تحقیق جدید:
انتصاب مدیران زن جدید ،باعث تغییرات بزرگ درتفکر مدیران میشود
به گزارش HBR، تحقیقات نشان داده شرکتهایی که از زنان بیشتری در تیم مدیریت ارشد خود استفاده میکنند، سودآورتر هستند، مسوولیت اجتماعی بیشتری دارند و تجربه مشتری امنتر و باکیفیتتری ارائه میکنند. اما وقتی میخواهیم توضیح دهیم چرا استفاده بیشتر از زنان در پستهای مدیریتی دستاوردهای کسبوکار بهتری بهدنبال دارد و چه مکانیزمهای خاصی باعث به وجود آمدن این نتایج مثبت میشود، تحقیقات موجود، محدودتر هستند.
محققان وضعیت مدیران زن و مرد را دنبال کرده و هزینههای تحقیق و توسعه، نرخ ادغام و تملک و محتوای نامههایی که به سهامداران نوشته میشود را در ۱۶۳ شرکت چندملیتی ظرف مدت ۱۳ سال بررسی کردند تا بفهمند استراتژیهای بلندمدت این شرکتها، چطور بعد از پیوستن زنان به تیم مدیریت ارشد آنها تغییر کرده است. این تحقیق، سه روند مجزا را نشان داده است:
۱- استقبال شرکتها از تغییر بیشتر و از ریسک کمتر میشود. بعد از پیوستن زنان به تیم مدیریت، سازمانها بیشتر بهدنبال تغییر رفتند و در عین حال بهدنبال کاهش ریسکهای ناشی از این تغییرات بودند. این یعنی اضافه شدن زنان به پستهای مدیریتی لزوما چشمانداز جدیدی به تیم نمیدهد، بلکه نحوه تفکر اعضا را متحول میکند. تحقیق مذکور نشان داده مدیران زن صرفا ایدههای جدید خاصی در تیم مطرح نمیکنند، بلکه حضور آنها باعث میشود مدیران ارشد بیشتر از تغییر استقبال کنند. این تغییر ذهنیت، باعث تحولات محسوس در اتخاذ تصمیمهای استراتژیک کلیدی شرکتها میشود.
۲- تمرکز شرکت از ادغام و تملک به تحقیق و توسعه تغییر مییابد. وقتی تیم مدیریت شرکتها، زنان را اضافه میکنند، از استراتژی «خرید دانش» که بر ادغام و تملک شرکتهای دیگر متمرکز است و میتوان آن را یک رویکرد مردانه کنشگر دانست، به سوی استراتژی «ایجاد دانش» حرکت میکنند که بر تحقیق و توسعه داخلی متمرکز است و میتوان آن را رویکردی زنانهتر و مشارکتی دانست.
۳- وقتی زنان به خوبی به تیم مدیریت ارشد پیوند میخورند، اثر انتخاب آنها بسیار بهتر و بزرگتر است. هر چقدر یکپارچگی زنان با تیم مدیریت بیشتر باشد، اثر آن در تصمیمگیریها مشهودتر است. دو فاکتور کلیدی در این موضوع موثرند: اول اینکه اضافه شدن مدیران زن به تیم مدیریت، تفکر تیم را در مواردی بیشتر تغییر میدهد که حداقل یک زن دیگر از قبل در تیم باشد. دلیل آن این است که تیمهایی که قبلا یک زن در اعضای آنها بوده، در همکاری با زنان یا اضافه کردن زنان دیگر راحتتر عمل میکنند. دوم اینکه تحقیقات نشان داده تغییرات بزرگتر در تفکر مدیران، زمانی اتفاق میافتد که مدیران زن جدید، بخشی از یک گروه تازه منصوب شده باشند. به عبارت دیگر، اگر یک شرکت ۱۰ مرد و ۲ زن را به پستهای بالاتر ارتقا دهد، نسبت به زمانی که شرکت ۵ مرد و یک زن را ارتقا دهد، اثرگذاری کمتری دارد. دلیل آن این است که وقتی گروه بزرگتری ارتقا پیدا میکنند و وارد تیم مدیران ارشد میشوند، مدیران قبلی احساس خطر میکنند و این باعث میشود نسبت به اعضای تازه وارد موضع بگیرند و توانایی آنها برای مشارکت محدود شود.