چگونه اسرائیل پشت درهای بسته وین ماند؟
اسرائیل با همه توان خود تلاش میکند روند مذاکرات جاری در توافق هستهای را مختل کرده و ایران را تحریک به حمله کند، تا به همین بهانه، تحریمها علیه این کشور باقی بماند و واشنگتن به توافق هستهای بازنگردد. اما واشنگتن به دلیل تمایلی که برای موفقیت مذاکرات دارد، به سرعت هر گونه ارتباطی با اقدام اسرائیل در حمله به نطنز را رد کرد. همانطور که لوید استین طی سفر به اسرائیل، تلاش کرد از موضوع ایران صحبتی نکند.
إبراهیم نوار در القدس العربی، چاپ لندن نوشت: واضح است که دیپلماسی اسرائیل در فشار بر دولت جدید آمریکا در مورد موضع گیری در قبال توافق هستهای با ایران شکست خورد. در حالی که مذاکرات غیر مستقیم بین تهران و واشنگتن در وین در حال پیشرفت است، به نظر میرسد موضع گیری عربستان هم یک گام جدید به سمت آتش بس برداشته و سعودیها مذاکرات مستقیمی را با ایران در عراق داشته اند، خبری که از سوی هیچ یک از دو طرف تکذیب نشد و این مساله ما را به یاد تماسهای مستقیم بین ریاض و تهران پس از امضای توافق هستهای در سال ۲۰۱۵ میاندازد.
در ادامه این مطلب آمده است: بازگشت ایالات متحده به توافق هستهای و آتش بس سعودی با تهران، دو شکست بزرگ برای اسرائیل محسوب میشود که تلاش میکند با اعزام هیئتهای امنیتی و سیاسی به واشنگتن، اندکی از خسارتهای خود در این ماجرا بکاهد، بویژه آنکه روشن شده دولت آمریکا برای بازگشت به توافق هستهای با ایران، جدی است.
در این میان، وزیر خارجه روسیه، سرگئی لاوروف موفقیت بزرگی در اداره مذاکرات غیر مستقیم داشت و دو پرونده مورد اختلاف در خصوص برنامههای موشکی و نفوذ ایران در منطقه را از مذاکرات خارج کرد و توافق شد بررسی این دو موضوع به تاخیر بیفتد و به صورت جداگانه در نظر گرفته شود. شکست دیپلماتیک اسرائیل این بار سایه سیاهی را روی پیروزیهای آن از پاییز سال گذشته انداخته. شکی نیست که توافقهای عادی سازی روابط که اسرائیل با امارات، بحرین، مغرب و سودان امضا کرد، پیروزیهایی برای دیپلماسی اسرائیل بود. اسرائیل زمان زیادی را برای رسیدن به این توافقها صرف کرده و از دیپلماسی پنهان برای این مهم استفاده کرد البته نباید نقش حمایتی آمریکا را نیز نادیده بگیرد.
اما تحقق اعمال فرماندهی اسرائیل بر خاورمیانه -که آرزوی اسرائیلی هاست- تنها با روابط طبیعی محقق نمیشود، بلکه این امر منوط به ایجاد نظامی دفاعی و اقتصادی در منطقه است که توسط اسرائیل رهبری شود، البته به شرطی که آمریکا نیز از این ائتلاف دفاعی جدید حمایت کرده و جایگاه قابل قبولی در سطح جهان به آن بدهد.
ایالات متحده در سال ۲۰۱۷ نسبت به ایجاد ناتوی عربی اقدام کرد تا چتر حمایتی برای دولتهای خاورمیانه فراهم کند. تمایل این دو برای چنین توافقی، به معنای نبود اختلاف میان آنها نیست، همانطور که در موضوع توافق هستهای با ایران، رابطه اسرائیل با چین و موضوع حل پرونده فلسطین، شاهد اختلاف میان واشنگتن و تل آویو هستیم.
