|
کد‌خبر: 198036

در گفت و گوی «55 آنلاین» با مرتضی افقه؛ اقتصاددان بررسی شد

نقش دولت حسن روحانی در تورم با پیشخور کردن منابع | مخفی کردن شکست بانک مرکزی با عدم انتشار نرخ تورم | «تحریم» و «قطع درآمد نفت»، بی کفایتی دولت ها را نمایان می کند

افقه: افراد زیادی برای گرفتن «مسئولیت»، سر و دست می شکنند. این افراد به مسئولیت، نه به عنوان این که مورد سوال قرار بگیرند، بلکه به آن به عنوان یک رانت، نگاه می کنند

55 آنلاین- تورم، افزایش مستمر و بی رویّه سطح عمومی قیمت ها بوده و در کشورهای توسعه یافته و با ثبات، نرخ تورمی در حد چند درصد و زیر 5 درصد، موضوعی پذیرفته شده است. 

در ایران و بر اساس قانون برنامه پنجساله ششم توسعه، دولت موظف است که نرخ تورم را به حد 8 درصد در سال برساند ولی در عمل نرخ تورم موجود بر اساس آمارهای رسمی، چندین برابر رقم مندرج در قانون برنامه است.

در اوایل سال 1399، رئیس بانک مرکزی نرخ تورم هدف برای کل سال را 22 درصد اعلام کرد ولی بر خلاف تعهدی که بانک مرکزی داده، نرخ تورم منتشر نمی شود و مرکز آمار ایران، نرخ تورم سال 1399 را 36.4 درصد اعلام کرد.

در گفت و گوی «55 آنلاین» با دکتر مرتضی افقه - اقتصاددان- دلایل ناموفق بودن بانک مرکزی در تحقق نرخ تورم هدف 22 درصدی و چرایی عمل نکردن مسئولان این بانک به تعهد خود مبنی بر انتشار شفاف آمار، بررسی شده است.

*****

*قوه قضائیه، نرخ دیه در ماه های عادیو غیر حرام سال 1399 را با 22 درصد افزایش 330 میلیون اعلام کرد و نرخ دیه سال 1400 با 45 درصد افزایش به 480 میلیون تومان افزایش داده شده. از طرفی، مرکز آمار ایران نرخ تورم سال 1398 را 34.8 درصد اعلام کرد و بعد از این که نرخ دیه سال 1399 مشخص شد، نرخ تورم بانک مرکزی لو رفت که 41.2 درصد بود و نرخ دیه بر اساس نرخ تورم تغییر می کند.

در اوایل خرداد سال 1399 آقای همتی، رئیس بانک مرکزی هدفگذاری کرد که در سال 1399 نرخ تورم 22 درصد شود. همچنین بانک مرکزی اعلام کرد نرخ تورم از این به بعد اعلام خواهد شد. بانک مرکزی، در نهایت نرخ تورم را اعلام نکرد ولی مرکز آمار نرخ تورم سال 1399 را 36.4 درصد اعلام کرده است. 

با توجه به افزایش نرخ دیه سال 1400 و افزایش 2 درصدی نرخ تورم مرکز آمار ایران در سال 1399، آیا فکر می کنید نرخ تورمی که بانک مرکزی برای سال 1399 محاسبه کرده، بیش از 41 درصد سال 1398 شده؟

-این که بانک مرکزی، نرخ تورم را اعلام نکرده، به خاطر این است که به آن هدفگذاری که رئیس بانک مرکزی برای تورم داشت، نزدیک نیست. شواهد نشان می دهد که نرخ تورم بانک مرکزی بالاتر از 40 درصد و بیش از نرخ تورم اعلام شده توسط مرکز آمار ایران باشد. 

*بانک مرکزی بیانیه کتبی صادر کرد و در حقیقت تعهد داد که نرخ تورم را به صورت ماهیانه به اطلاع عموم مردم می رساند تا شفافیت اتفاق بیفتد. با این حال، بانک مرکزی، نرخ تورم ماه های بعد و نرخ تورم کُل سال 1399 را اعلام نکرد و فقط مرکز آمار ایران، نرخ تورم را اعلام کرد.

