|
کد‌خبر: 198122

جنگنده های آمریکایی و اسرائیلی در ایران چگونه رصد می شوند

چطور هواپیماهای پیشرفته‌ای نظیر اف۲۲ و اف۳۵ که آمریکایی‌ها بر روی رادارگریز بودن آنها تبلیغ زیاد می‌کنند، قابل کشف و شناسایی هستند.

کمتر از دو دهه پس از شروع جنگ سرد در قرن بیستم میلادی با پیشرفت صنایع مخابراتی، امکان ساخت رادارهایی با دقت بالا فراهم شد. این رادارها از امواجی با طول موج کمتر که به معنی فرکانس بالاتر است، استفاده می‌کردند که قابلیت تشخیص اشیای کوچکتر را با دقت بالاتری داشت. خصوصاً برای هواپیماهای جنگنده و موشک‌ها چنین رادارهایی مناسب‌تر بود تا بتوان کار کنترل آتش را به آن‌ها سپرد. توسعه سریع سامانه‌های پدافند هوایی و رادارها در شوروی در این زمینه مثال زدنی است.

شیوه بازگشت امواج رادار در برخورد با اشیاء به میزان زیادی بستگی به نسبت طول موج رادار به ابعاد شیء دارد. در نتیجه به طور کلی، سه ناحیه یا سه شیوه رفتاری وجود دارد که در شکل زیر نمایش داده شده است.

در ناحیه اول که به آن رژیم پخش رالی هم گفته می‌شود، طول موج مشابه یا بزرگتر از شکل فیزیکی هدف است و میزان بازتاب به صورت تقریباً خطی، متناسب با ابعاد هدف است یعنی هرچه هدف بزرگتر باشد، بازتاب آن نیز بیشتر خواهد بود.

با کاهش طول موج رادار (افزایش فرکانس) ناحیه دوم یا رژیم رزونانس (تشدید) رخ می‌دهد که در آن طول موج رادار قابل مقایسه با اجزای کلیدی هدف است مثلاً دهانه ورودی هوای موتور یا برخی گوشه‌ها روی پیکره هواپیمای هدف.

در این حالت میزان بازتاب به شدت افزایش یافته و فرم نوسانی نیز پیدا می‌کند که نشانه بروز تشدید یا رزونانس است (با رادار روسی به همین نام که از همین پدیده استفاده می‌کند اشتباه نشود). در نهایت با کوچکتر شدن بیشتر طول موج که برای رسیدن به دقت‌های بالا در رادارها صورت گرفت رژیم پخش اپتیکال رخ می‌دهد که در آن طول موج کوچکتر از ابعاد هدف و حتی اجزای کلیدی آن است. در این رژیم می‌توان با رهیافت‌های خاص طراحی ظاهری، میزان و جهت بازتاب راداری را تا حد چشمگیری کنترل کرد.

تأثیرگذاری بسیار بالای پرنده‌های پنهانکار راداری یا استیلث (Stealth) در برابر رادارهایی با طول موج سانتیمتری یا دسی متری به همین علت است که این طول موج‌ها در حدود یک دهم تا یک صدم ابعاد جنگنده و اجزای کلیدی آن است.

* رویکردهای کشف هواگردهای پنهانکار

درک همین پدیده نقطه شروع مقابله راداری با پرنده‌های پنهانکار در دهه ۱۹۹۰ بود. عملکرد درخشان جنگنده بمب افکن F-۱۱۷A در جنگ خلیج فارس، کشورهایی همچون روسیه و چین را به شدت به تکاپو انداخت. در نتیجه با درک فلسفه طراحی مذکور این کشورها بازگشت مجددی به رادارهای با طول موج بالا (فرکانس کمتر) را شروع کردند.

بهسازی رادارهای قبلی در باندهای VHF و UHF با استفاده از فناوری‌های پردازش دیجیتال گام اول و سریع در این زمینه بود. اما طولی نکشید تا چندین رادار جدید با فرکانس پایین و بهره گیری حداکثری از فناوری‌های جدید مانند فرستنده‌های حالت جامد (Solid state) و پردازش دیجیتال و قابلیت ردگیری منبع جنگ الکترونیک و نیز دقت و دوام کاری بسیار بهتر نسبت به رادارهای نسل قبل در باند فرکانسی پایین خصوصاً در روسیه ساخته شد.

