه خاور نزدیک واشنگتن که به عنوان دستیار وزیر امور خارجه دولت ترامپ نیز خدمت می کرد، در این باره معتقد است انگیزه سعودی ها از نزدیک شدن به ایران در دوره جدید این است که آنها نمی خواهند در شرایط جدید منطقه تنها و بدون حمایت ایالات متحده بمانند.
چرخش سیاست سعودی ها در قبال ایران البته به این نقطه ختم نمی شود و سابقه آن را می توان به بیش از 1 سال پیش برگرداند. دیپلمات های آمریکایی به من می گویند که سعودی ها در اواخر سال 2019 و پس از حمله موشکی ویرانگر به زیرساخت های نفتی خود در ماه سپتامبر 2019 ، تلاش برای برقراری ارتباط با ایران را آغاز کردند. بن سلمان از ترامپ خواسته بود تا به حمله آرامکو پاسخ دهد، اما ترامپ قبول نکرد. در نتیجه مذاکرات سطح پایین تری بین سعودی ها و ایرانی ها آغاز شد. تنها تفاوت بین 2019 و 2021 این است که در فاصله بین این دو تاریخ دولت جدیدی در آمریکا سر کار آمده و بن سلمان چرخش خود را به صورت آشکارتری دنبال می کند.
به گفته منابع من، پس از حمله موشکی ایران به آرامکو در سپتامبر 2019 ( توضیح مترجم: حوثی های یمن مسئولیت این حمله را بر عهده گرفتند و ایران هرگونه دست داشتن در این حادثه را رد کرده است اما آمریکا و عربستان سعودی معتقدند این حمله با توجه به پیچیدگی های عملیاتی و طراحی، کار ایران بوده است.) وزارت امور خارجه ترامپ تنها کاری که کرد این بود که سعودی ها را ترغیب کرد که در مقابل ایران محکم بایستند. اما چند ماه بعد در ژانویه سال 2020 در حمله هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی ژنرال "قاسم سلیمانی" کشته شد ( به فرمان ترامپ ترور شد) و پس از آن ترامپ برای نشان دادن بازدارندگی نیروهای بیشتری را به منطقه اعزام کرد.
درعوض دولت بایدن مشوق ارتباط پادشاهی سعودی با ایران است. شنکر به من گفت که چرخش کشورهای عربی او را به یاد یک مورد مشابه در روابط کشورهای عربی با دولت بشار اسد در اواخر دهه 2000 می اندازد. پس از آنکه آمریکا در سال 2007 کنفرانس منطقه ای صلح بین اعراب و اسرائیل را برگزار کرد، چندین کشور عربی از جمله عربستان سعودی سیاست انزوای خود در قبال سوریه را به عنوان مجازات نقش سوریه در ترور "رفیق حریری" نخست وزیر سابق لبنان در سال 2005 ، کنار گذاشتند و با سوریه وارد تعامل شدند، اما همین کشورهای عربی پس از آغاز جنگ داخلی سوریه در سال 2011 دوباره به سیاست انزوای سوریه برگشتند و رابطه خود با دولت بشار اسد را قطع کردند و مخالفان داخلی او را زیر چتر حمایت خود گرفتند.
همانطور که اکنون ، سیاست رئیس جمهوری ایالات متحده بر روابط متحدان عرب خود تأثیر گذاشت. آنچه این بار متفاوت است این است که متحدان عرب آمریکا هم اکنون خود را برای خاورمیانه ای آماده می کنند که دیگر قدرتمندترین دوست آنها (آمریکا) در آنجا حضور فعالی نخواهد داشت.
این تحولات توضیح می دهد که چرا کشوری مانند امارات متحده عربی نیز- به عنوان اولین کشور عربی که به "توافقنامه آبراهام" با اسرائیل پیوست - بی سر و صدا در حال گفتگوی دیپلماتیک با ایران است. اگر دولت بایدن وعده خود را در مورد کمتر کردن مداخله مستقیم آمریکا در امور خاورمیانه اجرا کند، کشورهای عربی که تنها خواهند ماند در فضای جدید باید هر چه می توانند به دوستان خود افزوده و از دشمنان خود بکاهند.
بر این اساس به پیش بردن همزمان دو سیاست متضاد برای کشورهای عربی مهارت دیپلماتیک زیادی طلب خواهد کرد: آنها از سویی در چارچوب "طرح آبراهام" در حال عادی سازی رابطه با اسراییل هستند و از سوی دیگر به دنبال ایجاد رابطه با دولتی هستند که به طور مستقیم متعهد به نابودی رژیم اسراییل است. هفته گذشته رهبر ایران در سخنرانی خود در روز قدس بار دیگر روشن ساخت که ایران هنوز هم متعهد به سیاست نابودی اسراییل است.
همچنین رهبر ایران پیامی نیز به کشورهای عربی در پی رابطه با اسراییل فرستاد و گفت:" آیا عادی سازی روابط اسراییل با چند کشور ضعیف عربی کمکی به این رژیم (اسراییل) خواهد بود؟" حساب توییتری منسوب به رهبر ایران این جمله را به انگلیسی و از میان اظهارات اخیر ایشان در روز قدس بازنشر کرده است.