این که بانک مرکزی تعهد داد نرخ تورم را منتشر کند ولی منتشر نمی کند را چگونه تحلیل می کنید؟

-اینقدر آشفتگی در تصمیمات، صحبت ها و وعده ها وجود دارد که منتشر نکردن آمار نرخ تورم، چندان غیر منتظره نیست. متاسفانه چیزی که الان اهمیت ندارد، احترام به مردم و وعده هایی است که به مردم می دهند.

*به هر حال هدفگذاری شده بود که نرخ تورم هدف 22 درصد با دامنه مثبت و منفی 2 شود و بانک مرکزی امیدوار بود که شاید نرخ تورم به 20 درصد کاهش پیدا کند. حتی در روز 20 دی 1399 بانک مرکزی گزارشی منتشر کرد و دوباره نسبت به تحقق نرخ تورم 22 درصدی هدفگذاری شده اظهار امیدواری کرد.

چرا مسئولان بانک مرکزی چند ماه بعد از بیانیه اولیه و با وجود شدت گرفتن تورم، حتی در ماه های پایانی سال چنین تصوری داشتند که آن نرخ تورم 22 درصد قابل تحقق است؟

-اتفاقاً در همان روزی که بانک مرکزی، این وعده را اعلام کرد، من با صراحت در یک مصاحبه اعلام کردم که بانک مرکزی نمی تواند به این هدف برسد. مشکل ما این است که بعضی از اقتصاددانان و اقتصاد خوانده های ما تصور می کنند با سیاست های پولی و مالی می توانند متغیرهای اقتصادی را کنترل کنند. 

در حالی که الان بخشی از متغیرهای اقتصادی ما، تحت تاثیر متغیرهای غیر اقتصادی و خصوصاً تنش های سیاسی است و انتظارات مردم و مشکلات ناشی از آن. در حال حاضر، ابزارهای پولی و مالی نمی توانند چندان موثر باشند ولی این افراد اعتقاد دارند با بازی کردن با نقدینگی و کم و زیاد کردن نرخ بهره، می توانند بر اوضاع مسلط شوند. 

عجیب این است که بارها، شکست ابزارهای صرفاً اقتصادی را برای تغییر متغیرهای اقتصادی مشاهده کرده اند ولی باز با جرأت و بر اساس آنها وعده می دهند. متاسفانه این وضع ناشی از نگرش اقتصاددانان طرفدار بازار آزاد سات.

*در مورد بدنه کارشناسی گفته می شود که اقتصاددانان و کارشناسان زیادی در بانک مرکزی مشغول فعالیت هستند. به نظر شما، وضعیت بانک مرکزی در حوزه کار کارشناسی چگونه است؟

-اولاً رئیس بانک مرکزی، در اغلب مصاحبه هایش نشان داده که به تاثیر متغیرهای اقتصادی، باور قطعی دارد. همین که با جرأت و شهامت، چنین وعده ای داده نشان می دهد تصورش این است که این ابزار تاثیر دارد و آن هم با دامنه مثبت و منفی 2.

ای کاش رئیس بانک مرکزی، حداقل نرخ تورم هدف را بالاتر در نظر می گرفت. در حال حاضر، متغیرهای غیر اقتصادی تاثیرگذار بر اقتصاد ایران، بسیار فعال تر و قدرتمند تر بوده و آنها تاثیرگذار هستند. با این حال، برخی مسئولان، هنوز روی متغیرهای اقتصادی تمرکز کرده اند.

*بانک مرکزی، نرخ تورم را اعلام نمی کند ولی مرکز آمار ایران، اعلام می کند. در سال های اخیر همیشه نرخ مرکز آمار، چند درصد کمتر از نرخ تورم اعلامی بانک مرکزی بوده است.

آیا بانک مرکزی، با انتشار ندادن آمار می تواند به هدف خاصی برسد و احتمالاً این کار دستاورد خاصی برای بانک مرکزی دارد؟

-به نظر من، منتشر نکردن آمار دستاوردی برای بانک مرکزی ندارد و اگر هم داشته باشد، دستاورد منفی است. همین که رسانه ها به درستی، بانک مرکزی را مورد سوال قرار می دهند، انتشار ندادن آمار دستاورد منفی برای بانک مرکزی است.