در کنار آن از دو شیوه دیگر نیز برای بهبود قابلیت کشف اهداف پنهانکار استفاده شد. اول استفاده از گیرنده‌های راداری متعدد در نقاط مختلف و دوم استفاده از رادارهای غیرفعال یا پسیو. همانطور که اشاره شد راهکار هواگردهای پنهانکار، پخش کنترل شده بازتاب‌های راداری به جهاتی غیر از سمت فرستنده امواج است.

لازم به ذکر است که شیوه معمول و مرسوم تجمیع فرستنده و گیرنده امواج رادار در یک آنتن است، اما با توجه به راهکار فوق در سمت نیروی مهاجم، مدافعین به فکر استفاده از چندین گیرنده راداری در نقاط مختلف با چینش و فاصله مناسب از فرستنده راداری شدند.

به این ترتیب احتمال دریافت امواجی که سمت آن برای نرسیدن به فرستند منحرف شده، توسط گیرنده‌های دیگر بیشتر شد. به طور کلی به این شیوه استفاده از گیرنده‌های چندموضعی یا Multi static گفته می‌شود.

در زمینه رادارهای غیرفعال یا پسیو (Passive) هم باید گفت این رادارها انتشار موجی از خود نداشته و از این جهت رادارهای پسیو شبیه به سامانه‌های بای‌استاتیک و مولتی استاتیک یا چند موضعی عمل می‌کنند. اما رادارهای پسیو از امواج موجود در آسمان که از فرستنده‌های مختلفی حتی با کاربری تجاری مانند رادیو و تلویزیون ارسال می‌شوند برای کشف اهداف استفاده می‌کنند.

از دیگر مزیت‌های رادارهای پسیو هزینه تولید و هزینه عملیاتی پایین به دلیل نبود فرستنده و اجزای مکانیکی متحرک است. البته این نوع رادارها نیاز به توان پردازشی بالایی به دلیل ماهیت متنوع امواج دریافتی داشته و حداقل ۶ مرحله کار پردازش داده‌های دریافتی باید انجام شود تا کار ردگیری هدف به انجام برسد.

همچنین رادارهای پسیو به دلیل اینکه انتشار امواج ندارند توسط سامانه‌های دشمن کشف نشده و در نتیجه از حمله دشمن در راستای سرکوب پدافند هوایی مصون باقی می‌مانند.

کمتر بودن اجزای مورد نیاز برای راه‌اندازی سامانه نیز به حفاظت و اختفای بهتر این نوع رادارها کمک می‌کند. بدین ترتیب این رادارها در نواحی نزدیک به دشمن نیز قابل استقرار هستند.

به جز رهیافت تغییر طراحی هواگردها خصوصاً هواپیماها برای کاهش بازتاب راداری، استفاده از مواد و رنگ‌های جاذب امواج راداری که انرژی امواج برخوردی را کاسته و از احتمال کشف و کیفیت ردگیری هواگرد کم می‌کنند راهکار دیگری است که استفاده می‌شود هر چند که در مقایسه با راهکار اصلی یعنی شکل طراحی، کارایی کمتری دارد. برای این مشکل طراحان رادار سعی کردند تا از توان خروجی مناسب و آنتن‌های با عملکرد بهینه استفاده کنند.

لازم به ذکر است که هواپیماهای پنهانکار مانند اف ۲۲ و اف ۳۵ کمترین سطح مقطع راداری را از رو به رو دارند و از زوایای دیگر سطح مقطع راداری یا RCS بیشتری دارند. علت این امر تمرکز بهینه‌سازی RCS این هواپیماها برای مواجهه با جنگنده و رهگیرهای دشمن بوده است. در نتیجه در مواجهه با رادارهایی که از سمت‌های مختلف خصوصاً رادارهای OTH که از بالا به این پرنده‌ها نگاه می‌کنند سطح مقطع بالاتری دارند.

