نشانه های رابطه یک طرفه
۱. آغازکننده همیشگی
همیشه شما هستید که تماس میگیرید، پیام میدهید، برنامه میچینید و برای فعالیتهای دونفره رابطه برنامهریزی میکنید. شخص مقابل کاملا از زیر بار این مسئولیتها شانه خالی میکند.
۲. تصمیمگیرنده همیشگی
طرف مقابل رکوپوستکنده میگوید «برایم فرقی ندارد» و با همین جمله تمام مسئولیتها را بر دوش شما میگذارد. اینکه بار تصمیمگیری همیشه بر عهده شماست، یکی از معیارهای رابطه یک طرفه است.
۳. مقصر همیشگی
پس از درگیریها حتی اگر اشتباه از او باشد، مسئولیت اشتباه خود را نمیپذیرد و سعی در جبران ندارد. همیشه شما برای جمعکردن بحث و درگیری عذرخواهی میکنید.
۴. فداکاری برای خوشحالی طرف مقابل
گاهی احساس میکنید برای حفظ رابطه باید خواستهها و نیازهای خود را نادیده بگیرید.
۵. احساس ناامنی و ابهام درباره آینده
بیتوجهی فرد مقابل و تلاشنکردن او باعث شده است به نیت، تعهد و علاقهمندی او به حفظ رابطه شک کنید.
۶. ارتباط ضعیف
احساس میکنید به حرفهای شما گوش نمیدهد، برایش اهمیت ندارد و منظورتان را نمیفهمد. در طول مکالمه و برقراری ارتباط اصلا احساس رضایت نمیکنید و بهمرور به ارزشهای خود شک میکنید و باور میکنید انتظاراتتان اهمیت چندانی ندارند.
۷. اهمیتندادن به مشکلات رابطه
همیشه فقط شما هستید که موضوعات و مسائل مختلف رابطه را مطرح میکنید و او مشتاق بررسی آنها نیست و فقط منتظر است شما مشکلات را برطرف کنید.
۸. توجیه کمکاریهای طرف مقابل
برای کمکاریهای طرف مقابل بهانه میآورید و خود را توجیه میکنید. انگار فقط اوست که «روز بدی را سپری کرده»، «تحتفشار است» و «نیاز دارد استراحت کند».
۹. درد و دل با دوستان بهجای درددل با شریک زندگی
درددل و مشورت با دوستان و خانواده کار اشتباهی نیست، اما در روابط یکطرفه معمولا جای مکالمه با طرف مقابل را میگیرد و این نشانه خوبی نیست.
۱۰. عصبانیت شریک زندگی در صورت مرزگذاری
مرزگذاری در رابطه جلوی تعارض، اضطراب و سوءتفاهم را میگیرد. اگر بهمحض تعیین مرز با عصبانیت، مخالفت و پرخاش طرف مقابل روبهرو میشوید، بدانید که شما اشتباهی مرتکب نشدهاید و فقط در رابطه اشتباهی قرار گرفتهاید.
۱۱. کنترلگری فرد مقابل
کنترلگری شریک عاطفی نشان میدهد که ترازوی قدرت در رابطه نامتعادل است و وضعیت باید تغییر کند. آنها معمولا تماس و دیدار با خانواده را محدود میکنند و نحوه رفتار و لباسپوشیدن را دیکته میکنند تا قدرت را دست خود نگه دارند.
چرا درگیر روابط یک طرفه میشویم؟
۱. ضعف مهارتهای ارتباطی
هرکسی بلد نیست از احساساتش بگوید، نیازهایش را بیان کند و ترجیحاتش را در میان بگذارد. این ضعف باعث میشود طرف فداکار با صرفنظر از انتظارات خود همچنان فداکاری کند و طرف مقابل هم نتواند علاقهمندی یا حتی بیعلاقگی خود به رابطه را رکوپوستکنده بیان کند.
۲. ناامنیهای درونی
گاهی اوقات طرف فداکار رابطه احساس میکند اگر کل مسئولیتها را بر عهده نگیرد، رابطه را از دست میدهد. در واقع علت گرفتاری او در دام این رابطه، ناامنیهای درونی خودش است.
۳. انتظارات نابرابر
از ۱۰ نفر بپرسید نیازها و معیارهایشان در یک رابطه چیست و چه انتظاراتی از رابطه دارند و ببینید پاسخها چقدر متفاوتاند. افراد مختلف انتظارات متفاوتی از ارتباطات خود دارند و این بهخودیخود ایرادی ندارد، اما اگر دو نفر با دو سطح انتظار کاملا متفاوت با یکدیگر وارد رابطه شوند، بستر رابطه یک طرفه فراهم میشود.
۴. مشکلات شخصی
اگر یکی از دو طرف با اتفاقی تنشزا دستوپنجه نرم کند یا اختلالی روحی را پشتسر بگذارد، طبیعتا نمیتواند توجه لازم را به رابطه داشته باشد. اثری که مشکلات شخصی بر عملکرد افراد در رابطه میگذارد، کاملا ملموس است.