به هر حال، الان دیگر دنیای آزاد داریم و رسانه های آزاد، زیاد هستند. امروزه رسانه هایی که تحت کنترل نهادهای حکومتی نیستند، به راحتی می توانند این وعده ها را به چالش بکشند.

بنابراین، منتشر نکردن آمار، اثر مثبتی برای بانک مرکزی ندارد و با قاطعیت می توان گفت که حتی اثر منفی برای دارد. تاثیر منفی انتشار ندادن آمار توسط بانک مرکزی، روی سرمایه اجتماعی است. چرا که به طور مستمر اعتماد مردم نسبت به وعده های مسئولان، روز به روز کمتر می شود و تاثیرات منفی آن روی آینده مملکت، بیش تر است.

*در بیانیه بانک مرکزی در خرداد سال 1399 بر این موضوع تاکید شده بود که آمار اعلام می شود تا عموم مردم اطلاع پیدا کنند و شفافیت سیاستگذاری گسترش پیدا کند. بانک مرکزی حتی انتشار مرتب اطلاعات را یکی از پیش نیازهای موفقیت سیاست هدفگذاری تورمی اعلام کرده بود.

این نوع رفتار که بانک مرکزی، اول در قالب بیانیه، تعهد به انتشار اطلاعات می دهد و بعد اطلاعات را منتشر نکرده و به تعهد خودش عمل نمی کند، چگونه است؟

-در کشور ما تا به حال با مسئولان به خاطر عملکرد شان برخورد نکرده اند و عملکرد نامناسب مسئولان، هیچ هزینه ای ندارد. اگر برخورد قضایی هم شده باشد، بیش تر ریشه غیر عملکردی داشته است.

به همین دلیل، افراد زیادی برای گرفتن مسئولیت، سر و دست می شکنند. این افراد به مسئولیت، نه به عنوان این که مورد سوال قرار بگیرند، بلکه به آن به عنوان یک رانت  نگاه می کنند تا از امتیازات آن استفاده کنند.

بنابراین، چون تا به حال کسی به خاطر وعده های غلط و عملکرد نامناسب خودش، توبیخ نشده و به خاطر کارهایی که قرار بوده انجام بدهد و انجام نداده، توبیخ نشده، ما شاهد این نوع رفتارها هستیم. این رفتار، یک روال عادی برای مسئولان شده و هیچکس نیز مواخذه نمی شود.

*قانون برنامه پنجساله ششم توسعه (1400- 1396) تاکید بر این دارد که نرخ تورم در زمان اجرای این برنامه به طور میانگین 8 درصد باشد. فعلاً مرکز آمار ایران، نرخ تورم سال 1399 را 36 درصد اعلام کرده است.

در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، ایشان تحریم را عامل بروز تورم می دانست و آقای روحانی، به طور مرتب تاکید می کند که جنگ اقتصادی اتفاق افتاده و وضعیت تغییر کرده که نمی تواند به وعده های انتخاباتی عمل کند.

آیا این نوع استدلال قابل قبول است یا این که قابل قبول نیست و چه آقای احمدی نژاد و چه آقای روحانی در چارچوب سند چشم انداز 20 ساله کشور، واقعاً می توانستند تورم را تک رقمی کرده و به زیر 10 درصد بیاورند؟

-این اسناد و برنامه هایی هم که می نویسند مورد انتقاد هستند. چرا که اهداف آنها، فضایی و رویایی است یعنی واقعاً شرایط مملکت را چندان در نظر نمی گیرند. وقتی کشور به وضوح اینقدر تحت تاثیر مسائل سیاسی و ارتباطات خارجی است و پیش رو، پُر از تنش است، من تعجب می کنم از کسی که اول به طورشجاعانه وعده بدهد و بعد بگوید تحریم هستیم.