به علاوه در صورت برخورد امواج رادار با طول موج بلند یا در محدوده رزونانس، این اهداف عملاً پنهانکاری راداری نداشته و به راحتی کشف می‌شوند البته با خطای مکانی متناسب با طول موج رادار.

با مرور سامانه‌های طراحی شده خصوصاً در چین و روسیه مشخص می‌شود که عملکرد شبکه‌ای سامانه‌ها در برابر اهداف مهاجم، رویکرد اصلی برترساز نیروی مدافع در برابر اهداف پنهانکار مهاجم است.

به عقیده کارشناسان غربی الگوی اصلی کاری مجموعه پدافند هوایی این کشورها کشف موقعیت کلی هدف با رادارهای باند پایین و سپس تمرکز با سایر رادارهای زمینی و هواپایه در باندهای فرکانسی متوسط برای هرچه بیشتر محدود کردن فضای احتمالی حضور هدف و سپس هدایت جنگنده‌های رهگیر و موشک‌های پدافندی به آن محدوده کوچک است که بتوانند با رادار خود کار رهگیری و انهدام هدف را به انجام برسانند.

برای توضیح بیشتر باید گفت نمونه‌های به روز شده از رادارهای پدافند هوایی به سمت عملکرد ترکیبی در باندهای فرکانسی مختلف رفته و خطای مکانی زیاد در رادارهای باند VHF با باندهای S و L و سپس تمرکز رادار باند X روی محدوده کوچک در یک عملکرد هماهنگ، خنثی می‌شود.

سامانه NEBO-M روسی مثال بارز این رویکرد است که به طور همزمان از سه رادار که در فواصل مشخصی از هم به صورت یک مثلث مستقر می‌شوند استفاده می‌کند.

دقت رادارهای باند متوسط مانند L در نمونه‌های مدرن به قدری بالا رفته که می‌تواند موقعیت اهدافی مانند موشک کروز را با دقت مکانی بسیار بهتر نسبت به نسل‌های قبلی تعیین کرده و در اختیار آتشبارهای پدافند هوایی قرار دهد. اما برای رسیدن به حداکثر دقت از رادار باند X برای جستجوی دقیق و تمرکز روی محدوده کشف شده توسط رادارهای باند پایین‌تر نیز استفاده می‌شود.

این رویکرد در پدافند هوایی ایران با شبکه‌سازی رادارهای مختلف از باندهای پایین مانند HF/VHF/UHF تا باندهای S/L و در نهایت رادارهای باند فرکانسی بالا دنبال شده است. هم رادارهای خارجی و هم رادارهای ساخت داخل به صورت شبکه اطلاعات را با هم به اشتراک گذاشته و در هر منطقه اقدام به جستجوی همزمان و تمرکز روی اهداف می‌کنند.

* در یک دهه گذشته در پدافند هوایی ایران چه خبر بوده است؟

از زمان تفکیک نیروی پدافند هوایی از نیروی هوایی ارتش علاوه بر افزایش روند کیفی و کمی تجهیز به سامانه‌های پیشرفته قابل خرید از خارج، روند توسعه هدفمندتری نیز در محصولات داخلی دنبال شد.

نمونه‌های خارجی خریداری شده از یک دهه پیش که به طور ویژه برای کار در محیط آلوده به جنگال طراحی شده‌اند با فناوری‌های AESA و قابلیت ردیابی منبع جمینگ به صورت پسیو هستند که شامل انواع رادارهای نبو در باند VHF، کاستا در باند UHF و گاما در باند L بوده است.

این رادارها در واقع شاخص‌ترین نمونه‌ها در بین محصولات طراحی شده در روسیه با فناوری‌های پیشرفته برای مقابله با اهداف پنهانکار پس از دوران جنگ سرد و مشاهده عملکرد این پرنده‌ها در جنگ خلیج فارس هستند. همچنین رادار وستوک-ئی ساخت بلاروس نیز به عنوان یکی از شاخص‌ترین رادارهای ضد اهداف پنهانکار در مجموعه نیروی هوایی کشورمان مشاهده شده است.