۵. انواع دلبستگی
از تأثیر انواع دلبستگی بر رفتار دو طرف غافل نشوید. مثلا دلبستگی اضطرابی باعث میشود یک نفر مدام نگران باشد که شخص مقابل احساس کمبود نکند. بنابراین بیشتر درگیر میشود، بیشتر علاقه نشان میدهد و بیشتر تلاش میکند. چنین رفتاری در روابط عاشقانه، فرد را به وابستگی عاطفی سوق میدهد و طرف مقابل را از رابطه فراری میکند.
۶. رفتار منفعل تهاجمی
گاهی اوقات روابط یک طرفه عامدانه طراحی میشوند تا مسئولیتها تماموکمال به دوش طرف مقابل باشد. در این حالت، فرد وانمود میکند که قادر به انجام وظایف اساسی خود در رابطه نیست.
اثرات رابطه یک طرفه
۱. استرس فراوان
همانطور که ارتباط سالم جلوی استرس و اثرات منفی آن بر سلامت انسان را میگیرد، اضطراب ناشی رابطه یکطرفه با سلامت جسم و روان انسان بازی میکند. تشدید استرس همانا و مشکلات خواب، اضطراب، افسردگی و ضعف سیستم ایمنی بدن همان.
۲. احساس تنهایی
ندیدن تلاش متقابل زمینه احساس انزوا و تنهایی را فراهم میکند. اگر نتوانید درباره مشکلات و احساسات واقعی خود با طرف مقابل صحبت کنید، این احساس کاملا طبیعی است.
۳. کاهش عزتنفس
ناامیدی دائمی که فرد در این رابطه تجربه میکند، با القای حس طردشدگی، بیکسی و بیمهری، اعتمادبهنفس و عزتنفس او را ضعیف میکند.
نحوه تغییردادن رابطه یک طرفه
رابطه یک طرفه یکشبه تغییر نمیکند. چون احتمالا دو طرف هیچوقت درمورد مرزها و انتظارات خود با هم صحبت نکردهاند. اما میتوان بهمرور زمان با تامل، ارتباط صادقانه و در صورت نیاز کمک مشاور آن را اصلاح کرد.
۱. پاسخدادن به سؤالات مهم
سؤالاتی هست که احتمالا از پاسخدادن به آنها طفره میروید. در حالی که راز تغییر این رابطه جوابدادن به همین سؤالات است.
آیا این شخص در تمام روابط خود چنین رفتاری دارد یا فقط با شما اینطور برخورد میکند؟
مکالمه با او برایتان راحت است؟
میتوانید نیازها و احساسات خود را با او در میان بگذارید؟
به حرفهایتان گوش میدهد؟
بازخورد میپذیرد؟
۲. مرزگذاری فردی
چیزهایی را که خرج رابطه میکنید و از رابطه میگیرید با هم مقایسه کنید. ببینید کدام کفه سنگینتر است و بعد با توجه به آن، مرز تعیین کنید. مرزگذاری ظرفیت و حد تحمل شما را به طرف مقابل میشناساند و او را مجاب میکند به بایدها و نبایدهای شما احترام بگذارد.
۳. گفتوگو و ارتباط مداوم
با شریک عاطفی خود درباره احساسات، نیازها و مرزها صادقانه گفتوگو کنید. از او تغییر و توجه بیشتر بخواهید و ببینید چه واکنشی نشان میدهد. بپذیرید که این درخواستها همیشه اجابت نمیشوند، اما موانع موجود را شناسایی کنید تا بهتر بتوانید درباره تغییر یا اتمام رابطه یک طرفه تصمیم بگیرید.
۴. شرکت در جلسات زوجدرمانی
قبل از شروع جلسات رواندرمانی، این جمله را به خود یادآوری کنید: «آدم خوابیده را میتوان بیدار کرد، اما کسی که خودش را به خواب زده هرگز!»
اگر طرف مقابل هم بهاندازه شما مشتاق تغییر است، جلسات زوجدرمانی را آغاز کنید. او یاد میگیرد باید یک طرف این وزنه سنگین را بلند کند. همزمان شما با مشکلات هموابستگی خود روبهرو میشوید، مهارتهای ارتباطی یاد میگیرید و راحتتر از انتظاراتتان حرف میزنید.
زمان اتمام رابطه یک طرفه
همانطور که در ابتدای مقاله گفتیم، فرد فداکار بالاخره یک روز این بار سنگین را زمین میگذارد و میرود. اگرچه پایاندادن به این نوع ارتباط کار راحتی نیست، چشم باز میکند و میبیند دیگر توان ادامهدادن ندارد. نشانههای زمان اتمام رابطه عبارتاند از:
طرف مقابل پیش پایتان سنگ میاندازد و نه میآورد، حتی مواقعی که درخواستهای معقولی از او دارید.
نگرانیها و نیازهای خود را اعلام کردهاید و طرف مقابل از پذیرش آنها سر باز میزند.
مدام گسلایت میشوید و به شما القا میکند که این نوع رفتار کاملا طبیعی است و مشکلاتتان صرفا زاییده تفکرات اشتباه شماست.
ماهیت این ارتباط طوری است که طرف مقابل همیشه در نقطه پایان مقاومت میکند. چون دارد منبع حمایتش را از دست میدهد. در مواجهه با این مقاومت دلایلتان را به یاد بیاورید و از دوستان، خانواده یا درمانگر کمک بخواهید.
دیدگاه تان را بنویسید