اسرائیل میداند که خلأ قدرت در خاورمیانه منجر به رقابت بر سر نفوذ بیشتر، از داخل و خارج منطقه میشود و با توجه به اینکه ایالات متحده در مسیر خود به سمت کاهش حضور نظامی در خارج از مرزهایش حرکت میکند، اسرائیل به دنبال آن است که خلأ ایجاد شده را پر کند، خواه این مساله بنابر توافقی بین دو طرف محقق شود و خواه بدون توافق. در هر صورت اسرائیل میخواهد برتری خود بر همسایگانش را حفظ کرده، نفوذ نظامی اش را توسعه داده و مانع از افزایش قدرت رقبای منطقهای خود شود، اما این مهم بدون چتر حمایت آمریکا عملی نیست.
پس از توافقهای عادی سازی، اسرائیل در این اشتباه افتاد که میتواند بدون کمک آمریکا اهداف سیاسی منطقهای خود را محقق کند. با اینکه دیدگاه اسرائیل در مورد خاورمیانه تعارضی با دیدگاه امریکا ندارد، اما از نظر هدف اصلی با یکدیگر متفاوت هستند.
نکته مهمی که در اینجا باید به آن اشاره کرد، اظهارات نتانیاهو در مارس گذشته است که به اختلاف بین آمریکا و اسرائیل در مورد طرح ناتوی عربی مربوط میشود. نتانیاهو تاکید کرد که مذاکره در مورد ایجاد ائتلاف دفاعی در خاورمیانه یا همان ناتوی خاورمیانه، نباید از همان فکر اولیه تشکیل ناتوی اروپایی پیروی کرده و تنها مبتنی بر این مساله باشد که تجاوز به هر دولت عضو ناتو، به منزله تجاوز به تمام دولتهای عضو است، بلکه هدف از این ائتلاف باید مقابله با دشمنان مشترک باشد و بر این اساس، مذاکرهای بین اسرائیل، عربستان، امارات و بحرین انجام شود.
آنچه نتانیاهو در خصوص ماده پنجم پیمان ناتو به آن اشاره کرد، بعد دیگری از اختلاف با دولت آمریکا را نشان میدهد. نتانیاهو نمیخواهد مأموریت این پیمان، تنها دفاع از اعضا باشد، بلکه از نظر نخست وزیر اسرائیل، باید یک ائتلاف نظامی منطقهای تشکیل شود که هدف از آن، مقابله با خطر ایران، نابودی آن و ایستادن علیه این کشور باشد، ولو اینکه تهران تجاوزی به دولتهای عضو پیمان ناتوی عربی نکند.
در مقابل، ایالات متحده به دنبال آن است تا پیمان ناتو را در مناطق از جهانی که در آنها درگیری وجود دارد، بومی کند، تا دولتهای مختلف عضو پیمان به افزایش خطوط خدمات لجستیکی کمک کنند. سفر وزیر دفاع آمریکا لوید آستین به اسرائیل، تلاشی بود برای کنترل اختلافات میان دو طرف و پاسخ مثبت به خواستههای اسرائیل در زمینه کمکهای نظامی و تجدید پیمان آمریکا در راستای تضمین برتری اسرائیل در منطقه. اما اسرائیل با همه توان خود تلاش میکند روند مذاکرات جاری در توافق هستهای را مختل کرده و ایران را تحریک به حمله کند، تا به همین بهانه، تحریمها علیه این کشور باقی بماند و واشنگتن به توافق هستهای بازنگردد. اما واشنگتن به دلیل تمایلی که برای موفقیت مذاکرات دارد، به سرعت هر گونه ارتباطی با اقدام اسرائیل در حمله به نطنز را رد کرد. همانطور که لوید استین طی سفر به اسرائیل، تلاش کرد از موضوع ایران صحبتی نکند.
با این حال، پس از تاکید اغلب کشورهای مهم جهان بر پیشرفت مذاکرات وین و اخباری که در خصوص تماسهای مستقیم بین ایران و عربستان شنیده میشود، به احتمال زیاد، دیپلماسی اسرائیل در هفتههای آینده ضربه دردناکی را دریافت میکند.