طبق تخمین‌های محاسباتی ارائه شده توسط منابع غربی این رادار قابلیت کشف اهدافی با سطح مقطع راداری ۰.۰۱ متر مربع را از بیش از ۱۴۰ کیلومتری دارد.

در ادامه متخصصان کشورمان نمونه‌های ایرانی مشابه خارجی را برای افزایش کمیت رادارها و گسترش در نقاط مختلف و نیز نمونه‌های بدون مشابه خارجی و طراحی بومی را ساختند که هر دو دسته برای دشمن تا حدود زیادی ناشناخته‌اند خصوصاً نمونه‌های با طراحی بومی.

رادارهای دو موضعی (بای‌اساتیک) و چند موضعی (مولتی استاتیک) مختلفی هم در کشور ساخته شد و در کنار آن‌ها چند نوع رادار بومی پسیو هم در ارتش و سپاه توسعه داده شد که برد برخی از آن‌ها به بیش از ۲۰۰ کیلومتر می‌رسد.

در آخرین موارد، چند رادار جدید و پیشرفته شامل نمونه جدید رادار قدیر با برد ۱۱۰۰ کیلومتر که شباهت بالایی به الگوی چینش گونه‌ای از رادار روسی رزونانس دارد، رادار خلیج فارس با قابلیت OTH یا دید فراتر از افق با برد ۸۰۰ کیلومتر و رادار آرایه فازی مراقب در سال ۱۳۹۹ به مجموعه پدافند هوایی کشور اضافه شد که تمامی این رادارهای عملکرد شبکه‌ای دارند.

رادار آرایه فازی مراقب که در سال ۱۳۹۹ به پدافند هوایی ارتش تحویل داده شد.

اما یک راهکار بومی دیگر به طور ویژه در ایران برای شناسایی اهداف پنهانکار راداری توسعه یافته، سامانه‌های شناسایی اپتیکی است. این سامانه‌ها به طور معمول در نقش مکمل و در کنار سامانه‌های پدافند هوایی موشکی و توپخانه‌ای مستقر هستند، اما ساخت نمونه‌هایی با برد بسیار زیادتر نسبت به قبل در سال‌های اخیر آن‌ها را به نقطه اتکای مطلوبی برای شبکه پدافند هوایی کشور تبدیل کرده است.

در گذشته حسگرهای حرارتی به طور ویژه به دنبال منبع حرارت مانند موتور هواگردها بودند، اما با توسعه حسگرهای تصویرساز، سامانه‌های اپتیکی می‌توانند حتی اختلاف دمای کمتر با محیط را نیز تشخیص داده و در شرایط آب و هوایی نامطلوب و در بردهای بلند اهداف مختلف را کشف کنند.

به علاوه، حسگرهای اپتیکی مرئی با برد بلند نیز در کشور توسعه یافته که در شرایط مناسب خود امکان شناسایی چشمی اهداف را در برد بلند فراهم می‌کند.

به عنوان نمونه می‌توان از دو سامانه TIC-S-۱ و TIC-S-۲ نام برد که ساخت وزارت دفاع بوده و در زمینه دفاع هوایی کاربرد دارند و البته در نمونه‌های صادراتی با این نام‌ها ارائه شده‌اند.

حسگرهای سرد شونده این سامانه‌ها از فناوری FPA برخوردار بوده و به ترتیب برد ۵۰ و ۱۵۰ کیلومتر را برای کشف اهداف هوایی نزدیک شونده دارند.

قابلیت کشف هدف دور شونده برای سامانه TIC-S-۲ تا ۳۰۰ کیلومتر اعلام شده است. با توجه به قابلیت کار در دمای منفی ۴۰ درجه تا مثبت ۶۰ درجه سلسیوس (سانتیگراد) این سامانه می‌تواند بر روی هواپیماهای جنگنده نیز نصب و به کارگیری شود.

