تفاوت "احضار"خانگی و "احضار" تلویزیونی
سریالی که علیرضا افخمی با عنوان «دعوت نحس» ساخت و با عنوان «احضار» روی آنتن فرستاد، ادعای ماورایی بودن، داشت و انتظار دلهرهآور بودن، ایجاد کرد ولی از مختصات ژانر دلهره حتی یک سکانس نمادین هم نداشته است.
اگر بخواهیم سریال افخمی را با سریالهایی همگونه نظیر سریالهای خانگی «احضار» و «خوابزده» و حتی نمونههای تلویزیونی مقایسه کنیم باید بگوییم آنچه افخمی ساخته اندکی از «خوابزده» روانتر ولی هم از سریال خانگی «احضار» عقبتر است و هم از سریالهای تلویزیونی مثل مثل «او یک فرشته بود» و «اغما».
خوابزده آنقدر از داستانپردازی و ایجاد فضاهای معماگونه، عاجز بود که بی هر گونه بازخورد جامعی فقط آمد و رفت ولی سریال خانگی "احضار" ساخته رامین عباسی زاده چه به لحاظ کارگردانی و چه به لحاظ کوشش جهت ایرانیزه کردن ژانر دلهره از متن گرفته تا تصویر، اثر استانداردی از کار درآمد.
«احضار» خانگی را رامین عباسیزاده ساخته بود که خودش در همکاری با علیرضا افخمی سریالی مثل "او یک فرشته بود" را ارائه داد؛ سریالی ماندگار که هنوز هم در بازپخش مخاطب دارد. آنچه "احضار"خانگی داشت و "احضار" تلویزیونی نداشت قابهای بصری استاندارد جهت ایجاد تعلیقهای ژانریک و درعین حال قصهای بود که کم و بیش میترساند.
عباسیزاده، «احضار» را بهعنوان اولین تجربه کارگردانی برای شبکه خانگی ساخت ولی تجربه تهیهکنندگی از یک سو و وامداری کامل به مختصات ژانر دلهره موجب شد سریالی آبرومند ارائه کند.
شاید اگر افخمی هم بهجای بردن داستانش به دل مراودات دختر-پسری دمده و راه انداختن بازیهای خیانتپیشگی، یکی از فیلمهای کالت ژانر هارور را ایرانیزه میکرد بهمراتب موفقتر از این بود که در سکانسهای مثلا احضار روحش، مخاطب بهجای ترس، خندهاش بگیرد یا نتواند نورپردازی دلهرهآور سکانسهای مفقودی در جنگل را فراهم کند.
شنیدن عنوان «احضار» هم تعلیقبرانگیز است چون یادآور آثاری ماندگار از ژانر دلهره است ولی آنچه در سریال تلویزیونی به همین نام نمیبینیم، حداقل تعلیق است. ای کاش حداقل چنین نامی بر این سریال نمیگذاشتند.
«احضار» افخمی باعث شد عیار "احضار"عباسیزاده بیش از پیش به چشم آید و قدرش بهعنوان اولین دستاورد شبکه خانگی در ژانر هارور بیشتر دانسته شود.