هنر مسئول و هنر اقتصاددان، این است که با توجه به همین شرایط که تحریم هستیم و با همین ساختار ضد تولیدی و ضد توسعه ای حاکم بر کشور، وعده بدهد. متاسفانه این شرایط را در نظر نمی گیرند و چون کسی هم به خاطر خُلف وعده، مواخذه نمی شود عملاً این وضع به یک روال عادی تبدیل شده.

*اگر تنش سیاسی باعث می شود تورم افزایش پیدا کند فرضاً کشورهایی مثل عراق، سوریه و افغانستان که هر روز درگیر جنگ نظامی هستند، در آنها ناامنی وجود دارد و مشکلات زیادی دارند، چگونه نرخ تورم را زیر 5 درصد نگه داشته اند؟

-وضعیت ما با آن کشورها خیلی متفاوت است. چرا که اقتصاد ما به شدت به روابط تجاری و به ارتباطات وابسته است. در حالی که ارتباطات خارجی آن کشورها با کشوری مثل آمریکا و کشورهای غربی، ثابت است و سرمایه گذاران، با انفجار یک بمب یا دو بمب در داخل کشور، روند کارشان را تغییر نمی دهند.

در کشور ما، وقتی سرمایه گذاری می خواهد سرمایه گذاری کند حداقل باید بتواند 15 سال آینده را پیش بینی کند. در حالی که هر روز احتمال می دهد اتفاقاتی رخ بدهد. برای مثال، انتظار این بود که نرخ ارز به خاطر خوش بینی های ناشی از مذاکرات، کاهش پیدا کند ولی اقدامات خرابکارانه ای اتفاق افتاد و بلافاصله تاثیر گذاشت و نرخ ارز، دوباره واکنش نشان داد.

به هرحال، اقتصاد ما به شدت به روابط تجاری با کشورهای قدرتمند و پیشرفته وابسته است ولی کشورهای همسایه ما، فقط دارای تنش های داخلی هستند و سرمایه گذاران دولتی و خصوصی و حتی سرمایه گذاران خارجی، به آن روند عادت کرده و بر آن اساس برنامه ریزی می کنند. 

به نظر من، آن وضع در کشورهای همسایه قابل کنترل است ولی روابط ما با کشورهای دیگر، اصلاً قابل پیش بینی نیست. در نتیجه سرمایه گذار داخلی و خارجی، به حق در کشور ما سرمایه گذاری نمی کند تا زمانی که مطمئن شود روابط باثبات و طولانی مدت با کشورهای دیگر دارد. 

*سوریه روابط حسنه ای با کشورهای اروپایی و همچنین آمریکا ندارد. وقتی که هنوز جنگ و درگیری در سوریه ادامه دارد، باعث می شود مشکلات زیادی به وجود بیاید. سوریه با چه راهبرد و تاکتیکی توانسته نرخ تورم را به کمتر از 5 درصد برساند؟

-بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی و خصوصاً تورم ما، ناشی از بی کفایتی ها، بی تدبیری ها و ناهماهنگی و ناهمسویی های داخلی بوده و اصل قضیه، این است. تحریم ها فقط این بی کفایتی ها و بی تدبیری ها را آشکار کرده اند.

ما این تورم را حتی در سال های وفور درآمد نفتی داشته ایم ولی در آن زمان با پول نفت توانستند بی کفایتی ها و بی تدبیری ها را مخفی کنند ولی الان که تحریم برقرار شده، آن بی کفایتی ها نمایان شده اند. 

در کشورهای دیگر از جمله همان سوریه، متناسب با شرایط خاص خودشان، سطح تقاضا هم پایین آمده. در صورتی که در ایران، تقاضا متناسب با سطح درآمد بالا هست ولی درآمدها به شدت کاهش پیدا کرده است.

منظور من از تقاضا، بخش صنعت هم هست و فقط بخش مصرف مطرح نیست. نیاز بخش های صنعت و تولیدی، کاهش پیدا نکرده و با نصیحت نیز نمی توان به آنها گفت که کمتر مصرف کنند تا تقاضا پایین بیاید.

*در سال 1399 آقای همتی رئیس بانک مرکزی بارها آعلام کرد که دولت از بانک مرکزی، استقراض نکرده و به خاطر همین رویکرد دولت، تورم ما یک مقدار کنترل شده. با این حال، آقای همتی در هفته های اخیر به طور مکرر اعلام می کند به خاطر تبدیل ارز مسدودی به ریال، در اصل چاپ پول اتفاق افتاده.