با توجه به اینکه امروزه جنگنده‌های نسل چهار پیشرفته و نسل پنجم در دنیا از ردیاب‌های الکترواپتیکی با برد بیش از ۷۰ کیلومتر استفاده می‌کنند، TIC-S-۲ می‌تواند سبب ارتقاء قابل توجه توانایی جنگنده‌های کشورمان در زمینه کشف و ردیابی الکترواپتیکی شود.

* تسلیحات دورایستا، رادارهای جدید را بی‌اثر می‌کنند؟

بدیهی است که کسب عنوان طرف برتر بین مهاجمین پنهانکار و مدافعین پدافندی با توجه به رشد مستمر هر روزه فناوری‌ها و در کنار آن کسب اطلاعات از توانایی‌های فنی و رویکردهای تاکتیکی طرف مقابل مکرراً در حال دست به دست شدن است.

یکی از عوامل برترساز در سمت مهاجمین، تسلیحات دورایستا هستند که خصوصاً در ۱۵ سال گذشته در مقیاس ابعادی مناسب برای جنگنده‌ها رشد روزافزونی داشته و نمونه‌های جدیدی که قابلیت حمل در داخل دهلیز هواپیماهای پنهانکار را داشته باشند نیز در حال گسترش است.

هرچند که به دلیل محدودیت ابعادی دهلیزها، برد نمونه‌های قبل حمل در آن‌ها نسبت به نمونه‌های شلیک شونده از بمب‌افکن‌های بزرگ یا جنگنده‌های نسل چهارم به میزان قابل توجهی کمتر است.

یک نکته کلی و لازم به ذکر در مورد تسلیحات دورایستای هواپرتاب این است که در صورت برقراری ارتباط بین سلاح و هواپیماهای حامل پس از پرتاب مثلاً برای ارسال مختصات یا دریافت داده از سلاح، این ارتباط تا شعاع بیش از ۲۰۰ کیلومتری توسط سامانه‌های ESM به راحتی کشف شده و وجود هواپیماهای پنهانکار مستقل از اینکه در دید سایر حساسه‌ها قرار دارد یا نه، با دقت مکانی و زاویه‌ای خوب افشا می‌شود و خطر رهگیری و انهدام توسط سامانه‌های دفاعی بیشتر می‌شود.

پس در ادامه فرض می‌شود که هیچ گونه ارتباطی بین هواپیماهای دسته پروازی مهاجم و نیز هواپیما و تسلیحات رها شده برقرار نشود. رویکرد اصلی ادامه بحث البته پیرامون امکان پذیر بودن کشف پرنده پنهانکار پیش از پرتاب سلاح خود است.

تسلیحات دورایستا را به طور کلی می‌توان به دو دسته موتوردار و بدون موتور تقسیم بندی کرد. در دسته اول وجود موتور سبب می‌شود تا هواپیمای شلیک کننده (با فرض عدم نیاز به تانکرهای سوخترسان که سبب کشف راحت پرنده مهاجم دشمن می‌شود) بتواند در ارتفاع پایین به نقطه شلیک نزدیک شده و تا حد امکان از دید رادارهای پدافندی در امان بماند.

برای حل این مشکل یعنی پرواز در ارتفاع پایین رادارهای فرا افق نگر یا OTH توسعه یافته‌اند که نمونه‌های روسی، چینی و ایرانی مطرحی در این زمینه وجود دارد.

در ایران این دسته از رادارها شامل سپهر با برد نهایی ۳۰۰۰ کیلومتر تا نمونه‌هایی مانند خلیج فارس با برد نهایی ۸۰۰ کیلومتر می‌شود. با توجه به تابش امواج این رادارها از بالا به روی هدف، پایین آوردن ارتفاع پروازی پرنده مهاجم کمکی به پنهان ماندن آن از دید این رادارها نخواهد کرد. این رادارها حتی قابلیت کشف هدف پیش از بلند شدن از باند و تنها به واسطه حرکت آن روی زمین را دارند.

در مورد تسلیحات دورایستای موتوردار لازم به ذکر است که اولاً با توجه به محدودیت‌های دهلیز حمل سلاح جنگنده‌های پنهانکار، برد این نوع تسلیحات دورایستا فعلاً کمتر از برد موشک سامانه‌های پدافند هوایی برد بلند مانند اس-۴۰۰ و باور-۳۷۳ است.

اما در صورت موفقیت در شلیک سلاح دورایستا توسط جنگنده دشمن، سلاح دارای موتور به واسطه اثرات حرارتی موتور توسط سامانه‌های پدافندی مناسب مانند حساسه‌های تصویرساز حرارتی قابل کشف و واگذاری به آتشبارها برای درگیری هستند.

اما در دسته دوم و تسلیحات دورایستای بدون موتور از آنجا که اساساً انرژی لازم برای پرواز این سلاح با سرعت و ارتفاع اولیه دریافتی از هواپیماهای رها کننده آن به دست می‌آید، جنگنده دشمن ناچار است که سرعت حدود صوت (که افزایش اثرات حرارتی می‌شود) و نیز ارتفاع بیش از متوسط (حدود ۸ کیلومتر به بالا) را به خود بگیرد تا بتواند سلاح بدون موتور یا اصطلاحاً هواسرشی یا گلایدری خود را به بیشترین برد ممکن برساند.

مشهورترین نمونه این تسلیحات بمب‌های GBU-۳۹ یا SDB-۱ آمریکایی هستند که اطلاعات موجود نشان می‌دهد با پرتاب از ارتفاع نزدیک به ۱۰ کیلومتری به برد ۱۱۰ کیلومتر می‌رسند.

در این ارتفاع و با توجه به مطالب گفته شده راجع به رادارهای باند فرکانسی پایین و محدوده رزونانس، هواپیمای پنهانکار مانند اف ۲۲ قابل کشف و ردگیری است. خصوصاً در صورت تصمیم به اجرای فاز اوجگیری این جنگنده‌ها به صورت سریعترین زمان ممکن، بخش بزرگی از سطح زیرین بدنه آن‌ها در معرض امواج رادارهای طرف مدافع قرار گرفته و احتمال کشف آن‌ها را بسیار بیشتر می‌کند.

در این زمینه ذکر این نکته هم لازم است که هواپیمای اف ۳۵ با وجود برخورداری از برخی تجهیزات و زیرسامانه‌های جدیدتر و پیشرفته‌تر نسبت به اف ۲۲ از ابتدا در زمینه بازتاب راداری دست پایین را نسبت به آن داشت.

این تصمیم شرکت سازنده و در واقع وزارت دفاع آمریکا یا پنتاگون با توجه به اتخاذ رویکرد صادراتی گسترده برای این پرنده بوده است تا همواره جنگنده اف ۲۲ به عنوان محصول اختصاصی نیروی هوایی آمریکا در زمینه پنهانکاری راداری در مرتبه‌ای بالاتر نسبت به جنگنده‌ای که در اختیار کشورهای متعددی قرار خواهد گرفت باشد. در نتیجه مشکلات شبکه پدافند برای کشف و ردگیری اف ۳۵ کمتر است.

در نهایت برای جمع‌بندی این بخش باید گفت که پیشرفت سامانه‌های پدافند هوایی در بخش درگیری و انهدام به خوبی به قابلیت مقابله با اهداف کوچک مانند راکت‌های توپخانه‌ای و نیز مهمات هواپرتاب رسیده است.

نبرد سوریه خصوصاً در سال‌های اخیر که حملات هواپایه و دورایستای گاه و بیگاه رژیم صهیونیستی به این کشور گسترش یافته به خوبی نقاط قوت و ضعف سامانه‌های پدافند هوایی برد کوتاه مانند پنتسر-اس ۱ و تور-ام-۱ و تور-ام-۲ را در مواجهه با این مهمات و تسلیحات دورایستا نشان داد.

به صورت خلاصه می‌توان گفت که این سامانه‌ها در زمینه کشف موفقیت بسیار بالایی دارند، اما در زمینه درگیری مشکل فنی نبوده بلکه نیاز به افزایش حجم سامانه‌های دفاعی برای مقابله موثرتر وجود دارد که چالش پیش روی این سامانه‌هاست.