به نظر شما، چرا رئیس بانک مرکزی اعلام نمی کرد که پول بدون پشتوانه چاپ می کند ولی در هفته های اخیر اعلام می کند که ارز دولت در خارج از کشور مسدود شده و ما چاپ پول انجام داده ایم؟

-این موضوع ریشه در دعواهای داخلی دولت دارد. این بحث از قدیم مطرح بوده که بانک مرکزی باید مستقل از دولت باشد و نظر درستی است ولی در هیچ کشور در حال توسعه ای، استقلال بانک مرکزی به آن معنا وجود ندارد.

من فکر می کنم اظهار نظرهای رئیس بانک مرکزی، در ادامه همان قضیه است و بانک مرکزی تلاش می کند سیاست های پولی را مستقل از نیازهای دولت انجام بدهد، اما دولت به دلیل نیازهایش، قبلاً منابع را پیشخور کرده است. 

الان مسئولان بانک مرکزی، به دنبال استقلال بانک مرکزی بوده و می گویند قبلاً معادل این ارزها را تبدیل به ریال می کردم  ولی دیگر تبدیل نمی کنم. دولت هم می گوید باید تبدیل کنی.

این نوع بحث ها و اظهار نظر مقامات دولت و بانک مرکزی به خاطر مشکلات داخلی است. از یک طرف، هزینه های دولت و مملکت، زیاد است و از طرف دیگر، بانک مرکزی نیز تلاش می کند نرخ تورم را کنترل کند و می خواهد جلوی دولت، ایستادگی کند.

*وقتی که دولت، ارزی در اختیار بانک مرکزی نگذاشته که در مقابل آن، بانک مرکزی ریال چاپ کند و تحویل بدهد، چرا بانک مرکزی زیر این بار رفته و پول منتشر کرده است؟

-بانک مرکزی لابد قدرت این را ندارد که در مقابل دولت، مقاومت کند. البته نان خورهای بودجه ای دولت، زیاد است. دولت، بلافاصله به بانک مرکزی فشار می آورد و بانک مرکزی به دولت ریال می دهد.

*آقای همتی در آخرین یادداشت خود که در اواخر سال 1399 در برخی شبکه های اجتماعی انتشار داد،  اظهار امیدواری کرد که «سال 1400 سال کنترل بیشتر تورم باشد». 

جنابعالی تصور می کنید بانک مرکزی بتواند در جهت کنترل تورم اقدام خاصی انجام بدهد؟

-توان نهادهای تاثیرگذار مملکت، به شدت پایین است و آقای همتی هم گفته امیدوار است. در حالی که اصلاً تصمیم گیران ما، قدرت زیادی برای کنترل متغیرها ندارد. متاسفانه به دلیل وابستگی شدید اقتصاد ما به خارج از کشور و تنش های هر روزه کشور که پیش بینی ها را دشوار کرده، امکانپذیر نیست که تورم کنترل شود.

کنترل تورم در صورتی ممکن است که تحریم ها برداشته شوند، مساله گروه ویژه اقدام مالی (FATF) حل شود و روال خرید و فروش و تجارت تغییر کند یعنی اگر، هم صادرات نفت و هم واردات کالاهای مورد نیاز، حالت عادی پیدا کند این امکان وجود دارد که بانک مرکزی بتواند تورم را کنترل کند.

البته اگر این مشکلات برطرف شود، تورم کنترل می شود و کنترل تورم، چندان در دست بانک مرکزی نخواهد بود. بخش قابل توجهی از تورم، به خاطر عوامل غیر اقتصادی است و در صورت حل شدن مشکلات، نرخ تورم کاهش پیدا می کند.

بانک مرکزی، همیشه در کنترل تورم، تاثیر گذاری 20 تا 30 درصدی داشته است. در شرایطی که آن مشکلات برطرف شود، بانک مرکزی در همان حد 20 تا 30 درصد می تواند برای کنترل تورم اقدام کند.