یک راهکار کمکی به این سامانه‌ها، استفاده از فریب دهنده‌های مختلف برای مختل کردن جستجوگر فاز نهایی تسلیحات و همچنین سامانه‌های اخلالگر در مکانیابی جهانی مانند GPS است که با منحرف کردن تسلیحات مهاجم به کم اثر شدن حمله دشمن می‌انجامد.

 لنز لونبرگ چیست؟

یکی از نکات مطرح در مورد هواپیماهای پنهانکار استفاده آن‌ها از وسیله‌ای برای افزایش تعمدی بازتاب راداری به نام لنز لونبرگ است. آنچه توسط سازندگان این هواپیماها مطرح می‌شود این است که هدف از لنز لونبرگ قابل شناسایی کردن این پرنده‌ها در شرایط غیررزمی برای ایمنی هوانوردی و البته غیرقابل اندازه‌گیری کردن سطح مقطع راداری آن‌ها در این شرایط برای دشمنان است.

اما این سکه روی دیگری هم دارد. به عنوان احتمال دوم که شاید تا زمان یک درگیری واقعی قابل ارزیابی قطعی نباشد می‌توان گفت که مطرح کردن مفهومی به نام ایجاد بازتاب راداری تعمدی می‌تواند پوششی نیز بر عدم کارایی بالای پرنده پنهانکار در برابر برخی رادارها باشد. خصوصاً در مورد جنگنده اف ۳۵ که رویکرد صادرات گسترده یکی از محورهای اصلی پروژه توسعه آن بوده و خریداران به امید دریافت یک جنگنده با حد بالایی از پنهانکاری سال‌ها سرمایه‌گذاری و صبر کرده‌اند.

همچنین مطرح کردن لنز لونبرگ می‌تواند به سادگی در فضای رسانه‌ای، گزارش‌های مجموعه‌های پدافند هوایی در کشورهایی مانند ایران را در زمینه کشف جنگنده‌های اف ۳۵ و اف ۲۲ به حاشیه ببرد، زیرا کاربران جنگنده به راحتی نصب بودن این وسیله روی هواپیما را مطرح می‌کنند بدون اینکه کسی با عکس و فیلم از آن‌ها اثبات بخواهد. نمونه‌ای از این گزارش‌ها که با بیان تجهیز به لنز لونبرگ به حاشیه رانده شد به ماجرای پرواز اف ۳۵ در آلمان و شناسایی آن توسط یک رادار فرودگاهی در سال‌های اخیر باز می‌گردد.

اما آنچه که می‌تواند احتمال دوم را تقویت کند، گزارش‌های غیررسمی از کشف اف ۳۵‌های رژیم صهیونیستی توسط رادارهای مستقر در سوریه در زمان تهاجم هوایی بوده است. غیرقابل قبول است که نیروی هوایی این رژیم در یک عملیات رزمی واقعی این جنگنده را با لنز لونبرگ به پرواز در آورد و آن را در خطر قرار دهد در حالی که در صورت عدم نیاز به جنگنده پنهانکار می‌تواند از جنگنده‌های F-۱۵I و F-۱۶I خود مانند گذشته استفاده کند. ایجاد شرایط رزمی واقعی برای تمرین و کسب تجربه خلبانان اف ۳۵ نیز بهانه مناسبی برای پاسخگویی به این شبهه نیست.

در هر صورت در پایان این گزارش مجدداً باید یادآور شد که در دنیای فناوری نظامی تاکنون هیچ اکسیر و راهکار تمام کننده برای تهاجم به دشمن یا دفاع در برابر مهاجم به وجود نیامده و هر دو طرف نزاع دائماً در حال بهبود کیفی و کمی تجهیزات خود برای افزایش احتمال برتری و گسترش سطح برتری احتمالی هستند.

نیروهای مسلح ایران نیز از این قاعده خارج نبوده و به همین علت دائماً با استفاده از توان دانش بنیان در صنایع دفاعی و سایر مراکز علمی و پژوهشی در حال حرکت در این مسیر برای تأمین امنیت پایدار و بازدارنده هستند.

 

source: خبر آنلاین